ولایت / مبنای ولایت

پرسشپاسخ
پیامبر در حدیث غدیر علی«علیه السلام» را به چه کار نصب کردند؟ و مسلمانان در قبال علی«علیه السلام» چه وظیفه ای دارند؟آقای سروش به این پرسش این گونه پاسخ می گویند: «سلول کلمات پیامبر«صلی الله علیه وآله» در آن موقعیّت(در داستان غدیر) که ادا شد چیست؟ «مولا» دقیقاً چه معنا می دهد و ایشان علی«علیه السلام» را به چه امری نصب کرده اند و مسلمانان در قبال علی«علیه السلام» به چه کاری مکلّف و موظّف شدند؟ آیا همان طور که شیعیان بعدها مدّعی شدند، پیامبر«صلی الله علیه وآله» در روز غدیر نظریه امامت را ابداع و مطرح کردند؟ و آیا مولا به همان معنا بود که در آیه شریفه قرآن آمده است که: «ابنی اولی بالمومنین من انفسهم»(1).
آیا پیامبر شخص معینی به نام علی(و از طریق علی، فرزندان او) را به این منصب منصوب کردند و مسلمانان را در مقابل یک اصل اعتقادی تازه ای قرار دادند؟ با نزاع های تاریخی و حل نشده شیعیان و اهل سنّت در این خصوص آشناییم و حاجتی به اعادت ذکر آنها نیست. «...نحن ما ناظر به جوائب» دیگری از این موضوع است و در پی اثبات حقانیّت تشیع و تسنن نیستیم... با در میان آمدن روز غدیر و با عبارتی که پیامبر«صلی الله علیه وآله» در این روز بیان کردند، مفهوم مهمی به نام «ولایت» در صدر مسائل مورد بحث مسلمانان قرار گرفت. البته پیشتر در قرآن مسأله «ولایت» به نحو صریحی آمده بود که خداوند خود ولی مؤمنان است: «اللَّه ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور»(2)
ولایت الهی بر سر مؤمنان گسترده است و یکی از پیامدهای این ولایت این است که خداوند مؤمنان را از تاریکی بیرون می آورد و به آنان روشنایی می بخشد. علاوه بر ولایت الهی، ولایت شیطانی و طاغوتی هم داریم. آیات قرآن متضمن این معناست که طاغوت ولی کافران است و آنان را از نور به در می آورد و در تاریکی می برد(3). شیطان بر کسانی که مؤمن اند و متوکّل بر خدای خود هستند، سلطه و ولایتی ندارد. «لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون»(4).
سلطنت و سلطه شیطان بر کسانی است که متولّی اویند. یعنی شیطان را به ولایت برگرفته اند و او را ولی خود می دانند. «انا سلطانه علی الذین یتولّونه»(5).
امّا، آنچه پیامبر«صلی الله علیه وآله» در مورد علی«علیه السلام» گفتند، باعث شد تا مساله ولایت در مورد شخص و بعداً اشخاص خاصّی مورد توجّه مسلمانان قرار گیرد. و به طور وسیعی در ادبیات دینی و اسلامی به کار رود و بعد کلامی پر ماجرایی به خود بگیرد.
در مورد ولایت به تاریخ آن و مفهوم و مبنای آن و انواع و آثار آن اگر باید توجّه داشت.
گرچه آقای سروش در این قسمت در صدد اثبات حقانیّت تشیع نیستند امّا بحث او ولایت ناچار این همه تحقیق را در پی دارد و باید این همه توجّه شود والا ذکر مصادیق ولایت که ولایت شیطانی داریم و ولایت خدایی مشکلی را حل نخواهد کرد از نظر تاریخی بحث ولایت را حضرت رسول«صلی الله علیه وآله» از ابتدای بعثت مطرح می کنند و حضرت در بسیاری از حوادث از ولایت حضرت علی«علیه السلام» می گویند.
در قرآن نیز گذشته از آیاتی که در مورد حضرت امیر«علیه السلام» نازل شده آیاتی هم ولایت آن حضرت را می گویند «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرسول و اولوالامرمنکم(6) ولایت حضرت علی«علیه السلام» و فرزندان او را در عرض ولایت خداوند و رسول او مطرح می کند.
آیه «انما ولیکم اللَّه و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون»(7). در مورد حضرت علی«علیه السلام» نازل شده این آیات و آیاتی که اتباع و اطاعت و ولایت این بزرگان را مطرح می کند همگی حاکی از این است که بحث ولایت فقط از غدیر شروع نشد و با غدیر هم ختم نشد بلکه امری بود که خدا و پیامبر امر در صدد بیان آن بودند که شرح آن در تاریخ و تفاسیر شیعه و سنّی موجود است و محقق را بی نیاز می کند.
تاریخ، قرآن، روایات و حضرت رسول که نریقین آن را نقل کرده اند در روایات خاصه منبع سرشاری برای رفع شبهات در اختیار محقق جر و با غرض قرار می دهد.
با یان مقدّمه کوتاه این توضیح مختصر را هم باید افزود که: پیامبر در غدیر یک اصل اعتقادی تازه ای بنیاد ننهادند و نظریه امامت را ابداع و مطرح ننمودند بلکه آنرا برجسته نمودند تا در تاریخ ثبت شود. و این کامل گردد قبل از غدیر پیامبر از روز شروع به تبلیغ دین در یوم الدار و با نزول آیه «انذر عشیرتک الاقرنی»(8). در همان زمان که حضرت علی«علیه السلام» سیزده سال بیشتر نداشتند مسأله ولایت و جانشین خود را عنوان نمودند در خیبر در نزول سوره توبه در داستان حدیث منزلت(9) و... و از جلمه در غدیر سعی در تثبیت ولایت حضرت علی داشتند. و نه پیامبر که خداوند در قرآن خود این ولایت را مطرح می نماید و ولایت حضرت علی«علیه السلام» را در عرض ولایت خود و رسولش می آورد.
قرآن، رسول اللَّه«صلی الله علیه وآله» و تاریخ در این باب بوضوح سخن گفته اند وبرای منصف حق جو جای هیچ گونه تردیدی را باقی نمی گذارند. با این حال می توان حدیث غدیر را نقل کرد و اندکی در پیرامون آن به بحث پرداخت تامعلوم گردد حضرت علی«علیه السلام» به چه کار نصیب شدند و تکلیف و وظیفه مسلمانان در قبال او چیست.
پیامبر«صلی الله علیه وآله» در آخرین حجی که انجام دادند در سال دهم هجری هنگام بازگشت به مدینه حوالی ظهر به محلی بنام غدیر خم رسیدند و دستور دادند، بلندایی از جهاز شتران بسازند و ایشان بر بالای آن حدیثی را فرمودند که شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند. این روایت بدلیل تواتری که دارد احتیاج به نقل سند ندارد جویندگان می توانند به کتب مفید اهل تسنن مراجعه نمایند(10) امّا در اینجا بنابر ضرورت به یکی از این احادیث اکتفا می شود تا کمی پیرامون آن به بحث بپردازیم.
ابتدا تذکّر این نکته لازم است که روایت غدیر در کتب اهل سنت یک جا نیامده و به اصطلاح روایت تقطیع و بریده، برید شده امّا با توجّه به قرائن کلامی موجود در روایات معلوم است که این سخنان مربوط به یک قضیه بوده است.
در کتب معتبر اهل تسنن چنین آمده است که:
«انا سمعنا رسول الله«صلی الله علیه وآله»یقول یوم غدیر خم: الست اولی بکم من انفسکم فقلنا بلی یا رسول الله قال من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وآل من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصر و اخذه من خذله»(11) و در جا در جای دیگر از همین کتاب آمده است که بعد از آن عمر پیش حضرت علی«علیه السلام» آمد و گفت که: اصبحت و امسیت مولی کل مؤمن و مومنه(12).
اهل تسنن این روایت را متواتر از پیامبر نقل می کنند. بنابراین جای هیچ شبهه ای در اصل مضامین این روایات نیست.
آنچه در اینجا ضرورت دارد که بدان پرداخته شود این مضمون این حدیث شریف چیست به چه دلیل پیامبر«صلی الله علیه وآله» ابتدا سؤال می کنند که «الست اولی بکم من انفسکم»
و بعد از اقرار گرفتن از مردم فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه» و بعد دعا فرمودند: «اللهم و آل من والاه و عاده من عادا. و انصر من نصره و اخذل من خذله».
اولویت پیامبر در چیست؟ اگر این مفهوم روشن معلوم می شود که آیا با طرح ولایت، پیامبر شیعیان را در مقابل یک اصل اعتقادی تازه قرار دادند چنانکه آقای سروش می گویند، یا خیر؟ و آیا پیامبر در روز غدیر نظریه امامت را ابداع کردند و آیا مولا به همان معناست که در آیه شریفه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»(13) آمده، یا خیر(14)؟
آقای سروش می گویند که در پی اثبات حقّانیّت تشیع و تسنن نیستند ولی مگر می شود از ولایت باطنی و عرفانی دم زد امّا از مفهوم و تاریخ و مبنای ولایت هیچ نگفت و بدون مبنا ولایت باطنی را پذیرفت آن هم فقط با مراجعه به احساس فردی احساس کور و بدون ملاک با روشن شدن مبنای ولایت است که معلوم می شود که آیا می شود ولایت عرفانی را پذیرفت یا نه در غیر این صورت چه جای بحث می ماند. و جای صحبت از ولایت، عرفانی باشد یا غیر عرفانی.
بحث ولایت از این نقطه آغاز می شود که آدمی است که محدود به این دنیا نیست و روابطی دارد و امکاناتی و امکانات او پاسخگوی روابط او نیست در نتیجه نیاز به کسی دارد که از این روابط و قوانین حاکم بر آن آگاه است.
آدمی که خود را فقط به دنیا می بیند، نیاز به دین و نیاز به ولی ندارد که این دنیا را با غریزه و فکر هم می شود اداره کرد و گذراند. اما اگر انسان، را در تمامی وسعت هستی مطرح کردیم و برای او راهی تا بی نهایت را ترسیم نمودیم راهی که او از آن و از قوانین حاکم برآن آگاهی ندارد، آنوقت است که وجود آگاه و خبر مطرح می شود.
انسان روابطی دارد، با خود، با دیگران، با اشیاء و با مجموعه هستی بر این روابط ضوابطی حاکم است که جستجوی آدمی از قوانین علمی دال بر وجود این ضوابط است او امکاناتی هم دارد غریزه و علوم او امکانات او هستند. اما این امکانات بدلیل عدم احاطه به مجموعه قوانین و خطائی که دارند قابل اعتماد نیستند.
آدمی که محدود به این اثبات نیست و می خواهد راهی تا بی نهایت و تا خدا را طی کند و روابطی گسترده و نامحدود دارد بطوریکه در کوچکترین حرکت خود با مجموعه هستی مرتبط می شود و در حرکت احتمال دارد(15)با عواملی مرتبط شود که از قوانین آن مطلع نیست و امکانات او نمی تواند پاسخگوی آن روابط متحمل باشد. چنین انسانی محتاج ولیّ و سرپرست است و بحث ولایت خدا و رسول«صلی الله علیه وآله»و ائمه و اینجاست که مطرح ولیّ کسی است که آگاه و محیط بر هستی و مجموعه قوانین حاکم بر هستی است و مصون از هوی و خطا.
اولویت بر انفس پیامبر که در آیه «النبی بالمؤمنین من انفسهم»مطرح می شود بر همین اساس است من بعنوان انسان غیر محدود به این دنیا که محتملاً مرتبط با تمامی عوالم هستم و امکانات علمی غریزی ام پاسخگوی روابط نیست محتاج دین و کسی هستم که بر من و هستی و راه و قوانین آن آگاه و محیط است و مصون از هوی و خطا و رئوف و رحیمی که رنج من بر او سخت است بر هدایت من در این دنیای منظم و هماهنگ حریص است(16).
بااین مبنای از ولایت خدا و پذیرش دین او می آید و با همین مبناست که ولایت هم وظیفه مسلمانان راه نشان می دهد و هم اینکه حضرت علی«علیه السلام»از حانب خدا به چه نصب شدند دامنه عملکرد حضرت علی«علیه السلام» بر اساس همان آگاهی و احاطه است و همانطور که اولویت رسول«صلی الله علیه وآله» مطرح است اولویت علی«علیه السلام» و معصومین دیگر و همان طور که دین تمامی عرصه های فردی و اجتماعی را شامل می شود ولایت تمامی این عرصه را در برمی گیرد و مسلمین موظف به اطاعت و تبعیت اند چه بفرمود؟ قرآن: «ما کان لمؤمن ولا مؤمنه اذا قضی الله و رسوالله و رسوله امراً ان یکون لهم الخیرةُ من امرهم»(17) بنابراین بعد از قضاوت خدا و ولیّ خدا برای مؤمنین فقط اطاعت می ماند جه این قضاوت و حکم بر اساس همان آگاهی و عصمت و اولویت صورت گرفته و اما قبل از حکم ولیّ خدا می تواند مردم را مورد مشورت قرار دهد اگر چه تصمیم با اوست. مشورت جمع آوری اطلاعات است و الاّ حکم را خدا و رسول او می کنند(18) در امور حضرت مشورت می کنند نه اینکه حق تصمیم گیری را هم به شورا بدهند چه اوست که به حکم واقف است در آیه آمده «اذا غرمت» نه «اذا غرمراً» معلوم می شود که تصمیم گیری با رسول است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) سوره احزاب، آیه 6.
2) سوره بقره، آیه 275.
3) سوره بقره، آیه 257.
4) سوره نحل، آیه 99.
5) سوره نحل، آیه 100.
6) سوره نساء، آیه .
7) سوره مائده، آیه 55.
8) سوره شعراء، آیه 214.
9) اقت منی بمنزلة هارون من مومی الا انه لاینی بعدی. در صحیح سلم، ج 7، باب تضائل علی بن ابیطالب.
10) صبح مسلم، کنزالعمال، مستدرک حاکم نیشابوری، الدّرالمنثور، جامع ترمذی، فرائد السمطین المناقب خوارزمی، المعجم الکبر طرانی، سنن بیهقی و... .
11) مسند احمد، ج 1، صص 120 - 119.
12) مسند احمد، ج 4، صص 281 و 370.
بعضی از منابع دیگر حدیث غدیر مسند احمد، ج 5 ، ص 347 و ص 366 مستدرک حاکم ج 3 ص 110 - 110 و در مجمع الزوائد و منبع الفوائد نورالدین الهیثمی، ج 7 ، ص 17 روایت «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم و آل من والاه و عاد من عاداه» را به نقل از پیامبر از ذیل آیه انما ولیکم والله نقل می کند، ج 9، ص 105 - 104 را فقه غدیر و روایت معروف پیامبر«صلی الله علیه وآله»الست اولی یکم من انفسکم را می آورد.
13) سوره احزاب، آیه 6.
14) سروش عبدالکریم، بسط تجربه بندی، ولایت باطنی و ولایت سیاسی.
15) دقت شود نمی گویم یقیناً و حتماً و ظناً که حتی احتمال وجود این ارتباط کفایت می کند.
16) لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ماغتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم توبه 128 .
17) سوره احزاب، آیه 36.
18) و مشاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله.

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی