مهدویت / غیبت

پرسشپاسخ
آیا آزمایش انسانها توسط امام زمان«علیه السلام» در زمان ظهور هم وجود دارد؟آزمایش انسانها توسط خداوند منان از سنّت های الهی می باشد که تخلف ناپذیر است و در هر برهه ای از زمان وجود دارد. آیاتی که در قرآن مجید می باشد و صراحت در این امر دارد که خلقت انسانها برای امتحان و آزمایش الهی است و می فرماید: «لبنلونکم حتّی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین و نبلوا خبارکم؛(1) ما همه شما را قطعاً می آزمائیم تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند و اخبار شما را بیازمائیم».
و نیز آیات بسیار زیاد دیگری که دلالت صریح بر امتحان الهی دارد که مخصوص هر فردی در هر زمان و دوره ای است و هیچ گاه این امر جدا از نظام الهی نمی باشد.
حتّی در دوره حضرت حجّة«علیه السلام» این سنّت الهی جراین دارد تا روز قیامت که دیگر روز حساب است نه روز عمل و امتحان.

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) سوره محمّد«صلی الله علیه وآله»، آیه 31.
چرا کافران مسئله ظهور حضرت مهدی را قبول ندارند؟عقیده به ظهور حضرت مهدی«علیه السلام» و گسترش عدل همگانی و تشکیل حکومت جهانی در پرتو ظهور و آن حضرت از جمله ی عقاید مذهبی شیعه است کافران که اساساً مذهب شیعه را نپذیرفته اند طبعاً با عقیده شیعه در مورد ظهور امام دوازدهم مخالف می باشند.
ولی توجّه به این نکته اساسی لازم است که اعتقاد به ظهور یک مصلح در پایان جهان و این که حکومت زمین سرانجام در اختیار افراد صالح و شایسته قرار می گیرد یک اعتقاد ویژه ی اسلامی نیست بلکه چنانکه قرآن کریم می فرمایند: «و لقد کتبا فی الذبور من بعد الذکر ان الارض عبادی؛(2) محقق ما در زبور پس از ذکر(تورات) نوشتم که زمین را بند آن شایسته من به ارث خواهد برد» این اعتقاد در کتابهای آسمانی دیگر نیز وجود داشته است.

« بخش پاسخ به سؤالات »



2) سوره انبیاء، آیه 105.
منظور از وارث زمین شدن توسط صالحان چیست؟منظور از وارث زمین شدن این است که زمین در اختیار افراد صالح و شایسته قرار گیرد یعنی حکومت عدل در زمین مستقر شود و افراد غاصب و ظالم و ستمگر و عناصر فاسد و حکومتهای جور از جهان ریشه کن و نابود گردند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در زمان غیبت اگر فقیهی با اشکال روبرو شد تکلیفش چیست؟فقیه یعنی کسی که قدرت دارد احکام را از ادله ی آن براساس معیارهایی که در دست دارد استنباط کند و چنین فقیهی هیچگاه در تعیین وظیفه دچار اشکال نمی شود زیرا منابع فقهی یک فقیه برای استنباط حکم شرعی عبارت است از کتاب و سنّت و عقل و اجماع که بعد از مباحث علم اصول و مقدّمات دیگر به سراغ این منابع می روند و به استنباط حکم می پردازند با این وصف مجتهدی که اجتهاد او مطلق نیست و متجزی نیست با تلاش و زحمتی که در راه اسباط احکام متحمّل می شود می تواند همه احکام را از منابع آنها استخراج کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا امام غایب است که ما نتوانیم از او بهره مند شویم؟باقی ماندن حضرت بقیةاله«علیه السلام» در پس پرده ی غیبت روی علل و مصالحی است چون طبق ادله و براهمین محکم ما عقیده داریم که خدای متعال عالم علی الاطلاق و حکیم است و هیچ کاری را بدون مصلحت انجام نمی دهد ولی از آنجایی که مجهولات بشر فراوان بوده و هست و به قول قرآن کریم: «و ا اوتیتم من العلم الاقیلاً؛ از علم و دانش جز بهره ی اندکی به شما داده نشده است» در بسیاری از موارد فلسفه و مصالح احکام و پیش آمدها برای بشر نیز مجهول می ماند البته راه نیافتن بشر به تمام مصالح و حکمت ها به وجود و هستی آنها ضرری نمی رساند.
در حدیث از امام صادق«علیه السلام» سؤال کردند که حکمت غیبت دوازدهمین چانشین پیغمبر اسلام«صلی الله علیه وآله» حضرت مهدی«علیه السلام» در آخرالزمان چیست؟
چون روایات غیبت کبری را در آخرالزمان از قول پیغمبر«صلی الله علیه وآله» زیاد شنیده بودند آن حضرت فرمود وجه حکمت و فلسفه ی غیبت آن حضرت مکشوف نمی شود مگر بعد از ظهور او و ما هم مجاز نیستیم که آن راز را بیان کنیم. این امری است از امر خدا و سری است از اسرار او.
بنابراین چون خداوند حکیم است پس افعال او همه از روی حکمت است اگر چه وجه آن بر ما مکشوف نباشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در درس یکی از علل غیبت امام زمان«علیه السلام» نبودن بیعت کسی بر او است مگر کدامیک از امامان که غایب نبودند با خلفای ستمکار بیعت کردند و امام زمان هم اگر حاضر بود با کسی بیعت نمی کرد؟اگر امام زمان«علیه السلام» حاضر می بود و بیعت نمی کرد لازمه اش کشته شدن وی بود چنانکه جدّش امام حسین«علیه السلام» بیعت نکرد و کشته شد، گذشته از اینکه نبودن بیعت هیچ یک از طاغوت های زمان به گردن امام زمان ممکن است به لحاظ خصوصی باشد که در امام زمان است که آن خصوصیّت در دیگر امامان نبود و آن اینکه اگر امام زمان حتّی به طور اجبار و یا تقیه زیر بیعت طاغوتها می رفت نیز نمی توانست حکومت عدل جهانی را تشکیل دهد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
تاریخ دقیق غائب شدن حضرت حجّت«علیه السلام» را مرقوم دارید؟یکی از ویژگیهای زندگی امام داوازدهم حضرت حجت«علیه السلام» پنهان بودن وی از نظر عامّه مردم بود به گونه ای که از آغاز تولدش(سال 255 هجری قمری) جز خواص اصحاب پدر بزرگوارش امام حسن عسگری«علیه السلام» کسی آن حضرت را نمی دید و از سال وقات امام عسگری«علیه السلام» تا حدود 70 سال دوران غیبت خخوی بود که تنها نواب خاص آن حضرت که 4 نفر بودند یکی پس از دیگری را بوامیان مردم و آن جناب بودند و از آن به بعد در طول این مدّت گرچه از نظر عامه مردم غایب بود لکن ارتباط با وی کاملاً منقطع نبود بلکه نواب خاص خدمتش رسیده و احتیاجات مردم را مرتفع می نمودند غایب بودن در این 74 سال غیبت صغری(پنهان شدن کوتاه) گویند.
(از سال 329) یعنی از سال انقراض نیابت خاصه غیبت کبری آغاز شد که تا زمان ظهور آن حضرت ادامه دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا عمر طولانی خاص امام زمان«علیه السلام» است یا خداوند به افراد دیگر هم اینرا عطا کرده است؟از افرادی که خداوندعمر طولانی به آنها موهبت کرده می توان پیامبر بزرگی مانند حضرت نوع«علیه السلام» را نام برد که چنانکه از احادیث استفاده می شود وی 2500 سال عمر کرده است و نیز حضرت خضر از افرادی است که عمر طولانی کرده و اکنون نیز زنده است چون ایشان همزمان با حضرت موسی بن عمران بوده در حال حاضر زنده می باشد؛ و نیز حضرت ادریس«علیه السلام».

« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر دلیل قطعی به وجود امام زمان«علیه السلام» وجود دارد چرا سعی می شود از حیث علمی طول عمر آن حضرت ثابت شود؟در مسئله ی طول عمر امام زمان«علیه السلام»، چون ما دلیل قطعی بر وجو آن حضرت داریم اگر طول عمر به عنوان یک مسئله ی علمی مطرح می شود تنها به خاطر این است که امکان آن از نظر علمی و قوانین طبیعی نیز روشن و توضیح داده شود و استبعادی که از نظر علمی هست از بین برود تا طول عمر امام زمان«علیه السلام» به عنوان یک مسئله ی صرفاً تعبدی مطرح نباشد؛ والّا با اعتقاد به قدرت مطلق الهی و اینکه هر چیز که ممکن است در حیطه قدرت خداوند محقق گردد جایی برای شک در طول عمر و جیات طولانی آن حضرت و افراد بسیار دیگری وجود ندارد چنان که در مورد حضرت خضر«علیه السلام» و حضرت ادریس«علیه السلام» این امر اتّفاق افتاده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا امام زمان«علیه السلام» به غیبت صغری ادامه نداد و پس از گذشتن غیبت صغری غیبت کبری واقع شد؟اصولاً علّت و سبب اساسی غیبت چه صغری و چه کبری چنانچه در برخی از روایات آمده برای مردم بیان نشده و به جز ائمه ی اطهار«علیهم السلام» کسی از آن اطّلاع ندارد.
عبداله بن فضل هاشمی می گوید امام صادق«علیه السلام» فرمود: حضرت صاحب الامر«علیه السلام» ناچار غیبتی خواهد داشت به طوری که گمراهان در شک واقع می شوند، عرض کردم چرا؟
فرمود: ماماءذون نیستیم علّتش را بیان کنیم، گفتم حکمتش چیست؟
فرمود همان حکمتی که در غیبت حجت های گذشته وجود داشت در غیبت آن جناب نیز وجود دارد لکن حکمتش ظاهر نمی شود مگر بعد از ظهور وی چنانکه حکمت سوارخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست خضر«علیه السلام» برای حضرت موسی«علیه السلام» آشکار نشد جز هنگامی که می خواستند ازهم جدا شوند.
ای پسر فضل: موضوع غیبت سریست از اسرار خدا و غیبی است از غیوب الهی و چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر می شود گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد(3). و غیبت صغری در حدود هفتاد سال طول کشیده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »



3) بحارالانوار، ج 52، ص 91.
آیا امام زمان«علیه السلام» در زمان غیبت هم نائب خاص دارد؟امام زمان در زمان غیبت کبری نائب خاص ندارد ولی مجتهدان و فقهای شیعه نائبان عام امام زمان«علیه السلام» می باشند و اینکه به امام خمینی«رحمه الله» نائب بر حق امام زمان«علیه السلام» گفته می شود منظور نائب عام است نه نائب خاص.

« بخش پاسخ به سؤالات »
با اینکه امام زمان«علیه السلام» فرموده اند که نیابت به پایان رسیده پس چرا در کتابها نوشته که محمّد بن عیسی خدمت آن حضرت رسیده است؟در زمان غیبت کبری که نیابت خاصه در او نیست گرچه اصل بر این است که کسی خدمت آن حضرت نرسد ولی در برخی شرایط ضروری و استثنایی که خود آن حضرت صلاح بدانند افرادی خدمت آن حضرت می رسند که محمد بن عیسی«علیه السلام» در داستان مربوط به انار در شرایطی که جان و مال شیعه به شدّت در معرض خطر بود خدمت امام زمان«علیه السلام» رسید و مشکل بزرگ شیعیان به برکت رهنمود آن حضرت حل شد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
خداوند متعال می تواند انسان را از گزند هر حادثه ای حتی کشتن حفظ کند با این وجود چه نیازی به غیبت امام بود؟صحیح است که خداوند اگر اراده و مشیتش تعلّق گیرد انسانها را ولو از غیر طریق عادّی از کشته شدن محفوظ می دارد ولی سخن این است که یکی از همین راهها این است که امام زمان«علیه السلام» را از نظر انسانها غائب نماید و با توجّه به اینکه مطلب مذکور یکی از فوائد غیبت است و فوائد اساسی دیگری هم بر غیبت امام مترتب است از این رو خداوند امام زمان«علیه السلام» را از انظار غائب قرار داده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا کسی از فقها، و مراجع تقلید ارتباط خاص با امام زمان«علیه السلام» دارند؟امام زمان«علیه السلام» امروز در حال غیبت به سر می برند و نائب خاص ندارند چون نیابت خاصه با گذشتن دوران غیبت صغری حدود هفتاد سال طول کشید پایان یافت و در دوران غیبت کبیر فقها شیعه نائبان عام امام زمان«علیه السلام» می باشند بر این اساس در این زمان کسی به طور رسمی با آن حضرت ارتباط ویژه یی ندارد و تا دلیل قاطعی در کار نباشد نمی توان به وجود ارتباط خاص برای کسی عقیده داشت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
خداوند در قرآن می فرماید: «و من نعمره ننکسه فی الخلق افلا یعقلون؛(4) هر که را عمر طولانی دهیم خلقت او را دگرگون و وارونه گردانیم» یعنی نیروها و قوای او را تدریجاً می گیریم. آیا فکر نمی کنید این آیه با طول عمر امام زمان«علیه السلام» چگونه سازش دارد؟آیه مزبور در حقیقت یک ناموس طبیعی و قانون الهی را توضیح می دهد یعنی افراد انسان مطابق سیر طبیعی پس از آنکه به سر حدّ تکامل جسمی رسیدند، تدریجاً نیروهای خود را یکی پس از دیگری از دست داده و بضعف و ناتوانی روز اول بازگشت می کنند، این «منحنی» ضعف و قدرت یک قانون عمومی برای تمام موجودات زنده است و همگی روی سیر طبیعی و معمولی این سرنوشت را خواهند داشت، ولی در موضوع طول عمر امام زمان«علیه السلام» با اینکه یک سلسله مطالعات علوم طبیعی چنین طول عمری را طبق موازین علمی امری کاملاً ممکن معرّفی می کند، در عین حال باید اعتراف کرد که این طول عمر فعلاً جنبه استثنائی دارد، به عبارت دیگر، عمر هزار ساله و بیشتر برای انسان مطابق اصول علمی امروز به هیچ وجه محال نیست، به دلیل اینکه دانشمندان علوم طبیعی برای طولانی ساختن عمر انسان همواره مشغول مطالعاتی هستند و به ما نوید می دهند که روزی موفق شوند از طرق علمی حداکثر طول عمر انسان را به مراتب افزایش دهند این خود نشانه امکان و معقول بودن چنین طول عمری است.
ولی نمی توان انکار کرد که فعلاً چنین طول عمری جنبه استثنائی دارد و هنوز انسان از طرق معمولی موفق به آن نشده است، بنابراین خداوند برای اصلاح جامعه بشریّت یکی از بندگان برگزیده خود را طول عمر فوق العاده ای داده که در موقع معیّنی قیام کند و جهانی را مملو از عدالت گرداند و خداوند متعال به خاطر این مصلحت مهم یکی از سنّت های طبیعی و مادی را تغییر داده است که عبارت است از پیر نشدن اجزای بدن یکی از اولیایش و عمر طولانی پیدا کردن همان طور که طبق مصلحتی آتش را بر ابراهیم سرد و گلستان کرد و یا شتری را از دل کوه خلق کرد. و پر واضح است آیه مزبور که نظر به افراد معمولی و عادّی دارد شامل حال چنین فردی نخواهد شد که وضع او یک وضع فوق العاده است و از جریانهای معمولی بر کنار می باشد، خلاصه همان خدائی که برخلاف وضع عادّی چنین عمر طولانی را به آن حضرت داده و به صورت فوق العاده او را زنده نگاه داشته، از عوارض طول عمر که ضعف و ناتوانی و بازگشت به قهقرا است نیز حفظ می نماید و این مطلب با آیه مزبور که نظر با فرد عادّی و معمولی دارد هیچگونه منافاتی نخواهد داشت(5).

« بخش پاسخ به سؤالات »




4) سوره یس، آیه 68.
5) مأخذ: کتاب پرسش ها و پاسخ های مذهبی، ج 1، ص 302، انتشارات نسل جوان.
می گویند حضرت ولی عصر«علیه السلام» در غیبت صغری سفیران مخصوصی داشته که مطالب لازم و وقایع را حضور امام می رسانیدند، برای آشنائی خصوصیّات آنها را به طور فشرده بنویسد.؟امام زمان«علیه السلام» در غیبت صغری به وسیله چهار سفیر مخصوص خود با مردم مسلمان در حال تماس بود، و بسیاری از نیازمندیهای مردم را از طریق نمایندگان خود برطرف می نمود و مشخصات آنان به قرار زیر است:
1. عثمان بن سعید عَمْری(بر وزن گرمی) که منسوب به قبیله «بنی عمر و بن عامر» است و از یازده سالگی افتخار خدمتگزاری به خاندان رسالت داشت واز اصحاب و یاران امام هادیو حضرت عسگری به شمار می رفت، و وکیل مخصوص امام عسگری بود او آنچنان مورد وثوق و اطمینان امام بود که حضرت عسگری درباره وی و فرزند او «محمد بن عثمان» که پس از درگذشت پدر افتخار نیابت از حضرت مهدی را پیدا نمود، چنین فرمد: عمری و فرزند او مورد وثوق من هستند هر چه از من برای شما نقل کنند حقیقتی است که از من شنیده اند و نقل می نمایند، هر دو نفر ثقه و مورد اعتماد من هستند به سخنان هر دو گوش فرا دهید و دستورات هر دو را اجرا نمائید(6).
با مراقبت های شدیدی که حضرت عسگری نسبت به فرزند خود داشت کمتر کسی را اجازه می داد که از حضرت مهدی دیدن کند وی از افراد مخصوصی بود که امام زمان را در دوران حیات حضرت عسگری در خانه اش کراراً زیارت کرده بود، شرح زندگی او در کتابهای رجال به طور گسترده بیان شده است(7) و تاریخ دقیق درگذشت وی به دست نیامده است(8).
2. محمد بن عثمان بن سعید، فرزند سفیر نخستین و خود دومین سفیر و وکیل امام زمان است که زمان امام عسگری را درک کرده و در حدیثی که قبلاً نقل شده امام عسگری وی و پدر او را به بهترین وجهی توثیق نموده است دوران سفارت او طولانی و گسترده تر بود و همواره نامه های شیعیان را به حضور امام می رسانید و پاسخ کتبی را به شیعیان باز می گردانید وی در سال 304 و یا 305 درگذشته است(9).
3. حسین بن روح که در جامعه آن روز جهان شیعه به عقل و درایت اشتهار داشت و از نزدیکان محمد بن عثمان دومین سفیرذ امام و رازدار او بود وی موضوع سفارت را به فرمان امام به حسین بن روح واگذار نمود و در سال 326 درگذشت(10).
4. علی بن محمد سمری آخرین سفیر امام«علیه السلام» و امام به خود او نوشته و دستور داده است که تو آخرین سفیر مخصوص من هستی دیگر نباید کسی را به جای خود معرّفی کنی وی در نیمه شعبان سال 329 درگذشت و با درگذشت او باب سفارت خصوصی بسته شد و غیبت کبری آغاز گردید(11). و از آن به بعد هرگونه ادعای نیابت خاصه از طرف آن حضرت مردود شناخته شد.

« بخش پاسخ به سؤالات »




6) العمری و ابنه ثقتان فما ادیا الیک عنی فعنی یؤدیان و ماقالاه لک فعنی یقولان فاسمع لهما و واطعهما فهما الثقتان المامونان.
7) تنقیح المقال، ج 1، ص 245 - 246، قاموس الرجال، ج 6، ص 235 - 2، سفینةالبحار، ج 2، ص 185.
8) و در ریحانه الادب، ج 3، ص 133 تاریخ وفات او را به نقل از تحیه الزائر مرحومنوری سال 257 معین نموده است در صورتی که آن سال امام عسگری در قید حیات بود و چگونه می تواند نائب امام زمان«علیه السلام» در میان مردم گردد.
9) کامل ابن اثر حوادث سال 305 تنقیح المقال، ج 2 ص 149، قاموس الرجال، ج 8، ص 267 - 268، و در این مدارک می نویسند که وی قریب پنجاه سال افتخار نمایندگی از امام را داشته است در صورتی که در سال وفات او 45 سال از آغاز غیبت صغری می گذشت و قبل از او پدر وی عهده دار مقام نیابت بود.
10) تنفیح المقال، ج 2، ص 308 و غیره.
11) قاموس الرجال، ج 7، ص 51.
می دانیم حضرت مهدی حجت بن الحسن العسکری«علیه السلام» به سال 260 از نظرها غائب و پنهان شده است هم اکنون بیش از یک هزار سال است که در پشت پرده غیبت به سر می برد می خواهیم بدانیم فلسفه این غیبت طولانی چیست؟نخست باید توجّه نمود که غیبت امام از دیدگان ما، به این معنی نیست که او در جهان دیگری جز این جهان زندگی می کند و یا وجود جسمانی او به وجود ناپیدائی مانند امواج «اتر» تبدیل گردیده است بلکه معنی غیبت امام«علیه السلام» این است که او در میان مردم زندگی می کند و مردم وی را می بینند ولی نمی شناسند و از یک زندگی طبیعی، برخوردار است.
امّا چرا غیبت او طولانی است؟
فلسفه این غیبت ممتد چیست در برابر این پرسش باید گفت: برنامه حضرت مهدی«علیه السلام» با برنامه پیامبران و سایر پیشوایان یک تفاوت کلّی دارد، و آن این است که برنامه وی، یک برنامه ی به تمام معنی اجرائی است نه قانون گزاری آن هم نه در یک قمت از جهان بلکه در تمام جهان، به این معنی که او مأموریت دارد تمام اصول تعلیمات اسلام را در جهان پیاده کند و اصول عدالت و حق و حقیقت را در میان همه افراد بشر، بسط و گسترش دهد.
درست است که پیامبران و امامان نیز قسمت هائی از این برنامه را اجراء کرده اند، ولی بر اثر نبودن آمادگی در بسیاری از مردم جهان این موضوع جنبه جهانی و عمومی به خود نگرفت، و پس از نفوذ در شعاع معینی از جامعه های انسانی، متوقّف ماند.
روشن است که پیاده شدن یک چنین برنامه شدن یک چنین برنامه انقلابی جهانی، که به وسیله آن، اصول عدالت و دادگری و حق و حقیقت، در میان همه مردم جهان گسترش یابد شرائط و مقدّماتی لازم دارد که در زیر به آنها اشاره می شود و این شرائط و امکانات جز با مرور زمان و تکامل همه جانبه اجتماع ممکن نیست، از جمله:
1. آمادگی روحی
در درجه نخست باید مردم جهان برای اجرای این اصول، تشنه و آماده گردند و تا در مردم جهان تقاضائی نباشد «عرضه» هر نوع برنامه مادی و معنوی مؤثر نخواهد بود قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگی اقتصادی حکم فرما است و تا تقاضائی از مردم نسبت به کالائی نباشد عرضه آن کالا کم اثر خواهد بود، بلکه عین این نظام در عرضه برنامه های معنوی و اصول اخلاقی و مکتبهای سیاسی و انقلابی نیز حکمفرما می باشد و تا در اعماق دل مردم، برای این نوع امور، تقاضا و درخواستی نباشد عرضه آن با شکست روبرو شده و کاری از پیش نخواهد رفت.
البته گذشت زمان و شکست قوانین مادّی و پدید آمدن بن بستهای جهانی، و کشیده شدن بشریت بر لب پرتگاه جنگ مردم جهان را خسته خواهد کرد و آنان را به این حقیقت واقف خواهد ساخت که اصول قوانین مادّی و سازمانهای به اصطلاح بین المللی نه تنها نمی توانند مشکلات زندگی را حل کنند و عدالت را در جهان حکمفرما سازند، بلکه همین خستگی و یاس، مردم دنیا را برای پذیرش یک انقلاب بنیادین مهیا و آمده می سازد و می دانیم که این موضوع نیاز به گذشت زمان دارد، تا تجربه های تلخ زندگی ثابت کند که تمام نظامات مادی و سازمانهای بشری در اجرای اصول عدالت و احقاق حق و برقراری امینّت و آرامش عاجز و ناتوان می باشند و سرانجام، بر اثر یاس و نومیدی این تقاضا در مردم گیتی برای تحقق چنان آرمان الهی پدید آید و زمینه برای عرضه یک انقلاب جهانی وسیله یک مرد الهی و آسمانی از هر نظر مساعد گردد(12).
2. تکامل علوم و فرهنگهای انسانی
از سوی دیگر برای برقرار ساختن یک حکومت جهانی، براساس عدل و داد، نیاز فراوانی به پیشرفت علوم و دانشها و فرهنگهای اجتماعی و مردمی وجود دارد که آن نیز بدون پیشرفت فکری و گذشت زمان، ممکن و میسّر نمی گردد.
برقراری حکومت جهانی که در سراسر جهان، عدل و داد و قانون حکومت کند، و همه مردم جهان، از کلیه مزایای فردی و اجتماعی اسلام بهره مند گردند بدون وجود یک فرهنگ پیشرفته در کلیه شئون بشری، امکان پذیر نیست و هرگز بدون یک فرهنگ کامل، جامه عمل به خود نمی پوشد، این نیز احتیاج به گذشت زمان دارد.
3. تکامل وسائل ارتباط عمومی
از دیگر سو، چنین حکومتی نیاز به وجود وسائل کامل ارتباط جمعی دارد تا در پرتو آن بتواند مقررات و احکام و اصول انسانی را از طرق مختلف در مدّت کوتاهی به مردم جهان اعلام کند این موضوع بدون تکامل صنایع انسانی و گذشت زمان نیز انجام نمی گیرد.
4. پرورش نیروی انسانی
از همه اینها گذشته پیشبرد چنین هدفی و پی ریزی چنان انقلابی به یک نیروی فعّال و سازنده انسانی نیاز دارد که در واقع ارتش انقلاب جهانی را تشکیل می دهد و تشکیل چنین ارتشی، و به وجود آمدن چنین افراد جانباز و فداکاری که در راه هدف و حقیقت از همه چیز بگذرند نیاز به گذشت زمان دارد.
اگر در برخی از روایات می خوانیم که فلسفه طولانی شدن غیبت امام زمان، همان امتحان و آزمایش مردم است ممکن است ناظر به همین قسمت باشد زیرا امتحان و آزمایش در منطق اسلام نه به معنی آزمونهای معمولی و کشف امور پنهانی است، بلکه مقصود از آن پرورش روحیات پاک و پدید آوردن حداکثر ورزیدگی در افراد می باشد(13).
مجوع این جهات چهارگانه(14) نیاز به این دارد که زمان قابل ملاحظه ای یگذرد و جهان از بسیاری از جهات پیش برود، و آمادگی روحی و فکری برای پذیرض حکومت چهانی بر اساس حق و عدالت در مردم پدید آید. آنگاه این برنامه با وسائل و امکانات خاصی در سطح جهانی وسیله حضرت مهدی«علیه السلام» پیاده گردد... این است فلسفه غیبت طولانی امام.
تنها چیزی که در اینجا گفته می شود این است که همه این مطالب صحیح است امّا با این حال چرا امام در میان مردم شناخته نمی شود و به طور ناشناس زندگی می کنند در صورتی که برای او ممکن است که به طور شناخته در میان مردم به سر ببرد تا روزی که فرمان الهی درباره انقلاب جهانی او فرا رسد؟
درباره این سؤال باید گفت: امام همچون انسانهای دیگر، طبق سنن عادی انسانی، زندگی می کند تنها تفاوتی که دارد او از یک عمر طولانی برخوردار است، اگر شناخته می شد هرگز از گزند نیروهای اهریمنی که در هر عصر و زمانی تعداد و شماره های آنها کم نیست مصون و محفوظ نمی ماند و به دست آنان از بین می رفت، چنانکه تاریخ این مطلب را درباره تمام امامان و پیشوایان گذشته به روشنی ثابت کرده است، تنها تفاوتی که این جا هست این است که اگر آفتاب عمر امامی از پیشینیان به وسیله اهریمنان بدخواه غروب می کرد امام و پیشوای دیگری جای او را می گرفت در صورتی که این موضوع درباره حضرت مهدی«علیه السلام» چنین نیست، او آخرین حجت خدا است و باید برنامه به دست او اجرا گردد.
البته آنچه گفتیم درباره فلسفه غیبت امام«علیه السلام» بود و اینکه چرا او به طور ناشناخته زندگی می کنند و اما اینکه وجود امام در پشت پرده غیبت چه منافعی برای مردم دارد و هم اکنون جامعه انسانی از وجود امام چه سودی می برد خود موضوع دیگریست که باید جداگانه درباره آن بحث نمود و از موشوع سؤال بالا بیرون است.
با وجود آنچه گفته شد توجه به دو نکته دیگر لازم است:
1. برخی از شخصیتهای کلامی عقیده شناس(مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی) در باب امام زمان«علیه السلام» این گونه تعبیر کرده اند: «وحوده لطف و تصرفه لطف آخر وعدمه منا» که از این سخن استفاده می شود که محرومیّت ما از فیض حضور آن گرامی در اثر(آمده نبودن) خود ما است. بر این اساس یکی از عوامل اساسی غیبت را می توان در رابطه با خود، جستجو کرد.
2. از پاره یی احادیث که درباره غیبت امام زمان دارد شده است استفاده می شود که در غیبت آن حضرت سری یا اسراری نهفته است که تا ظهور آن حضرت این راز کشف نخواهد شد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
12) یکی از نشانه های روشن قیام امام زمان که در احادیث اسلامی همگی بر آن اتّفاق دارند این است که سراسر اجتماع بشری را جور و ستم و تعدی و بیدادگری، فرا می گیرد و ابرهای یاس و نومیدی زندگی جامعه انسانی را تیره می سازد و در حقیقت فشار ظلم و تعدی آن چنان بر دوش آنان سنگینی می کند که انسان را برای پذیرش انقلاب دیگر، انقلابی عمیق و بنیادی به دست توانا و نیرومند یک مرد الهی آماده می سازد.
13) تمام آزمونهای الهی که درباره پیامبران و اولیاء وی انجام می گیرد برای همین منظور است اگر خدا ابراهیم را با تکالیف و وظائف سنگینی آزمود چنانکه می فرماید: «و اذا بتکلی ابراهیم ربه به کلمات فاتمهن«سوره بقره، آیه 124» برای همین هدف بوده است تا این راد مرد الهی به قدری در کوران حوادث قرار گیرد تا در صلابت و استقامت به صورت فولاد آب دیده درآید.
14) مجوع این جهات چهارگانه را می توان در امور زیر خلاصه نمود:
1. تکامل روحی؛
2. تکامل فرهنگی؛
3. تکامل وسائل ارتباط جمعی؛
4. تشکیل یک ارتش انقلاب جهانی از یک جمعیّت جانباز و فداکار.
منتظران حضرت مهدی«علیه السلام» چه کسانی هستند؟منتظران حضرت مهدی«علیه السلام» در این انتظار عظیم و شکوهمند توجّه به ابعاد عقیدتی و ابعاد عملی دارند که در اینجا به بیان آنها اشاره می کنیم.
ابعاد عقیدتی
1. بُعد توحید
انسان منتظر همواره چشم به راه فرجی است که به قدرت مطلقه الهی تحقق خواهد یافت.
منتظران باید همیشه متوجّه درگاه کبریای الهی باشند و روی دل به سوی خدا کنند و از پیشگاه لایزال طلب گشایش و فرج نمایند. «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من اللَّه؛(15) بهترین اعمال امّت من انتظار فرج است از نزد خدای عزیز و جلیل».
2. بُعد نبوّت
مهدی«علیه السلام» از اهل بیت پیامبر«صلی الله علیه وآله» است، او دوازدهمین وصی و جانشین پیامبر«صلی الله علیه وآله» است آنگاه که ظاهر گردد پرچم پیامبر اسلام«صلی الله علیه وآله» را در دست گیرد و به سنّت پیامبر«صلی الله علیه وآله» عمل کند، و شخص منتظر خود را مسئول عمل به سنّت پیامبر اسلام«صلی الله علیه وآله» از طریق اهل بیت«علیهم السلام» می داند. و در حاکمیّت سنّت رسول«صلی الله علیه وآله» تلاش می کند.
امام صادق«علیه السلام» می فرماید: هر کسی از شما در حال انتظار ظهور حاکمیّت دین خدا درگذرد مانند کسی است که خدمت قائم باشد و در خیمه او... نه بلکه مانند کسی است که در رکاب قائم بجنگد نه به خدا سوگند بلکه مانند کسی که در رکاب پیامبر«صلی الله علیه وآله» شهید شده باشد(16).
3. بُعد قرآن
امر مهم دیگری که هر منتظری باید متوجّه آن باشد کتاب خدا قرآن کریم است مهدی«علیه السلام» زنده کننده همه احکام قرآن است. و منتظران در احیاء احکام قرآن و علوم قرآنی در ابعاد مختلف تلاش می کنند. و خود عمل کننده به آن هستند.
4. بُعد امامت
همچنین در احادیث و تعالیم ائمه طاهرین«علیهم السلام» تأکید شده است بر این که در عصر غیبت راه امامان را بپیمائید و از تعالیم و احکام آن پیروی کنید و از قرار گرفتن در خط مخالفان تبرا و بیزاری جویید و اصل تولی و تبری را در شئون زندگی حاکم کنید تا از منتظران واقعی باشید.
5. بُعد عدل
انتظار یعنی چشم به راه امامی داشتن که تصمیم دارد جهان را از عدل و داد مملو سازد. پس از آن که ظلم و جور همه امور را فرا گرفته است. و شخصی که در انتظار عدل است، به عدل روی می آورد و به رعایت آن مقیّد بوده و برای حاکمیّت آن جهاد می کند.
6. بُعد معاد
انتظار موعود روابطی بسیار عمیق با اصل اعتقادی معاد دارد و بدینسان می نگریم که انتظار شاخص منوّر ابعاد عقاید حقّه است تا او نیاید و حکومت عدل را در جهان برپا ندارد عمر جهان به سرنمی رسد و قیامت برپا نمی گردد.
ابعاد عملی مکتب
1. بُعد دینداری
از ویژگیهای انسان منتظر دینداری است انسان در دوران غیبت باید مواظب دین خود و دینداری و صحت اعمال خود باشد.
امام صادق«علیه السلام» می فرماید: برای صاحب الامر غیبتی طولانی است در این دوران هر کسی باید تقوی پیشه سازد و به دین حق تمسک بجوید(17).
2. بُعد پارسایی
منتظر علاوه بر تدین و تقوی باید پارسا باشد و خود را چنان که آن پیشوا دوست دارد بسازد.
امام صادق«علیه السلام» می فرماید: هر کس در شمار اصحاب قائم باشد باید چشم به راه باشد و پارسایی پیش گیرد و کردار با ورع داشته باشد(18).
3. بُعد تقیّد مکتبی
انسانیّت و رعایت ارزش انسان تنها و تنها در تعالیم علی«علیه السلام» و آل علی«علیه السلام» جلوه گر است انسان منتظر مهدی آل محمّد«صلی الله علیه وآله» چنین است در خط آنان و بلکه خصم هر راه غیر آل محمّد است پیامبر«صلی الله علیه وآله» می فرماید: خوشا به حال منتظرانی که به حضور قائم برسند آنان که پیش از قیام او نیز پیرو اویند با دوست او عاشقانه دوستند و موافق و با دشمن او خصمانه دشمنند و مخالف(19).
4. بُعد امر به معروف و نهی از منکر
یکی از تکالیف عمده دینی امر به معروف و نهی از منکر است با این دو عمل است که احکام و فرائض الهی برقرار می ماند. انسان منتظر نمی تواند در این باره بی تفاوت باشد و در حدیثی پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» فرموده است: «طوبی لمن ادرک قائم اهل بیتی و هو مقتدٍ به قبل قیامه» شاخص مهم این اقتداء انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر است.
5. بُعد اخلاق اسلامی
انسان منتظر باید دارای اخلاق اسلامی باشد و جامعه اسلامی باید مظهر اخلاق اسلامی باشد امام صادق«علیه السلام» فرموده است: هر کس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد باید در عصر انتظار مظهر اخلاق نیک اسلامی باشد چنین کسی اگر پیش از قیام قائم«علیه السلام» در گذرد پاداش او مانند کسانی باشد که قائم را درک کنند و به حضور او برسند پس در دینداری و تخلق به اخلاق اسلامی بکوشید و در حال انتظار ظهور حق به سر برید این(کردار پاک و افکار تابناک) گوارا باد بر شما ای گروهی که رحمت خدا شامل حال شماست(20).
6. بُعد آمادگی نظامی
مسلمان باید همیشه آمادگی نظامی و نیروی سلحشوری داشته باشد تا به هنگام طلایع حق به صف پیکار گران مهدی«علیه السلام» بپیوندد.
امام صادق«علیه السلام» فرموده است: هر که از شما برای خروج قائم اسلحه تهیه کنید اگر چه یک نیزه چون وقتی که خداوند متعال ببیند کسی به نیّت یاری مهدی«علیه السلام» اسلحه تهیه کرده است امید است عمر او را دراز کند تا ظهور را درک نماید و از یاوران مهدی«علیه السلام» باشد(21).
7. نگهبان ایمان
در روزگار غیبت امام«علیه السلام» و طولانی شدن عصر انتظار ممکن است شبهه هائی در ذهن برخی بیاید با شیاطین پنهان و آشکار به سست کردن پایه های اعتقادی کسانی به ویژه جوانان برخیزند انسان منتظر باید در رفع شبهات و روشن کردن پوچی آنها بکوشد در احادیث و تعالیم از اهمیّت ایمان در عصر غیبت به گونه هایی عجیب یاد شده است و منتظران مؤمن دارای مقام و منزلت شمشیر زنان در رکاب پیامبر«صلی الله علیه وآله» دانسته شده اند از این بالاتر پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» آنان را برادران خود خوانده است.
8. انتظار، تمرین و ریاضت
منتظران با اخلاص در مرحله تربیت نفس و خودسازی به امر دیگر پرداخته و آن دور بودن از رفاه و تن پروری است امام صادق«علیه السلام» می فرماید درباره خروج قائم خیلی عجله دارید هان! به خدا سوگند او جامه مویین می پوشد و نان جوین می خوردو روزگار قیام او روزگار به کار بردن شمشیر است و(جنگ با فاسدان و مفسدان و جباران) و نیز مرگ در سایه شمشیر.
او شبانگاهان به دردمندان و نیازمندان سرمی زند و روزها به نبرد در راه دین می پردازد(22).
9. انتظار عدل و احسان
انسان منتظر باید در گسترش عدل و احسان بکوشد و در معاملات و حقوق و قوانین خود عدالت را عملی سازد اگر چنین نباشد صدق اینگونه مردم در انتظار از کجا نمودار خواهد گشت.
10. انتظار شناخت و موضع
هر عقیده ای که انسان در هر باره ای دارد باید از روی شناخت و بصیرت باشد این مسئله در عصر غیبت بیشتر از وقتهای دیگر اهمیّت پیدا می کند. دختر رُشید هَجَری شیعه معروف می گوید: به پدرم گفتم: ای پدر چه بسیار در عبادت خدا رنج می بری و کوشش می کنی؟ در پاسخ گفت دخترم بعد از ما مردمی می آیند که بصیرت و شناختی که در دین دارند از این کوششها و رنجها افضل است(23).
11. تحمّل و پایداری
انسان به درستی حق و راه حق را شناخت در راه آن پایداری می کند امام جعفر صادق«علیه السلام» از پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» روایت کرده: پس از شما مردمی خواهند آمد که به یک تن از آنان اجر پنجاه تن از شما را خواهند داد اصحاب گفتند: ای پیامبر! ما در جنگهای بدر و اُحُد و حُنیَن با تو بوده ایم و درباره ما آیاتی نازل شده است این چگونه خواهد بود پیامبر«صلی الله علیه وآله» فرمود: شما اگر شرایطی که آنان قرار می گیرند قرار بگیرید آن تحمّل و شکیبائی را که آنان دارند نخواهید داشت(24).
انسان در عصر غیبت باید دارای شناختی درست و بصیرتی درخشان باشد تا بتواند اعتقاد حق را حفظ کند.
12. پیروی از خط رهبر
هنگام غیبت امام باید از آداب و احکام امامان پیشین پیروی کرد و راه را چنانکه آنان فرموده اند بپیمایید امام صادق«علیه السلام» می فرماید: هرگاه زمان غیبت فرا رسید به دستور امامان پیشین چنگ زنید تا امام آخرین ظهور کند هرگاه روزی رسید که امامی از آل محمّد«صلی الله علیه وآله» در میان خود نداشتید همان امامانی را که دوست می داشتید دوست بدارید و همان کسان را که دشمن می داشتید دشن بدارید و همواره در خط رهبری و ولایت حقه جای داشته باشید و صبح و شام در حالت انتظار به سر ببرید تا خداوند ستاره هدایت شما را طالع سازد تا خداوند صاحب دین را برساند(25).
13. انتظار بسیج عمومی
انتظار یک بسیج عمومی است مکتب تشیع علوی در عصر انتظار پیروانی می خواهد همیشه آماده از نظر قدرتهای ایمانی و روحی و نیروهای بدنی و سلاحی و تمرینهای عملی و نظامی، پرورشهای اخلاقی و اجتماعی و سازماندهیهای سیاسی و مرامی داشته باشد.
14. انتظار و ضد انتظار
نمی توان پذیرفت که دین اسلام و ائمه طاهرین«علیهم السلام» صبر بر ظلم و ترک امر به معروف و نهی از منکر را برای مسلمین تجویز کرده باشند. دینی که می گوید همه کارهای خیر و جنگ در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر مانند آب دهانی است در برابر دریایی موج خیز امر به معروف و نهی از منکر کردن نه اجل کسی را نزدیک می کند و نه روزی کسی را می کاهد و از همه اینها افضل و برتر گفتن سخن درباره عدل است در نزد حاکم جابر و ستمگر.
15. نقش نیروهای مردمی
حضور نیروهای مردمی در تشکیل حکومت مهدی«علیه السلام» از احادیث و تعالیم دین گرفته شده است و این امر قابل توجّه است. و منتظران در تلاشند تا نیروهای مردمی را برای حاکمیّت حکومت مهدی«علیه السلام» آماده کرده و خود در صف مقدّم مبارزه باشند.
مهدی«علیه السلام» از مردم یاری می طلبد. یکی از یاران خود را می خواهد به او می فرماید به نزد مردم مکّه برو و بگو: ای مکیان؛ من فرستاده مهدی ام.
مهدی می گوید: ما خاندان رحمت هستیم.
ما ذریه محمّد«صلی الله علیه وآله» از سلاله پیامبرانیم ظالمان به ما ستم کردند و بر ما جفا روا داشتند و از هنگام درگذشت پیامبر«صلی الله علیه وآله» تا امروز حق ما را از ما ستاندند اکنون من از شما یاری می طلبم به یاری من بشتابید(26).
16. حضور شیعه در صحنه
شیعه باید همواره حضور اعتقادی و اجتماعی خویش را تشکیلات سیاسی و نظامی یعنی در واقع حضور شیعی خویش را در صحنه تاریخ نگاه دارد تا سرانجام به هنگام ظهور در محل جریان اصلی خود قرار گیرد.
هنگامی که قائم قیام کند خداوند شیعیان را از همه شهرها نزد او گرد می آورد(27). هنگامی که قائم قیام کند خداوند هر عیبی و نقصی را از شیعیان برطرف می کند و دلهای آنان را چنان پاره های فولاد می گرداند قدرت هر مرد از آنان را به اندازه قدرت چهل مرد قرار می دهد و آنگاه آنان حاکمان و فرمانروایان زمین خواهند بود و سران بزرگوار جهان(28).
17. پرهیز از یأس و مبارزه با آن
لازم است که منتظران حکومت توحید و عدل از هیچ امری و عاملی به ویژه از طول کشیدن عصر غیبت و فزون شدن قدرت کاذب قدرتمندان جهان یأس به دل راه ندهند. «انتظروا الفرج و لاتیاسوا من روح اللَّه فان احب الاعمال الی اللَّه انتظار الفرج؛(29) چشم به راه رسیدن فرج باشید و از کارکشایی و آسایش رسانی الهی نومید مباشید زیرا که بهترین اعمال انتظار رسیدن فرج و گشایش است از سوی خدا».
18. استقامت و شکیبائی
توصیه به صبر برای انسان منتظر به معنای لزوم شکیبائی است در مورد غیبت امام و برای رفع دغدغه خاطر و نفی تزلزل است(30). «انتظار الفرج بالصبر عبادة؛(31) چشم به راه فرج داشتن با صبر و بردباری عبادت است».

« بخش پاسخ به سؤالات »
15) بحارالانوار، ج 52 - 128.
16) بحارالانوار، ج 52 - 126.
17) بحارالانوار، ج 52 - 135.
18) 52 - 140.
19) بحارالانوار، ج 52 - 130.
20) بحارالانوار، ج 52 - 140.
21) بحارالانوار، ج 52 - 366.
22) بحارالانوار، ج 52 - 354.
23) بحارالانوار، 52 - 130.
24) بحارالانوار، ج 52، ص 131.
25) بحارالانوار، ج 52، ص 133.
26) بحارالانوار، ج 52، ص 307.
27) بحارالانوارج 52، ص 291.
28) بحارالانوار، ج 52، ص 37.
29) بحارالانوار، ج 52، ص 122.
30) خلاصه ای بود از کتاب جناب آقای محمّدرضا حکیمی به نام «خورشید مغرب» از ص 338 تا 398.
31) بحارالانوار، ج 52، ص 145.
غیبت امام زمان(عج) چه سودی دارد؟باید توجه داشت که اصل وجود امامت از ضروریات نظام احسن است که اگر حجة وجود نداشته باشد زمین اهلش را فرو می برد.
اما غیبت امام زمان(عج) گر چه در پرتو عضو را یشان مسلمین بهره مندتر بودند اما اصل غیبت و فلسفه آن خالی از حکمت و مصالحی نیست چنانچه که راجع به خود غیبت احادیثی وارد شده است از ائمه معصومین که فرمودند حکمت غیبت بعد از ظهور امام زمان(عج) معلوم خواهد شد هم چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی بدست حضرت خضر(عج) بعد از فراغت از موسی علیه السلام روشن شد.
اما در مجموع احادیث وارده سه فایده برای غیبت آن بزرگوار ذکر شده است:
فائده اول: امتحان و آزمایش گروهی که ایمان محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانیکه ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده است بواسطه انتظار فرج و صبر بر شدائد و ایمان به غیبت ارزش آنها معلوم خواهد شد(32).
فائده دوم: بوسیله غیبت امام زمان(عج) از بیعت با ستمکاران محفوظ می ماند بطوری که بیعت هیچ ستمکاری برگردن ایشان نیست(33).
فائده سوم: بوسیله غیبت از کشته شدن محفوظ می مانند(34).
البته هم چنان که ذکر شد فائده و حکمت غیبت نیست منوط به این سه قسم می باشد بلکه واقعاً حکمت خداوند به غیبت نطق گرفته است و هیچ کاری از کارهای پروردگار بدون استحکام و بدون مصالح و فائده صادر نمی شود. که تمام اینها انشاء الله بعد از ظهور آن بزرگوار معلوم خواهد شد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
32) بحا الانوار، ج 52، ص 91؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 438.
33) بحار الانوار، ج 51، ص 152؛ اثبات الهداة، ج 6 ص 436.
34) اثبات الهداة، ج 6، ص 437.
در زمان فعلی که امام غائب است و قرآن ضامن اجرائی بنام امام ندارد آیا نقص و اشکالی برای ما در این مورد پیش نمی آید؟باید گفت جواب منفی است، زیرا که معصومین علیهم السلام که عدل قرآن و ثقل اصغر می باشند، آنچه که مورد نیاز بشر بوده است بیان فرموده اند و ثانیاً امام زمان علیه السلام که اکنون در غیبت بسر می برند این گونه نیست که هیچ نظارت و توجه و تصرفی در امور نداشته باشند بلکه آن بزرگوار علاوه بر تصرف ظاهری تصرف باطنی نیز دارد و حال که به حکمت الهی و خواست و مشیت خداوند آن وجود عزیز از نظرها پنهان می باشد ولی توجه و نظارت بر حفظ شریعت و حفظ قرآن و مصون ماندن دین حق از تحریف و بدعت و دفع شبهات و آنچه که امور مردم منوط به آن است را دارا می باشند و چون دین اسلام آخرین دین جهانی تا روز قیامت است مشیت حق تعلق گرفته است به اینکه ختم اوصیاء تا زمانی که اراده حق باشد در پرده پنهان مجری احکام و فرامین الهی و حافظ دین پیامبر و کتاب خداوند باشد و در این مدت طبق نقل بعضی از وقایع حتی در نحوه استنباط حکم و ریاست و زعامت مجتهدین و علمای بزرگ و ارشاد و توجه به بعض شئون مسلمین مستقیماً عنایاتی داشته و دارند. چنان که خودشان در پاسخ به بعض نواب خودشان فرمودند: «و امّا وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکا لإنتفاع با لشمس إذا غیبها عن الابصارِ السحاف؛ نحوه و کیفیت استفاده و انتفاع از من، مانند نحوه استفاده از خورشید است زمانی که ابر آن را از دیده ها پنهان کرده باشد»(35).

« بخش پاسخ به سؤالات »
35) کتاب کمال الدین مرحوم صدوق، باب 45، حدیث 4.

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی