مباحث کلی امامت / انتخاب امام / نصب

پرسشپاسخ
چرا خداوند امامان را در نسل فاطمه«علیها السلام» قرار داد؟از آنجا که امامت، مقامی است بسیار رفیع و گرانقدر محلّی شایسته و زمینه ای قابل لازم دارد و خداوند که دارای علم گسترده و غیر محدود است و از قابلیّت ها و شایستگی ها کاملاً آگاه است، امامان را از نسل فاطمه«علیها السلام» قرار داده است. «اللَّه اعلم حیث به جعل رسالته(1)؛ خداوند آگاه تر است که نبوّت و وصایت را در کدام خاندان قرار دهد».
و این دلالت بر فضیلت و شایستگی فوق العاده ی این بانوی بزرگوار دارد که امامان معصومین«علیهم السلام» از نسل وی می باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) سوره انعام، آیه 124.
چه کسانی به مقام امامت می رسند؟خداوند متعال در قرآن کریم به مقام امامت رسیدن را در گرو دو چیز دانسته است و فرموده است، «وجعلناهم ائمةً لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون؛ما آنها را امامان قرار دادیم به خاطر اینکه صبر و استقامت کردند و نسبت به آیات ما یقین داشتند».
پس دو امر هست:
یکی صبر در امتحان های الهی.
و دیگری یقین که نتیجه دیدن ملکوت و باطن حقائق عالم است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا امام باید از جانب خدا تعیین شود؟بر طبق ادله و براهین عقلیه امام باید معصوم باشد یعنی دارای یک نیروی غیبی باشد که از خطا و اشتباه و گناه و سهو و نسیان بطور کلی و صددرصد مصونیت داشته باشد تا در حفظ و اجرای - قوانین آسمانی از خطا و اشتباه محفوظ باشد . اگر امام هم مانند سایر مردم در معرض خطا و اشتباه و گناه باشد لازم می آید احکام و قوانینی که از جانب خدا برای هدایت و تکامل انسانها نازل شده و در بین آنها محفوظ نماند و همواره در معرض تغییر و تبدیل باشد. در حالی که امام برای همین جهت است که حافظ و مجری احکام واقعی الهی باشد . بعلاوه از قرآن هم استفاده می شود که امامت به افرادی که به خویشتن یا دیگران ستم می کنند یعنی معصوم نباشند نخواهد رسید «و اذا بتلی ابراهیم ربه به کلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماماً قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین». در ذیل این آیه حضرت - ابراهیم از خدا می خواهد که از نسل وی هم افرادی به امامت برسند خدا پاسخ می دهد که عهد من یعنی امامت به ستمکاران نخواهد رسید.
و همچنین از روایات لزوم عصمت در امام استفاده می شود. بنابراین امام یک فرد عادی نیست بلکه شخصی است که بواسطه لیاقت و کمالات ذاتی عالِم به جمیع احکام و قوانین واقعی الهی است و در طریق حفظ و اجرای آن قوانین صد در صد بیمه شده و مصونیت کلی دارد. وقتی عصمت در امام ضرورت پیدا کرد اثبات - می شود که کسی می تواند امام را تعیین کند که معصوم شناس باشد. از روح و دل و حقیقت افراد کاملا - اطلاع داشته باشد. و جز خدا هیچکس نمی داند که این لیاقت و شایستگی ویژه را چه کسی دارد بنابراین جز خدا هیچکس نمی تواند امام معصوم را تعیین کند.
به عبارت دیگر، امام و رهبری الهی دارای خصوصیّاتی است که قابل شناخت حسی و عقلی نیست. مثلاً مقام عصمت نه محسوس است و نه معقول و به همین جهت مردم توانایی شناخت و تعیین امام را ندارند. البته از طریق اعجاز مردم قادر به شناخت هستند و این پس از آن آست که خداوند شخصی را تعیین کرده و او را موظّف به ابلاغ رسالت کرده باشد. و یا این که رسول خدا«صلی الله علیه وآله» افرادی را به عنوان امام معرفی کند، که از راه بیان رسول«صلی الله علیه وآله» پی برند که او ویژگیهای لازم امامت را دارد. و اِلاّ برای این مقام معرّفی نمی شد. و این غیر از آن مطلبی است که مردم به طور مستقیم به درک حسی و عقلی از خصوصیات شخصی معینی برسند. به همین جهت تعیین کننده شخص امام خدای متعال است که به باطن انسان آگاه است .

« بخش پرسش و پاسخ »
چرا تمام امامان یکی از فرزندان آنها به امامت رسیدند ولی حضرت علی 2 تن از فرزندانش به امامت رسیده اند؟مسئله امامت بر اساس لیاقت و شایستگی است و خداوند که علمش غیر محدود و گسترده است از لیاقت و شایستگی افراد بطور کامل آگاه بوده از این رو افراد خاصّی را به امامت برگزیده. بنابراین امامت امام حسن و امام حسین«علیه السلام» و دیگر امامان بر اساس لیاقتی بوده که خداوند متعال در آنان می دانسته است. و نیز اصل انتخاب ائمه«علیهم السلام» جز کار خداوند و انتخاب حضرت حق در توان دیگری نمی باشد لذا پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» به دستور خدای متعال 12 وصی و امام بعد از خودشان را به نام ذکر کرده اند و اصل انتخاب و معرّفی معصومین«علیهم السلام» به امر حق بوده است و کسی در این امر دخالت نداشته است.

« بخش پرسش و پاسخ »
چرا خداوند از امامان یکی را از سیاه پوست یا زرد پوست به امام منصوب نکرده است؟انتخاب امامان به مقام والای امامت براساس لیاقت و شایستگی است نه رنگ پوست بدن و مانند آن، و خداوند که دارای علم گسترده و غیر محدود است از شایستگی افراد کاملاً آگاه است و این افراد را که به امامت انتخاب کرده شایسته ترین همه انسانها برای این مقام بوده اند.

« بخش پرسش و پاسخ »
آیا اگر همواره رهبر از جانب خدا تعیین می گردید بسیاری از اختلافات حل نمی شد؟اولاً: همواره خداوند رهبر برای انسانها تعیین کرده است و در این زمان اراده خداوند متعال تعلّق گرفته است که آخرین امام از ائمه اثنی عشری در پس پرده غیبت باشد تا زمانی که به امر حق هنگام ظهور در رسد و بساط ظلم و ستم از زمین برچیده شود و عدل و دین پای برجا باشد. پس همواره رهبری از جانب خداوند بوده است و اصولاً چون مسئله امامت و رهبری دینی و آموزه های وحی برمی گردد بسیار گسترده تر از مدیریت های یک جامعه یا حتّی جهان است. رهبری دینی یعنی هدایت انسانها و تربیت آنها برای جهان دیگری که در پیش داریم و برای همین امام و رهبر معصوم فقط باید از ناحیه خداوند تعیین گردد زیرا شناخت امام واقعی امری است که به غیب مربوط است و فقط خداوند باید معرّف آن باشد چنان که رسول اکرم«صلی الله علیه وآله» که حضرت علی«علیه السلام» را به عنوان وصی و امام بعد از خودشان معرّفی کردند در شأن ایشان خداوند فرموده است: «ما ینطق عن الهوی ان هوالّا وحی یوحی ...؛ پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» از روی هوی سخن نمی گوید بلکه گفته های او از وحی است».
ثانیاً: تعیین رهبر از جانب خدا علّت تامه نفی اختلاف نیست چنانکه می دانیم در زمان پیامبران و امامان چگونه مردم در برابر آنان جبهه گیری می کردند و با وجود اینکه رهبران آنان مستقیماً از جانب خدا تعیین شده بودند با آنان به مخالفت برمی خاستند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در دعوت رسول اکرم«صلی الله علیه وآله» برای جانشینی اگر عموی ایشان ابو لهب اجابت می کرد آیا او وصی رسول اللَّه می شد؟در آنجا که پیامبر عظیم الشأن«صلی الله علیه وآله» فرمودند: اوّلین فردی که به من ایمان آورد وصیی و جانشین من خواهد بود.
شکّی نیست که اگر چنین توفیقی نصیب ابو لهب و.. می شد نشانه این بود که خداوند به او توفیق داده که به این مقام نایل شود. و پیامبر«صلی الله علیه وآله» به وعده اش وفا می کرد لکن از آنجا که خداوند مقام خلافت و وصایت را خاص معصوم قرار داده است، امثال ابو لهب توفیق چنین بهره ای را پیدا نمی کنند. و آنهم به علت ظلمی و خسارتی را که در زندگی مرتکب شدند، زیرا خداوند می فرماید شما نمی توانید از اولیاء خدا باشید زیرا اولیای خدا علامت دارند و علامت اولیای خدا این است که تمنای مرگ دارند، ولی شما هرگز نمی توانید تمنای مرگ داشته باشید زیرا تمام وجود شما آلوده به گناه است و می دانید که پیشاپیش آتش را فرستاده اید(2) و در آن جهان آتش در انتظار شماست - بنابراین ابو لهب اگر اجابت می کند دعوت پیامبر اسلام را که دیگر ابو لهب نمی شد. بلکه چون ابو لهب شد هرگز نمی تواند اجابت کند دعوت رسول گرامی را. اینجاست که علی«علیه السلام» است که دعوت می کند زیرا او در نور پرورش پیدا کرده و یک چشم به هم زدن در زندگیش مرتکب گناهی نشده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
2) سوره جمعه، آیه 6.
با اینکه همه انسانها در برابر خدا یکی هستند چرا خداوند پیامبر و امامان را از میان عربها انتخاب کرد؟انتخاب پیامبر از میان عربها دلیل برتری نژاد عرب از دیگر نژادها نیست و در احادیث آمده است که هیچ عربی بر عجمی برتری ندارد و هیچ عجمی بر عربی برتری ندارد تنها معیار برتری تقوا است.
ثانیاً؛ خداوند پیامبر را از یک نژادی ناگزیر باید انتخاب می کرد و از هر نژاد انتخاب می کرد ممکن بود گفته شود چرا از این نژاد انتخاب می کرد ممکن بود گفته شود چرا از این نژاد انتخاب کرده است و همین دلیل است که مسئله لیاقت و شایستگی است نه تبعیض نژادی. علاوه بر این خداوند بهتر می داند که مقام رسالت و امامت را در کجا و در چه خاندانی قرار دهد. «اللَّه اعلم حیث یجعل رسالته».

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا خلافت همان سلطنت است؟خلافت به معنای سلطنت نیست گرچه خلفای جور بنی امیّه و بنی عبّاس این کار را کردند زیرا پیامبر«صلی الله علیه وآله» بعد از خود خلافت را مطرح کرد و علیّ بن ابی طالب«علیه السلام» را طبق احادیث وارده به جای خود نشاند. خلافت به این معنا که امیر المؤمنین علیّ ابن ابی طالب بر اساس همان سیره و سنّتی عمل کند که رسول خدا«صلی الله علیه وآله» بر آن بوده است، پس خلافت این است که شخص متخلف علیه یعنی آن که خلیفه شده در روش هماهنگ با مستحب عنه یعنی کسی که خلیفه را تعیین کرده باشد.
و همین جهت در اسلام سلطنت وجود ندارد، سلطنت به معنای خود مختاری در رأی و استبداد است، همان طوری که در تاریخ ملاحظه کردیم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
ایا امامت ارثی است و اگر امامت ارثی نیست چگونه از امام حسین«علیه السلام» به بعد امامت به فرزندان امام حسین«علیه السلام» یکی پس از دیگری رسیده است؟ما فرزندان امام حسین«علیه السلام» را که امام می دانیم به خاطر این است که امامت آنان از ناحیه ی خدا منصوب و معیّن است نه بدین لحاظ که امامت امری ارثی است و پس از یک امام باید به فرزند وی منتقل گردد.
گواه، اینکه ما پس از امام حسن«علیه السلام» به امامت فرزندان وی، بر همین اساس عقیده نداریم چون خداوند امامت را در فرزندان امام حسن«علیه السلام» قرار نداده است. و اگر(بر فرض محال) خداوند، پس از امام حسین«علیه السلام» هم دیگری را امام قرار داده بود بر ما، لازم بود که امامت وی را نیز نپذیریم.
و اینکه خداوند افراد مخصوصی را به این مقام بزرگ منصوب داشته بر اساس علم غیر محدود و گسترده ی او است که به لیاقتها و شایستگی های افراد به طور کامل واقف است. و لذا فرموده است: «اللَّه اعلم حیث یجعل رسالته».

« بخش پاسخ به سؤالات »
کیفیّت اثبات امامت سائر امامان معصومین«علیهم السلام» چگونه بوده است؟احادیث و روایات بسیار از هر امام درباره امامت امام بعد از وی یا از پیامبر اسلام دوباره امامت امامان بعد از آن حضرت با نام و خصوصیّات آنها در منابع حدیث مانند اصول کافی و بحار الانوار و غایة المراد و امثال آنها موجود است که بیش از حد تواتر است و خبر متواتر موجب یقین است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا آیه «و امرهم شوری بینهم» دلالت ندارد که انتخاب رهبر به عهده امّت است؟آیه «و امرهم شوری بینهم» دلالت دارد که امور مربوط به مسلمانان به مشورت در میان خودشان خواهد بود در آیه، موضوع مشورت اموری است که مربوط به مسلمانان باشد. و اینکه تعیین امامت و رهبری از اموری است که مربوط به مسلمانان است یا مربوط به خداست مورد بحث است و برای اثبات آن نمی توان به آیه استناد کرد زیرا آیه تنها اموری را مورد مشورت می داند که مربوط به مردم باشد.
توضیح بیشتر اینکه برای اثبات یک حکم در صورتی ما می توانیم به جمله ی استدلال کنیم که به موضوع آن قبلاً آگاه باشیم اگر موضوع را هنوز مشخص نکرده باشیم محال است بتوانیم به حکم آن استدلال کنیم مثلاً: وقتی در جایی آمده که عالم را باید اکرام کرد در صورتی می توانیم برای اکرام کردن شخصی به آن استدلال کنیم که عالم بودن آن شخص را به دست آورده باشیم در مسئله ی مورد بحث هم آیه هر چه را که امور مردم شمرده شود موضوع مشورت قرار داده است نخست ما باید به دست آورده باشیم که تعیین امام از امور مربوط به مردم است تا بتوانیم به حکم آن که مشورت است استناد کنیم و فرض این است که بحث ما در موضوع است و با مشخص نبودن موضوع محال است بتوان به حکم استدلال کرد.
ثانیاً؛ جمله «امر هم شوری بینهم» در مواردی است که از ناحیه ی خدا و رسول حکمی درباره آن نیامده باشد چه اینکه مسئله ای که خدا و رسول درباره اش حکمی کرده اند معقول نیست به شوری گذاشته شود قرآن مجید می فرماید: «و ما کان لمؤمن و لامؤمنة اذا قضی اله و رسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امرهم...»
برای هیچ مرد و زن مؤمن نیست که وقتی خدا و رسول درباره امری حکم دادند برای خویش اختیاری داشته باشند و مسئله ی خلافت علی«علیه السلام» براساس مدارک قاطعی که بسیاری از آنها در کتاب های خود اهل سنّت آمده از ناحیه ی خدا تعین شده است با این وصف، مشورت درباره اش غلط خواهد بود و قرآن مجید هم در آیات بسیاری آن را اثبات نموده است برای نمونه می توان آیه غدیر و آیه ولایت «انما ولیکم اله و رسوله و الذین آمنو الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون» را ذکر کرد.
ثالثاً؛ بر فرض که مشورت در مسئله ی خلافت راه می داشت هر کس که اندک شعور و انصاف داشته باشد با مطالعه تاریخ به این نکته پی می برد که خلافت ابوبکر به تصویب یک یا چند نفر مشخص صورت گرفت و بزرگان صحابه و مسلمانان در آن شرکت نداشتند و آیا می توان این را شورایی نام نهاد که بتواند مسئله ای چون خلافت را ثابت کند؟

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا امام باید از جانب خدا تعیین شود؟بر طبق ادّله و براهین عقلیه امام باید معصوم باشد یعنی دارای یک نیروی غیبی باشد که از خطا و اشتباه و گناه و سهو و نسیان به طور کلّی و صد در صد مصونیّت داشته باشد تا در حفظ و اجرای قوانین آسمانی از خطا و اشتباه محفوظ باشد. اگر امام هم مانند سایر مردم در معرض خطا و اشتباه و گناه باشد لازم می آید احکام و قوانینی که از جانب خدا برای هدایت و تکامل انسانها نازل شده در بین آنها محفوظ نماند و همواره در معرض تغییر و تبدیل باشد. در حالی که امام را برای همین جهت می خواهیم که حافظ و مجری احکام واقعی الهی باشد. به علاوه از قرآن کریم هم استفاده می شود که امامت به افرادی که به خویشتن یا دیگران ستم می کنند یعنی معصوم نباشند نخواهند رسید. «اذا یتلی! ابراهیم ربه بکلمات فاتمین، قال انی جلعتک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی المظالمین»در ذیل این آیه حضرت ابراهیم«علیه السلام» به خدا عرضه می دارد آیا از نسل من کسی به امامت می رسد خدا پاسخ داد عهد من یعنی امامت به ستمکاران نخواهد رسید و همچنین از روایات لزوم عصمت در امام استفاده می شود بنابراین امام یک فرد عادّی نیست بلکه شخصی است که بواسطه لیاقت و کمالات ذاتی عالم به جمیع احکام و قوانین واقعی الهی است و در طریق حفظ و اجرای آن قوانین صد در صد بیمه شده و مصونیّت کلّی دارد. وقتی عصمت در امام ضرورت پیدا کرد اثبات می شود که کسی می تواند امام را تعیین کند که معصوم شناس باشد، از روح و دل و حقیقت افراد کاملاً اطّلاع داشته باشد و جز خدا و رسول کسی معصوم شناس نیست. مردم هرگز نمی توانند معصوم واقعی را بشناسند تا او را به امامت انتخاب کنند. مردم از ظواهر افراد خبر دارند امّا از واقع و خمیره ذاتشان اطّلاع ندارند تنها خدا و پیغمبر است که از ظاهر و باطن اشخاص و باطن وجودشان اطّلاع دارند و می توانند معصوم را تشخیص دهند.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی