هدف از خلقت موجودات زنده

پرسشپاسخ
نقش حیوانات در زندگی انسان چیست؟نخست این که: وقتی با برهان ثابت کردیم که خداوند حکیم است و کار بیهوده نمی کند و از سوی دیگر آفرینش حیوانات را هم به استناد دلیل عقلی به خدا نسبت دادیم روشن می شود که خداوند برای تمام حیواناتی که آفریده فایده و اثر خاصّی جعل کرده است.
دوّم اینکه: خداوند متعال در قرآن مجید فرموده است: «هوالذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً(1)؛ اوست خداوندی که تمامی آنچه را در زمین است برای شما آفریده است».
امّا، این که ما نقش بیشتر حیوانات را در زندگی خویش نمی دانیم در اثر نارسایی دانش ماست. همچنان که پیشرفت دانش امروز از اسرار و خلقت بسیاری از حیوانات پرده برداشته ممکن است در آینده نیز از بسیاری از اسرار دیگر پرده بردارد و فواید وجود حیوانات را بیش از پیش روشن سازد.
البته باید توجّه داشت که چه بسا برخی از حیوانات نقش مستقیم در زندگی انسان نداشته باشند؛ بل با واسطه، ولو چند واسطه، در حیات انسان مؤثّر باشند؛ به این معنا که در نظام و سیستم حیات بر روی کره زمین و برای نظام احسن واکمل، وجود همه حیوانات لازم و مفید است، ولو این امر به طور مستقیم با انسان در ارتباط نباشد. لیکن بر حسب مفاد آیه قرآنی وجود همه حیوانات و نظام حاکم بر حیات آنها برای تأمین غرض نهایی، یعنی برای انسان و در نهایت هدف عالی و غایی از خلقت انسان مفید و لازم است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) سوره بقره، آیه 29.
اگر همه چیز در جهان خلقت مفید است، چرا بعضی از موجودات و جانوران منقرض شده اند؟معنای اینکه گفته می شود هیچ موجودی بیهوده آفریده نشده و خلقت آنها برای هدفی و فایده ای انجام گرفته است، این نیست که وجود تمام موجودات، برای همیشه ضروری و لازم است و باید تا ابد باقی بمانند؛ بلکه مقصود این است که هر موجودی در هنگام خلق شدن هدف و فایده ای برای آفرینش او وجود داشته و بیهوده و بدون هدف خلق نشده است و هیچ مانعی ندارد که در دوران های دیگر وجود آنها لزومی نداشته باشد. آیا نمی توان فرض کرد که همان موجودات و جانوران منقرض شده در دوران هایی وجود داشتند که اوضاع زمین و دریاها و خصوصیّات دیگر طبیعی، مقتضی وجود آنها بود و در دوره های بعد با تغییراتی که در اوضاع زمین پدید آمد، وجود آنها غیرضروری شده است؟
به هر حال موجودات، همگی از خود استقلالی ندارند و تسلیم اراده الهی اند. از این روی هر یک از آنها در نظام کلّی عالم، جایی می نشینند که مقتضیِ آنهاست و این جایگاه را خداوند تعیین می کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
حشرات کوچکی وجود دارند که با چشم دیده نمی شوند؛ خلقت آنها چه فایده ای دارد؟اگر قطره آبی را در زیر میکروسکوب قرار دهیم، خواهیم دید که تعداد زیادی از حیوانات کوچک(باکتری ها) در آن شناورند.
پاره ای از این جانداران(یعنی ویروس ها) حتّی با میکروسکوب های معمولی هم قابل رؤیت نیستند و فقط از طریق میکروسکوب های الکترونی می توان از حال آنها با خبر شد.
ساختمان بدن باکتری ها به طور اسرارآمیزی از قسمتی آب و املاح مختلف تشکیل یافته است. آنها روح دارند و فعّالیّت های حیاتی می کنند، تغذیه و تنفّس دارند نر و مادّه دارند و تولید مثل می کنند.
آری آنها دائماً در تکاپو هستند و فواید فراوانی برای انسان ها و سایر جانداران دارند.
اگر فضولات و مدفوعات و لاشه های حیوانات مرده روی هم انباشته می شد و به همان صورت خود باقی می ماند، سطح زمین چه حالت خفقان آور و آزار دهنده ای به خود می گرفت؟ از طرفی، این همه حیوانات و نباتات که دائماً مواد حیاتی از قبیل ازت، ئیدروژن، اکسیژن و... را مصرف می کنند می بایست در مدّت کمی کمبود مواد حیاتی و قحطی سرتاسر جهان جانداران را فرا گرفته و زندگی همه جانداران دستخوش فنا و نیستی گردد. اینجاست که موقعیّت حساس و خدماتِ این جانداران بی نهایت کوچک روشن می شود.
آری همین باکتری های نادیدنی، این دو مشکل مهم زندگی را حل می کنند و با تمام قوا و نیروی خویش، همان مدفوعات و لاشه های فاسد را در لابراتوار طبیعی خود تجزیه نموده تبدیل به مواد حیاتی از قبیل کربن، ازت، ئیدروژن و اکسیژن می کنند و به این وسیله هم مواد فاسد و مزاحم را از بین می برند و هم مواد حیاتی تازه تولید می کنند. این است گوشه ای از فایده های این موجودات کوچک ناچیز که خدای بزرگ دانا، در آنها نهاده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
درباره خفّاش توضیحاتی بدهید.نخست به شرح دستگاه رادار می پردازیم. رادار دستگاهی است که برای اطّلاع از موقعیّت و فاصله اشیایی که در فاصله زیاد هستند، مورد استفاده قرار می گیرد و دارای دو دستگاه فرستنده و گیرنده است. دستگاه فرستنده امواجی از نوع امواج الکترومانیتیک پخش می کند. این امواج همچون امواج صوتی و امواج نوارنی که پس از برخورد به مانع منعکس می گردند، به هر چیزی که سرراهشان باشد، برخورد کرده برمی گردند. امواج منعکس شده با دستگاه گیرنده گرفته شده و تقویّت می گردد و از روی مدّت زمان رفت و برگشت موج، فاصله آن شیئی را که مثلاً ممکن است هواپیما یا کشتی دشمن باشد نشان می دهد.
پرواز خفّاش در تاریکی مدّت ها نظر دانشمندان را جلب کرده بود، تا دانشمندانی مانند اسیالانزانی در مورد او آزمایش هایی انجام دادند و نتیجه گرفتند که خفّاش مانند یک رادار موانع جلو خود را تشخیص می دهد. به این ترتیب که از خود امواجی با فرکانس 50 الی 100 هزار در ثانیه به فضا می فرستد. این امواج اگر به مانعی برخورد کنند، منعکس شده و به بدن خفّاش می رسند و خفّاش بدین وسیله از وجود مانع مطلع شده و مسیر خود را تغییر می دهد.
اغلب دانشمندان دستگاه فرستنده را حنجره خفّاش می دانند که امواج حاصله از آن از بینی حیوان خارج می گردد، و دستگاه گیرنده را گوش و یا بینی آن تشخیص داده اند.
خفّاش با اینکه پرواز می کند جزو پستانداران است، بچّه می زاید و بچّه خود را شیر می دهد و بال های او از پر نیست بلکه پرده ای است که بین انگشتان او قرار گرفته است.
بد نیست بدانید که حضرت علی«علیه السلام» در یکی از خطبه های خود مفصّلاً به عجایب خلقت این حیوان اشاره فرموده اند و این از نظر علمی شایان توجّه است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
وجود موجودات زنده(گیاهان و جانوران) برای چیست؟خلقت و آفرینش هر چیزی در جهان هستی از روی مصلحت و حکمت انجام شده و چیزی در نظام عالم بدون فایده نیست؛ زیرا خداوند حکیم و دانا کاری را بدون فایده انجام نمی دهد؛ لیکن فایده پاره ای از چیزها روشن نشده است. البته نامعلوم بودن فایده غیر از فایده نداشتن است. دانشمندان بزرگ مانند بوعلی سینا و انیشتین و... همه اعتراف دارند که مجهولات بشر قابل مقایسه با معلومات او نیست؛ بنابراین اگر بشر فایده چیزی را درک نکرد، نمی تواند بگوید آن چیز فایده ندارد؛ زیرا ممکن است در آینده فواید زیادی برای هر یک از موجودات زنده یا گیاهان کشف گردد.
در هر صورت، موجوات زنده و گیاهان برای بهره برداری بشر اهمیّت فراوانی دارد و اساساً زندگی و حیات بشر بستگی به وجود همین موجودات زنده و گیاهان دارد؛ زیرا تهیه مواد غذایی و پوشاک بشر تنها یکی از فواید بزرگ موجودات زنده و گیاهان است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا بعضی موجودات برای مزاحمت انسان باید نابود شوند، اگر بی خاصیّت هستند اصلاً چرا آفریده شوند؟هیچ موجودی در این جهان بدون خاصیّت نیست. حتّی سوسکی که در کثافت ها زندگی می کنند! چنانکه اکنون با مطالعات علمی آشکار شده است گیاهانی که در بیابان از کنار آنها می گذریم یا زیرپای خود لِه می کنیم بعد از چندی قدرشان شناخته می شود. امّا هنگامی که یک موجود مزاحم موجودی ارزشمندتر می شود، درحقیقت مزاحم یک کمال می شود و لازم است نابود شود.
گاهی گفته می شود چرا باید یک مرغ بی زبان! را کشت که آدمها آنرا بخورند در حالی که ما غافل هستیم که کمال مرغ آن است که به یک ارگانیزم با شعور و ادراک وارد شود و تبدیل به مرحله بالاتر شود. مگر آنکه انسان نیز سقوط کند و فقط براساس غریزه نجورد نه وظیفه. چنانکه بزرگانی چنین مراقبتهایی بر خویش داشتند. درباره ملاهادی سبزواری صاحب منظومه آمده است که غالب غذای ایشان نان و دوغ بود یک بار در سفره مرغ هم گذاشته بودند و ایشان مشغول غذای معمول خود شد. دخترشان گفت: پدر گوشت مرغ میل کنید زیرا این در بدن شما تبدیل فکر و اطاعت خوا می شود و کمال اوست.
حاجی فرمود: در همین شک دارم! در هر حال دین اسلام با تعقل و یا حتّی عواطف واقع گرایانه پی ریزی شده و با احساسات کودکانه و مقلدانه بعضی از نویسندگان(2) تحلیل نمی شود. در هر صورت در رابطه با پرسش فوق ما هرگز دستوری نداریم که به حشره ای در یک بیابان کمترین آزادی داشته باشیم بلکه امر به عکس است.
در حج احکام زیبا و قابل تأمّلی در دوران احرام داریم. ولی هنگامی که این مزاحمت به نوعی با زندگی جاری انسان رابطه یافت وظیفه عوض می شود و قضیه بسیار روشن و معقول است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
2) فوائد گیاهخواری، صادق هدایت، حرفهایی در این باره دارد.
هدف از خلقت موجودات زنده(انسان) چیست؟درباره هدف خلقت هم خیلی روشن نیستید. هدف خلقت یک چیزی از استعدادها و توانائیهایش شناخته می شود. مثلاً هدف یک اتاق را با نگاه به امکانات و اسبابهایش می شناسیم. اگر وسائل آشپزی بود هدف آشپرخانه تهیه خوراک و اگر کتاب و میز و صندلی، قرائت کتاب هدف بوده است.
حال به استعدادهای انسان نگاه کنیم می بینیم ترکیب عجیبی است فکر دنبال استدلال و راه یابی است. بعد عقل می آید و راههای فکر را بررسی می کند چون قدرت ارزیابی است. آنگاه غریزه بهتر طلبی به طرف بهترین ها می کشاند.
این استعداد و درگیری شان آدمی را به حرکت وا می دارند پس هدف حرکت و رشد است. اما جهت حرکت کجاست؟
اگر جهت حرکت پایین تر از خودم باشد سقوط و تنزّل است.
اگر جهت حرکت مساوی خودم باشد این تنوّع و دلخوش کردن است اگر جهت بالاتر از من باشد این تحرّک و رشد است.
بالاتر از من کیست؟ لابّد کسی که حاکم و آفریننده هستی من و جهان هستی است.
این حرکت به سوی بی نهایت، یک تلاش شیرین و وصف ناکردنی است که شما نمی توانید با زبان آن را توصیف کنید و بعد هم آن را محاکمه نمائید. این فهم، حرکت و تلاش می خواهد.
البته حق دارید که بپرسید چرا آفرید؟ برای چه آفرید؟
و از ما چه می خواهد که آنهم پاسخ دارد. اما برای مقدم باید بدانید در اصل خداشناسی مشکل دارید. اما مهم نیست. به قول خودتان خیلی ساده است. وقتی با خود و این جهان روبرو می شوید باید بپرسید چه کسی این هستی را دارد؟
اگر به خودمان رجوع کنیم. خدا را ضعیف و محتاج می یابیم. چون اصولاً هر چه مادی است، و اجزاء ترکیب دارد محتاج و نیازمند به اجزاء، به مکان و امداد است. پس آفریننده باید. 1. غیر مادی 2. بی نیاز 3. نامحدود 4. بی مانند باشد این همان خدا نیست که در سوره توحید معرفی می شود. سپس در سوره حمد می خوانیم او مهربان و بخشنده است و بخیل نیست.
قدم دوم: حالا می توانیم بپرسیم از کجا آمده؟! چرا آمده؟ و اگر از ابتداء بوده قبل از آن چه بوده؟!
جواب این این سؤالها با همان چند خط قبل روشن می شود. چون وجودی که مادّی نبوده و بی نهایت است. نیاز به آفریننده ندارد. چیزی که نبوده محتاج آفریننده است و ابتدا می خواهد.
و از کجا؟ برای موجودی مطرح می شود که محتاج مکان باشد. اگر جا داشته باشد آنوقت نیاز را برایش ثابت کرده اید و محدود می شود و خدا نیست. پس او در ظرف مکان و زمان نیست و همیشه بود. و هست و خواهد بود و تصور شما توان این را ندارد چنانکه حتی انبیاء نمی توانند ذات او را تصوّر کنند (حارق الانبیاء فی ذاته) شما مثل کودکی می مانید که کنار دریا نشسته بود و چاله ای از ماسه ها درست کرده بود. عابری پرسید پسرم می خواهی چه کنی؟ گفت: می خواهم دریا را در این چاله بریزم! محدود نمی تواند نامحدود را تصوّر کند.
قدم سوم: چرا آفرید؟ اینجا باید از خودت بپرسی چرا نیافریند؟
اگر کسی می تواند بیافریند(قادر) و نیافریند دو عیب دارد بخیل و احتکار نیروست و این با ذات مهربان و بخشنده ناسازگار است.
پس آفرینش رجحان پیدا می کند.
قدم چهارم: برای چه آفرید؟که توضیح داده شد از استعدادها و امکانات آدمی معلوم می شود برای خوردن و خوابیدن و خوش بودن نیامده و این هدف حیوانی است و هدف انسان، تحرّک آنهم به سوی بالاتر از خویش است (سبحان ربی الاعلی و بحمده)
قدم پنجم: از ما چه می خواهد. او از ما می خواهد که نعمتها و دارایی های خویش را به گونه ای استفاده کنیم که خود ما و نسل ما و جامعه و هستی صدمه نبیند. این حرکت باید به وسیله خود ما انجام شود. چون امکانات آن (هدایت درونی، عقل) و هدایت بیرونی (پیامبران صلی الله علیه وآله و امامان علیه السلام) که خط سیر حرکت را روشن می کنند، را داریم و ما آزادیم که این راه را طی کنیم و به سعادت برسیم و می توانیم از آزادی و اراده سوء استفاده کنیم. اما خداوند جهان را منظم آفریده و اگر خلاف کنیم ضربه می خوریم و باید توبه کنیم چون بار کج به منزل نمی رسد.
پس هیچ ابهامی نیست.
و اما چرا از اول کامل نیافرید؟ ریشه این ایراد به خاطر عدم توجه به این نکته است که مقصود کمال و رشد اختیاری بوده است و الاّ کمال زورکی و قالبی، قلابی هم هست و شایستگی بهشت و پاداش ندارد. به تعبیر روشن تر، کمال آن است که انسان را با پای خود وادار و تصمیم خویش بپیماید. اگر دست او را بگیرند و به زور ببرند نه افتخار است نه رشد. اگر آدمی یک ریال را با اختیار انفاق کند راهی را رفته ولی اگر میلیونها تومان را به اجبار به فقیر بدهد. حتی یک گام هم صعود روحی و روانی و اخلاقی نکرده است. در قرآن چقدر زیبا پاسخ داده است و لو شاء ربک لامن من فی الارض جمیعاً.(3)
یعنی اگر خدا می خواست همه اهل زمین ایمان می آوردند. ولی او می خواست این حرکت انتخاب خود آدمی باشد.
و مرحله آخر و پاسخ نهایی = آیا آخر کار چه می شود؟ همین عذاب و همین نعمت؟!
اولاً باید بدانید حرکت آدمی توقف ندارد چون مقصد بی نهایت است خداوند بُعدی ندارد که بگویی بعد از آن چه؟ و در بی نهایت به هر جا برسی اول راه است. (بنابر آنچه از شناخت خداوند گذشت).
و روان شناسان امروزی که شما از تکنولوژی و علمشان یاد کرده اید گفته اند:
آنچه بر زندگی شور و شوق می بخشد تعقیب است نه تسخیر، راه است نه مقصد، تلاش است نه کامیابی.(4)
پس در دین مبین ما حرکت با نشاطی در پیش راه است که نمی توانید تصوّرش بکنید. این راهم بگویم این جور که شما از نعمت الهی حرف زده اید. گویی می خواسته اید از باغچه منزل خودتان و یا پارک کوچک محلّه را توصیف کنید!
از بهشت چه می دانیم؟ ما آدمهایی که برای سایه یک درخت و چشمه ای کوچ سفری خسته کننده را بر خود می پذیریم چه فهمی از بهشت ناشناخته خدا و نعمات او داریم که چنین ساده برخورد می کنیم. این انسان در همین دنیا، اکنون برای همین نعمت های ظاهری و فانی، دیگران را به خاک و خون می کشد. مگر نه استعمار و استکبار هم اکنون تمامی جنگها را برای نفت و امکانات فانی دنیا، به راه انداخته. پس سعی انسان برای یک نعیم ابدی که چشمی ندیده و گوشی نشنیده سزاوار است. بگذریم که ما برداشتی از قرب خدا و رضوان او نداریم و بسیار ساده و سطحی می اندیشیم. به امید مطالعه و تفکر بیشتر همه جوانان سر زمین اسلامی.

« بخش پاسخ به سؤالات »
3) سوره یونس، آیه 99.
4) روانشناسی کمال، ص 44

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی