عبادات، عشق به خدا، ثبات اخلاقی، موانع رشد مثل شیطان، هوی نفس، جلوه دنیا

پرسشپاسخ
چه باید کرد که مشکلات انسان را مأیوس و ناتوان نکند؟بی شک هیچ گاه مشکلات از زندگی انسان رخت برنمی بندد؛ پس باید خودمان را به معیارهایی مجهز کنیم:
1. این گونه جهان بینی که باید جهان به کام و میل ما باشد غلط است؛ چنانکه قرآن می فرماید: «آیا انسان به هر تمنایی می رسد(1)؟».
2. گاهی مشکلات از عملکرد خود انسان ناشی می شود که با توبه و بازگشت از اشتباه، مشکل مرتفع می گردد. باید از راه اشتباه بازگشت و ادامه نداد(توبه).
3. مراجعه به متون دینی(قرآن و حدیث) سبب تغییر ذهنیّت گشته، تسلّی خاطر به همراه می آورد «عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم؛ چه بسا چیزی را دوست ندارید، امّا برای شما خیری باشد». این گونه آیات انسان را دوراندیش کرده، از روحیه نقد طلبی نجات می دهد.
4. گاهی این رنج ها و گرفتاریها - که بعضاً در اثر شرک و بی توجّهی ما به خداست - سبب توحید و بازگشت ما به سوی اوست.
5. باید به عنصر تلاش و مشورت با دیگران تمسک جست و مخصوصاً نباید از دعا و توسّل غافل شد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) سوره نجم، آیه 24.
ثبات قلبی چگونه ایجاد می شود؟قلب کانون احساس و عاطفه است. بنابراین، همان گونه که ذهن و تفکّر با ارائه دلیلی مستدل توانمند می شود، قلب نیز نیاز به تغذیه دارد. بنابر روایات، عوامل توانمندی قلب عبارتند از:
1. شنیدن موعظه؛ چنانکه از علی«علیه السلام» روایت است: «أَحی قلبَک بالموعظه(2)؛ قلب خویش را با موعظه زنده نگهدار».
2. توکّل بر خداوند؛ که باز از همان گرامی روایت است: «اصل قوة القلب، التوکل علی اللَّه(3)؛ ریشه توانمندی قلب، تکیه و اعتماد بر خداست».
3. یقین؛ اطمینان و یقین - که با قرائت قرآن، دعا و توسّل، تقویّت معارف و شناخت ها و... ایجاد می شود - قلب را قوّت می بخشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
2) نهج البلاغه.
3) غررالحکم.
علی رغم ایمانی که در خویش می یابیم، امّا دلبستگی به موسیقی و حتّی داستانها و رمانهای محرّک و مجلات... ما را رها نمی کند، چگونه می توان از وسوسه این امور فارغ شد؟ایمان گرایش قلبی و باطنی انسان است، امّا نیاز به مواظبت دارد. اگر اعمال و اخلاق با ماهیّت ایمان که همانا محبّت و پیوند با خداست، تناسب نداشته باشد، به تدریج ایمان نیز دچار آفت شده و حتّی اگر نابود نشود به شدّت ضعیف می گردد. توجّه و تأمّل در این خطر، برای کسی که متاع ارزشمند ایمان را در قلب دارد و خنکی آن را پوشیده است، اجتناب از کارهای حرام را الزامی می کند. این آیه قرآن، عاقبت کارهای زشت را همچون علف هرز به پای نهال ایمان می پیچد و آن را خشک می کنند، بسیار عالی تصویر نموده است: «ثم کان عاقبة الذین اساؤالسؤی ان کذبوا بایات اللَّه؛ سپس فرجام کسانی که بدی کردند، چنین شد که نشانه های خدا را تکذیب کردند». بنابراین تمهیداتی لازم است که ایمان بیمه شود:
1. ریشه نیاز به خواندن رمان ها و مجلات محرک، باید از راه مشروع تأمین گردد؛ ازدواج اجتناب ناپذیر است. پس از آن می توان رمانها و قصّه های سالم را خواند و ضمن لذّت بردن از آن، با ادبیات، هنر و نظر نویسندگان این کتاب ها درباره مسائل مختلف آشنا شد.
2. از روش جایگزین سازی استفاده شود. موسیقی به ذاته حرام نیست؛ پس می توان به موسیقی ای گوش سپرد که شبهه حرمت ندارد.
3. غیر از برخورد سلبی و ترک اعمال حرام، پایبندی به امور سازنده و تربیتی - دینی مثل نماز به ویژه با جماعت و در اوّل وقت و کارهایی از این قبیل، هم بسیار مفید و مؤثّر است.
4. برای باروی ایمان، مطالعه در آنچه ایمان افزاست، مثل مطالعه حالات بزرگان، معاشرت با مؤمنان همّتی را پایه می ریزد که پایداری ایمان را تضمین می کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا انسان با این که پوچی ظواهر فریبنده این جهان را می داند، تحت تأثیر آنها قرار می گیرد؟خداوند برای برپاداشتن زندگی این جهان، و فراهم آوردن صحنه امتحان و آزمایش برای انسان جهت بذل به کمالات روحی، وی را واجد یک سلسله غرایز - که نیاز او است- کرده و تمایلات است. انسان برای این که تحت تأثیر این مظاهر زندگی، علیرغم آگاهی از پوچی آنها قرار نگیرد، محتاج به خود سازی و مجاهده است، و تنها آرزوی این که تحت تأثیر آنها قرار نگیرد، انسان را نیرومند و پیروز نمی سازد. این که جهاد با نفس. جهاد اکبر معرفی شده، رمزش همین است؛ زیرا این خواست ها از درون انسان سرچشمه می گیرد و اگر انسان بخواهد از آن ها فاصله بگیرد یا آنها را تعدیل کند، باید با خودسازی، تقوا، تسلط بر نفس و تسلط برخواسته ها باشد که این کار جز با تزکیه و تهذیب نفس میسر نیست.
پس بعد از آگاهی و شناخت، باید ایمان و عشق و تمرین و توسل را ضمیمه نمود.پس تنها دانش کافی نیست. به همین دلیل گفته اند ممکن است عالم به علم خویش عمل نکند، اما عاشق دنبال عشق و علاقه خویش می رود. باید با مقایسه آنچه ظواهر فریبنده می دهند با آنچه واقعیت امر و روح و نوری که با اطاعت خداوند عطا می شود، به ایمان یقین برتری دست یافت که ظواهر را تحت الشعاع خود قرار دهد. و این همه، محتاج تزکیه، تعلیم و تذکر است. کتابهای تربیتی، دینی و خودسازی مسیر را نشان داده اند.
کتب اخلاق باید مطالعه شوند و همراه با تفکر، اندیشه، عبرت اندوزی و تمرین به نیکی ها این راه نه چندان آسان را طی کنیم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا قبل از بلوغ می توان گناه کرد؟باید توجّه داشت که یکی از مسایل مهمّی که در سعادت و رستگاری آدمی نقش به سزایی دارد، خود سازی است. انسانی که مشتاق است در راه بندگی خدا قدم گذاشته، وظایف خویش را آن چنان که هست انجام دهد، باید مقدمات آنرا از پیش آماده کند. کسی که این توجه و بینش برای او پیدا شد که نشستن در کلاس های بالا بدون درک کلاس های پایین تر ممکن نیست، در می یابد که نسبت به قبل از بلوغ نیز نباید غفلت کرد و بی توجه بود. آیا عادت به گناه و اعمال ناپسند در قبل از بلوغ، آدمی را از پذیرش تکالیف بعد از بلوغ باز نمی دارد؟!
گفتنی است که این موضوع به همان تربیت و سیر ابتدایی آن باز می گردد که کودک و نوجوان قدرت اخذ مطالب خیر و شر را دارد و اگر عادت به امری کرد، بازگشت سخت یا غیر ممکن است. در ضمن، اگر فرد غیر بالغ مالی را از کسی برداشته، به مجرد این که بالغ شد، وظیفه دارد فوراً آن را به صاحبش برگرداند و اگر برنگرداند، مرتکب گناه شده است.
و لازم نیست به صاحب مال بگوید که من مال ترا برداشته ام، بلکه همین قدر که آن را به او برگردانده و در اختیارش قرار دهد کافی است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا انسان حتّی بعد از آنکه خدا را با مطالعه و استدلال پذیرفت باز هم دچار نگرانی ها یا وسوسه هایی می گردد!؟این کیفیّت های روحی به چند دلیل می تواند ایجاد شود:
1. از آنجا که اعتقاد، ترکیبی از پذیرفته های ذهنی و باورهای قلبی است باید فقط به استدلال اکتفاء نکرد و قلب انسان نیز نیازمند اطمینان هایی می باشد که از طریق شواهد عینی ایمان و مصادیق آن، و موعظه حاصل می گردد.
بروز آثار ایمان در شخصیّت های بزرگ دین و دل سپردن به آیات و موعظه های تکان دهنده قرآن و نهج البلاغه و صحیفه به قلب ثبات می بخشد و آن را سرشار می کند.
2. عنصر سوّم ثبات اعتقادات، عمل به دستورات دین است مثلاً در قرآن یکی از آثار انفاق را چنین توصیف می کند «مثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاءَ مرضات العدو تثبیتاً من انفسهم(4)؛مثل کسانی که اموالشان را به خاطر جلب رضایت خدا انفاق می کنند و برای آن که نفسهاشان ثبات یابد...». و از جمله عوامل ثبات، قرائت قرآن، دعا نصرت دین خداست که در قرآن تصریح شده است(5).
3. یکی از عوامل این نگرانی ها و وساوس، شیطان است «انما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنو(6)؛همانا این نحواها از شیطان است که می خواهد مؤمنان را غمناک و محزون کند». با توجّه به آنچه گذشت، استعاذه به خداوند و توسّل اجتناب ناپذیر است.
4. وجود چنین حالاتی یک جنبه مثبت هم دارد. و آن نشانه وجود چیزی در انسان است که شیطان طمع می کند. اگر در خانه کالایی نباشد دزد هدفی برای اقدام ندارد. و چنین است که پیامبر«صلی الله علیه وآله» به کسی که بروز چنین حالاتی شکوه کرد، فرمود این محض ایمان است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
4) و 2 - سوره بقره آیه 265 - سوره آل عمران، آیه 147 - سوره محمّد«صلی الله علیه وآله»، آیه 72 - سوره هود، آیه 120.
5)
6) سوره مجادله، آیه 10.
غذای روحی جوانان چیست؟نیازها را به چند دسته تقسیم کرده اند.
نیازهای فردی مثل غذا و پوشاک و مسکن و ازدواج
نیازهای اجتماعی مثل قانون و حکومت
نیازهای عالی مثل شناخت، ایمان
بنابراین نمی شود نیازها را فقط به نیاز روحی و جسمی تقسیم کرد. چه بسا جوان نیاز به ازدواج، که ظاهراً نیاز جسمی است، داشته باشد ولی احساس اُنس و امنیت او را برآورده کند.
پس جایگاه پرسش شما همان نیازهای عالی است که مربوط به روح می شود. به برکت کلامی از علی«علیه السلام»(7)معلوم می شود که هلاکت قلب و روح با کلمات حکیمانه و فرهنگ دینی برطرف می شود . در میان برشوی فکری و مکتبهای منحرف که حرفی برای گفتن ندارند می توان نیکوترین و بالنده ترین غذای اندیشه و روح را در قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و دیگر کلمات ائمه اطهار«علیه السلام» یافت و جان خود را سرشار کرد. به نوشته های متفکرین اسلامی و حالات آنها مراجعه کنید گرچه تشکیل خانواده - ورزش - اجتماعات و اُنس با مؤمنین و و دوستان مفید، هر کدام سهمی دارند اما راه تمام و کامل این است الا بذکر الله تطمئن القلوب آرامش نهایی با ذکر خداست که تجلی آن در نماز و دیگر برنامه های دینی است.
در دعای امام زمان برای جوانان آمده است. و تفضل علی الشباب بالانابة و التقرب خدایا به جوانان ما توفیق انابه (اتصال و تضرع به خدا) و تو به ( بازگشت) عطا بفرما شاید بتوانیم همه حرفهایمان را خلاصه کنیم در سه کلمه ازدواج ( برای واجد این شرایط اشتغال اتصال (به حق).

« بخش پاسخ به سؤالات »
7) نهج البلاغه کلمات قصار ...
جایگاه یک جوان بعد از توبه از گناه نزد خداوند چگونه است؟1. توبه، پاسخ انسان گناهکار به دعوت خود خداوند است که از ناامیدی برحذر داشته و راه بازگشت را نشان داده است«توبوا الی اسد جمیعاً ایما المؤمنون»
2. این وسوسه قطعاً شیطانی است تا آدمی را دوباره به دامن گناهی بزرگتر یعنی ناامیدی از رحمت خداوند بکشاند.
3. خداوند هم از بازگشت انسان مسرور است چه که در حدیث قدسی آمده است «لَوْعَلمِ المدبروُن عنّی کیف انتظاری...اگر آنان که از من روی گردان شده اند می دانستند که چقدر در انتظار آنان نشسته ام، از شوق، روح از بدنشان پرواز می کرد(8).
4.انسان موجودی است که در معرض گناه است و فقط معصومین«علیهم السلام» از ارتکاب گناه در امان هستند.
5. فقط یک موضوع هست که به همّت آدمی باز می گردد و خوب است انسان این دغدغه را داشته باشد که از گناه پشیمان بوده و غبطه هم بخورد که بهتر آن بود که اصلاً گناه نمی کرد، این احساس نفس را در تحرک قرار می دهد. و تازه این در حیطه رحمت و قدرت خداوند است که گناهان و حتّی آثار آن را پاک نماید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
8) جامع السعادات - مرحوم نراقی.

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی