شفاعت

پرسشپاسخ
آیا شفاعت در اسلام هست، یا نه؟ اگر هست چگونه ممکن است در نظام آفرینش نوعی «زد و بند» راه یابد که نتیجه آن به دست آوردن موقعیّت ها بدون شایستگی لازم است؟شفاعت از اصول مسلّم اسلام به شمار می رود و هر کس که آشنایی مختصری با قرآن و احادیث اسلامی داشته باشد، می داند که نوید شفاعت، نسبت به افرادی که شایستگی شفاعت دارند، عقیده ای قطعی است و نمی توان درباره آن شک و تردید به خود راه داد.
پیش از آنکه درباره دلایل شفاعت به بحث و گفتگو بپردازیم، لازم است درباره حقیقت شفاعت توضیحاتی دهیم تا روشن شود که حقیقت شفاعت، و تفاوت آن با «زدوبند» چیست.
شفاعت در لغت به معنی «ضمیمه کردن چیزی با چیز دیگر و جفت نمودن آن دو» است.
در اصطلاح دینی شفاعت به معنای کمک کردن اولیای خدا(پیامبران، امامان و مردم صالح و درستکار) برای نجات افرادی است که در طول زندگی مرتکب لغزش هایی شده اند.
البته کمک به نجات افراد گنهکار دو صورت دارد: یک شکل آن به اصطلاح زدوبند و تبعیض نارواست، و شکل دیگر آن، یک نوع درس تربیت، روزنه امید و وسیله تکامل می باشد.
اگر افرادی که مورد شفاعت واقع می شوند، هیچ گونه شایستگی نداشته باشند، و در عین حال بدون جهت به آنها کمک شود و بر دیگران مقدّم گردند، این کار تبعیض ناروا و تشویق مردم به گناه و تأمین دادن به آنها در برابر جنایات خواهد بود. این همان شفاعت غلط و ناروایی است که باید گفت موجب جرأت جنایتکاران و گنهکاران می گردد و امید به چنین شفاعتی، سبب می شود که افراد مجرم از انجام هیچ جنایتی کوتاهی نکنند، ولی مسلماً هدف آیات و روایات این نوع شفاعت که عقل و خرد آن را محکوم می کند، نیست.
ولی اگر بعضی از گناهکاران به خاطر دلیل پیوندهای معنوی که با خدا داشتند، مورد شفاعت قرار گیرند، در این صورت نوید شفاعت نه تنها موجب تشویق به گناه و مستلزم تبعیض ناروا نیست؛ بلکه عین عدالت و وسیله تربیت و بازگشت افراد گنهکار از نیمه راه است.
توضیح اینکه همان طور که قرآن مجید بیان می کند شفاعت اولیای خدا مشروط به اذن پروردگار جهان است. ناگفته پیداست که اذن خدا بی جهت و بدون حکمت نخواهد بود. در این صورت باید گفت اذن خدا شامل حال کسانی می شود که برای عفو و اغماض، شایستگی دارند و اگر در طول زندگی لغزش و گناهی داشتند، به مرحله پرده دری، و طغیان نرسیده و اگر رابطه خود را ضعیف کرده اند، آن را به کلّی از بین نبرده اند؛ چنین افرادی که پیوندهای گوناگون خود را با حق و حقیقت نگسسته اند، مشمول و شایسته شفاعت می شوند.
نوید شفاعت با این شرط، خود هشداری است به افرادی که گاهی مرتکب گناه می شود، که به هوش باشند و هر چه زودتر از ادامه گناه باز گردند، و همه پیوندها و پرده ها را پاره نکنند و از شعاع شفاعت دور نگردند که در غیر این صورت، راه نجاتی برای آنان نخواهد بود.
همین احساس و توجّه، در بازگشت افراد گنهکار به راه حق و تجدید نظر در برنامه های غلط، مؤثّر می گردد و در حقیقت، روزنه امیدی برای پاک ساختن برنامه زندگی از نقاط تاریک، محسوب می شود.
تجربه نشان داده است که اگر روزنه امیدی به روی افرادی مجرم گشوده شود و احساس کنند که راه برای بازگشت آنان به سوی خیر و صلاح باز است، بسیاری از آنان از بی راهه باز می گردند.
در قوانین جزایی کیفری جهان، قانونی به نام عفو زندانیان و مجرمان بزرگ و محکومان به حبس ابد، وجود دارد و اگر این امیدها نبود، وجهی نداشت که در همان محیط، آرام بنشینند و دست به جنایت نزنند.
شفاعت درباره افراد لایق و شایسته آن جز روزنه امید برای امکان تجدید حیات دینی و اخلاقی، چیزی نیست و مخصوص کسانی است که روابط خود را با خدا و اولیای دین حفظ کرده اند، ولی کسی که دارای اعمال نیک نبوده و از ایمان بهره نداشته باشد و عمری را در گناه و فساد به سر برده است و بدون توبه و پشیمانی جان سپرده است، هرگز مشمول شفاعت نخواهد بود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
دیدگاه قرآن کریم درباره شفاعت چیست؟آیات مربوط به شفاعت را می توان به سه دسته تقسیم نمود:
1. آیاتی که شفاعت را نفی می نماید؛ مانند: «و اتقوا یوماً لاتجزی نفس عن نفس شیئاً و لا یقبل منها شفاعه و لایؤخذ منها عدل و لاهم ینصرون؛(1) یعنی: از آن روز بترسید که کسی به جای کسی دیگر، مجازات نمی گردد؛ و نه شفاعت از او پذیرفته می شود، و نه غرامت و بدلی قبول خواهد شد، و آنان یاری نمی شوند».
2. آیاتی که شفاعت را از آن خدا دانسته و آن را به ذات خدا منحصر می داند؛ مانند: «مالکم من دونه من ولی و لا شفیع(2)؛ برای شما(در روز رستاخیز) یار و شفاعت کننده ای جز خدا نیست».
3. آیاتی که پذیرش شفاعت شفیعان را به اذن خداوند محدود می سازد؛ مانند: «من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه(3)؛ کیست که در پیشگاه خداوند بدون اذن او شفاعت کند».
و نیز می فرماید: «یومَئذ لاتنفع الشفاعة الا من اذن له الرحمن و رضی له قولا(4)؛ در آن روز شفاعت سودی نمی بخشد، مگر شفاعت کسی که خداوند به او اذن دهد و به گفتار او راضی باشد».
این آیات به صراحت ثابت می کنند که در روز رستاخیز به طور اجمالی شفیعانی وجود دارند که به اذن پروردگار درباره گناهکاران، شفاعت می کنند و خداوند نیز شفاعت آنان را می پذیرد(5).
با این آیات صریحی که در قرآن درباره وجود شفاعت وارد شده است، تکلیف کسانی که درباره آن به خود شک و تردید راه می دهند، و یا به طور کلّی به انکار آن برمی خیزند روشن است.



1) سوره بقره، آیه 48 و قریب به همین مضمون آیات دیگری در قرآن وجود دارد. ر.ک: سوره بقره، آیات 123 و 254؛ سوره مدثر، آیه 48.
2) سوره سجده، آیه 4؛ سوره انعام، آیات 51 و 70.
3) سوره بقره، آیه 255.
4) سوره طه، آیه 109.
5) به این مضمون آیات زیادی در قرآن وارد شده است؛ به سوره های یونس، آیه 2، سوره انبیاء، آیه 28، سوره مریم آیه 87، سوره سبا، آیه 23، سوره زخرف آیه 86، و سوره نجم آیه 26 مراجعه بفرمائید.


« بخش پاسخ به سؤالات »
شفاعت به چه معناست و کیفیّت آن چگونه است؟آنچه از قرآن مجید و احادیث صحیح برمی آید این است که شفاعت به معنای وساطت و میانجیگریِ پیامبران و امامان و برخی دیگر از افراد شایسته و برگزیده، در حق گناهکارانی است که اصل ایمان و اعتقاد آنها محفوظ باشد؛ ولی به دلیل انجام برخی گناهان ایمان آنان برای نجات آنان کافی نبوده است. شفاعت به این معنا حقیقی است مسلم و انکارناپذیر. کلمه شفاعت در اصل به معنای ضمیمه کردن و جفت قرار دادن است و گویا به این وساطت از آن لحاظ شفاعت گفته شده که وساطت شفیع با ایمان و عقیده و عمل شخص گناهکار ضمیمه می شود و او را نجات می دهد و از رحمت گسترده الهی برخوردار می سازد.
نکاتی در این زمینه ها لازم به یادآوری است: نخست اینکه شفاعت پیامبر و امامان و دیگر شفیعان به اذن خداوند صورت می گیرد و اگر خداوند نخواهد هیچ کس نمی تواند در حق دیگران شفاعت کند و خداوند خواسته است که پیامبران و امامان و برخی دیگر از افراد شایسته دارای مقام شفاعت باشند. نکته دیگر اینکه برخی از گناهان قابلیّت و شایستگی شفاعت را در حق انسان از بین می برد؛ مانند سبک شمردن نماز.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا آیه شریفه «فمن یعمل مثقال ذرة خیرایره و من یعمل مثقال ذرة شراًیره» با شفاعت منافات ندارد؟در صورتی که در آیه مذکور دقّت شود این مطلب روشن می گردد که این آیه با تأثیر ویژه ای که هر یک از اعمال دارند، نه تنها منافات ندارد، بلکه مؤید نیز هست. توضیح این که مثلاً توبه یکی از اعمال است و عملی است که آمرزش گناهان را به دنبال دارد؛ در این صورت مقتضای جمله اوّل که هر کس به قدرِ سنگینی ذرّه ای کار نیکی انجام دهد، آن را می بیند، این است که هر که توبه کند آثار و نتایج آن را خواهد یافت و اثر و نتیجه توبه آمرزش گناه است و با توبه، دیگر گناهی(که صاحب آن را عقوبت کنند) باقی نمی ماند، تا گفته شود طبق جمله دوّم کیفر آن گناهان را در قیامت خواهد دید.
در مورد شفاعت نیز چنین است. شفاعت تنها نسبت به اشخاصی است که با داشتن ایمان به خدا و رسول و ولایت خاندان پیامبر«صلی الله علیه وآله» یک شایستگی ویژه در آنها به وجود آمده باشد. بنابراین قابلیّت برای شمول شفاعت که پرتوی از رحمت گسترده الهی است، بر اثر ایمان به وجود می آید و همان گونه که این آیه تأثیر توبه را در آمرزش گناه نفی نمی کند، تأثیر ایمان را در قابلیّت شفاعت نیز نفی نمی کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا شفاعت موجب نمی شود که انسان بیشتر گناه کشیده شود؟شفاعت، باعث می شود که افراد از رحمت خداوند ناامید نشوند؛ زیرا یأس از رحمت خدا از گناهان کبیره است. امّا اینکه باعث شود انسان بیشتر به سوی گناه کشیده شود، در صورتی است که انسان صد در صد بداند مورد شفاعت قرار خواهد گرفت؛ ولی با توجه به بسیاری از آیات(6) و احادیث مربوط به شفاعت، روشن می شود که امر شفاعت به دست خداست و هر که را او بخواهد شفاعت می نمایند؛ بدین ترتیب انسان در این مسأله هماره میان خوف و رجاست و هیچگاه مغرور نمی شود.

6) سوره بقره، آیه 255، سوره سجده، آیه 4.


« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر شفاعت برای انسان های صالح است، آنان نیازی به شفاعت ندارند، و اگر برای غیر صالحان است، در این صورت آیا شفاعت نوعی تبعیض نمی باشد؟شفاعت دو گونه است: شفاعتی که برای آمرزش گناه صورت می گیرد و شفاعتی که برای ارتقای درجه و مقام است. نوع اوّلِ شفاعت ویژه گناهکاران است، زیرا کسی که گناه نداشته باشد، این گونه شفاعت درباره اش غلط است؛ ولی شفاعتی که به منظور بالا بردن مقام و درجه صورت گیرد، شامل افراد بی گناه هم می شود.
شفاعتی هم که برای افراد گناهکار است، تبعیض به حساب نمی آید، زیرا این شفاعت شامل کسانی است که استحقاق شفاعت در آنها محفوظ باشد و اگر برخی گناهان که این شایستگی را از بین می برد(مانند استخفافِ نماز و مانند آن) در کسی باشد، شفاعت شامل وی نخواهد شد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
مقصود از آیاتی که شفاعت را نفی می کنند، چیست؟با در نظر گرفتن عقاید خرافی - که عرب بت پرست درباره شفاعت بت ها داشت - هدف دسته نخست از آیات که شفاعت را به کلّی نفی می کند روشن می گردد. آنان می گفتند که این بت ها شفیعان ما در درگاه الهی می باشند. خدا این عقیده خرافی را از آنان در قرآن در سوره های مختلفی نقل کرده است؛ مانند:
«...و یقولون هؤلاء شفعائنا عنداللَّه...؛(7) آنان می گفتند که این بت ها شفیعان ما در پیشگاه خدا هستند».
بسیار از آیاتی که به طور کلّی شفاعت را انکار می کند، مربوط به این نوع از شفاعت است که عرب جاهلی به آن اعتقاد داشت؛ از این جهت قرآن در سوره زمر، آیه 43 هنگامی که از بت پرستان موضوع شفاعت بت ها را نقل می کند، بی درنگ به رد آنها پرداخته آن را از آن خدا می داند، آنجا که می فرماید: «ام اتخذوا من دون اللَّه شفعاء قُلْ اَوَلَو کانوُا لایَمْلِکونَ شَیئا وَ لایَعْقِلُون للَّه الشفاعة جمیعاً؛ بلکه آنان جز خدا(بت ها) شفیعانی برای خود اتخاذ کرده اند. [ای پیامبر خدا ]بگو...».
از این بیان استفاده می شود که هدف آیاتی که شفاعت را انکار می کنند، مربوط به گونه صحیح شفاعت نیست که به حکم دسته سوّم از آیات، به اذن خدا انجام می گردد؛ بلکه مربوط به شفاعت بت هایی است که نه شایستگی شفاعت کردن را دارند و نه خدا به آنها اذن کار را داده است.
هدف برخی از آیات دیگر که به صورت ظاهر شفاعت را نفی می کنند، محکوم کردن خیال های باطل یهود است، زیرا آنان تصوّر می کردند که چون نیاکان آنها پیامبران بودند، آنان را هر اندازه هم که مجرم باشند، شفاعت خواهند کرد.
آنان تصوّر می کردند که برای گناهان، می توان فدا و بدل تهیه نمود؛ همان طور که در این جهان می توان از طریق رشوه و زد و بند و هدایا، جرایم را از بین برد، و افکار داوران را دگرگون ساخت.
قرآن مجید برای اینکه خط بطلان بر چنین افکاری بکشد و اعلام نماید که در آن روز هیچ کس حقّ شفاعت و وساطت ندارد و از کسی فدا و بدلی پذیرفته نمی شود و چیزی جز عمل انسان را نمی تواند نجات دهد، فرمود: «واتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئاً و لا یقبل منها شفاعه و لایؤخذ منها عدل و لا هم ینصرون(8) آن دسته از آیات (دسته دوّم) که شفاعت را از آن خدا می داند، با دسته سوّم که به وجود شفیعانی که به اذن پروردگار شفاعت خواهند کرد اشاره می کند، کوچک ترین منافاتی ندارد؛ زیرا شفاعت از آن خداست و دیگران با اذن و اجازه خدا، از این حق مطلق استفاده می نمایند(9).

7) سوره یونس، آیه 18.
8) این آیه در سوره بقره در ضمن وقایع و سرگذشت بنی اسرائیل وارد شده است. ازاین نظر، ناظر به عقاید یهود درباره شفاعت خواهد بود.
9) برگرفته از کتاب پرسش ها و پاسخ های مذهبی، جلد دوّم، صفحه 230.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا شفاعت با این آیه که می فرماید: «و ان لیس للانسان الا ماسعی» منافات ندارد؟مقتضای این آیه این است که برای انسان نیست مگر نتیجه سعی و کوشش وی. شفاعت نیز یکی از اموری است که با سعی و کوشش انسان فراهم می گردد؛ زیرا اگر عقیده حق و ایمانِ درست نباشد، انسان شایسته شفاعت نمی شود و شفاعت درباره کافر هیچگاه صورت نمی گیرد؛ بنابراین شفاعت نه تنها با کلیتّی که در آیه پیش گفته وجود دارد، منافات ندارد؛ بلکه یکی از مصادیق آن نیز خواهد بود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
شفیع کیست و شفاعت چیست؟شفاعت، دو گونه معنا می شود که یک معنا صحیح و دیگری غلط است. شفاعت به معنای غلط آن است که گناهکار بتواند به وسیله آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در زد و بندهای اجتماعات منحط بشری دیده می شود.
تلقّی برخی از شفاعت پیامبر ائمه«علیه السلام» این نوع نادرست از شفاعت است؛ بدین گمان که پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» و حضرت زهرا«علیها السلام» مثلاً در دستگاه الهی آن چنان نفوذی دارند که می تواند مشیت الهی را تغییر داده قانون وی را نقض کنند. اعراب جاهلیّت نیز درباره بت هایی که شریک خدا قرار می دادند، همین تصوّر را داشتند. آنان می گفتند که: «خدا به تنهایی آفریننده جهان است، ولی در اداره جهان بت ها با او شرکت دارند». براساس این پندار بود که در برابر بت ها به پرستش می ایستادند، تا آنان را نزد خدا شفاعت کنند.
این تلقی از شفاعت، شرک و از نظر دین به کلّی مردود و محکوم است، و بعید نیست آیاتی که شفاعت را نفی می کند این معنا از شفاعت را در نظر داشته باشد.
شفاعت به معنای صحیح این است که اصل شفاعت به اذن خدا صورت گیرد و پس از اذن خدا شفیع در مقام شفاعت قرار گیرد. پیداست که شفاعت وی در آن صورت پذیرفته است. در واقع این گونه از وساطت در آمرزش، یکی از انحای وساطت هایی است که در عالم تکوین وجود دارد. معلوم است خداوند جهان نظام آفرینش را نظام اسباب قرار داده است. بر این اساس اشکالی ندارد که خداوند گروهی را که می خواهد مورد عفو و آمرزش قرار دهد، آنان را از این راه ببخشاید.
با این تصویر از شفاعت دیگر اشکالی تولید نمی شود؛ زیرا نقش شفیع - در این معنا از شفاعت - تغییر دادن اراده خدا نیست، بلکه نقش او تنها وساطتی است که خدا به او اذن داده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی