ملحقات مبحث اطاعت و عبادات

پرسشپاسخ
جایگاه عدد اربعین را در اسلام توضیح دهید؟عدد اربعین دارای ویژگیهایی است. جسد حضرت آدم«علیه السلام» بعد از چهل سال که در صنعاء قرار داشت و باران رحمت خداوند بر او می بارید، قابلیت تعلق روح الهی پیدا کرد.
مدت میقات حضرت موسی بن عمران«علیه السلام» در چهل شب تمام شد.
پیامبر اسلام، حضرت محمد«صلی الله علیه وآله» بعد از چهل سال که به عبودیت خداوندی پرداخت، به نبوت مبعوث شد.
همچنین عقل انسان در چهل سالگی به اندازه استعداد او، کمال می پذیرد.
و نیز در روایت آمده است:«من اکل الحلال اربعین یوما نور الله قلبه و اجری ینابیع الحکمة من قلبه الی السانه؛ کسی که تا چهل روز غذای حلال تناول کند، خداوند قلبش را نورانی کند و چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری سازد».(1)
به هر حال عدد چهل همچنانکه در آیات و روایات ملاحظه می شود، دارای ویژگی مهمی است و آن ظهور فعلی مقام انسانی است. گویا شخص عارف در این چهل روز به عبودیت و بندگی و اخلاص، منازل سیر و سلوک را به کمال می رساند و به مقام شهود نایل شده، قلبش نورانی و دارای حکمت می گردد.
در این چهل روز هر اندازه اخلاص او بیشتر، باشد از کمال انسانی عالی تری برخوردار خواهد بود، تا جایی که شخص عابد و عارف با طی منازل به کسب مقام والایی نایل آید.
اما این که چرا عدد چهل(چهل رو. چهل شب، ، چهل سال و...) دارای این خاصیت است، امری فوق معرفت عقلانی و سری از اسرار الهی است، که جز برای افرادی که به مقام شهود رسیده اند، مجهول است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) محجة البیضاء ، ج 3، ص 204.
کیفیّت مصافحه و معانقه چیست و چه فضیلتی دارد؟مصافحه و معانقه از اموری است که محبت را بیشتر می کند و سبب انس می شود و از این رو امری مستحب و پسندیده است. مصافحه، دست دادن و معانقه، در آغوش گرفتن برادر مؤمن می باشد. در حدیث آمده است که معانقه در تحفیف گناهان بسیار مؤثر است. اصولاً قرار دادن چنین آدابی در معاشرتهای اجتماعی از نشانه های جامعیّت اسلام در سازندگی روابط انسانی است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
به دفعات برای انسان احساس خاصی، مثل ناامیدی بعد از نماز به وجود می آید که: این نماز بی حضور قلب به درد نمی خورد و این عبادات همه از ترس و طمع است و فایده ای بر آن مترتب نیست. در برخورد با این احساس چه باید کرد؟یکی از بزرگ ترین دامهای شیطان برای اغفال و دور کردن مؤمنان از صراط الهی، ایجاد روحیه تزلزل و یاس و وازدگی در آنان است. در حالی که نباید توقع داشت به مجرد آنکه انسان نمازهایش را می خواند، خداوند، خود بدون واسطه با او سخن بگوید یا فرشته ای را بفرستد و از او تشکر کند یا اعلام کند که: نماز او را قبول کرده است. این گونه افکار و سوءظن داشتن به خدا همان دام شیطانی است که می خواهد انسان را در پایان به این نتیجه برساند که: نماز تو مقبول نیست؛ بنابراین چرا نماز می خوانی؟ به خودت زحمت نده... وظیفه انسان این است که اصلاً به چنین افکاری توجهی ننهد.
نماز اکثر مؤمنان کم و بیش همینطور است و همیشه و سراسر با حضور قلب نیست. البته باید سعی کرد که تا آنجا که ممکن است، با حضور قلب خوانده شود؛ ولی اگر انسان گاهی یا در قسمتهایی از نماز باز غفلت کرد و حضور قلب او به هم خورد نماز باطل نیست و خدای متعال از هر کسی مهربان تر است و می داند که ما انسانها ضعیف و عاجزیم و هیچ کس آن طور که شایسته خدایی اوست، نمی تواند بندگی و عبادت او را بجا آورد؛ بنابر این باید به رحمت و عفو و مغفرت خدا دل ببندیم و بدانیم که به تصریح پیشوایان دین، یاس از رحمت خدا از گناهان کبیره است. از همین رو وقتی مرد عربی نزد پیامبر«صلی الله علیه وآله» آمد و گفت:«اگر حساب با خداست، پس نجات یافتم». فرمود:« شما نیز مثل این مرد حسن ظن به خدا داشته باشید».
همین طور توجه داشته باشیم که اگر انسان خدا را از خوف عذاب یا به طمع پاداش عبادت کند، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه مفید و پذیرفته هم هست. البته اگر بتواند خود را به متعالی برساند که فارغ از خوف و طمع و فقط به پاس خدایی خداوند او را عبادت کند، درجه اش بالاتر و عبادتش عالی تر است؛ ولی از روی خوف و طمع نیز عبادت مقبول و پسندیده است خدای متعال نیز در قرآن کریم بسیار مؤمنان را از عذاب بیم داده و به بهشت و پاداش های الهی تشویق فرموده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چگونه می توان ضعف اراده در انجام تکالیف دینی را بر طرف نمود؟در فرهنگ قرآنی مرحله قبل از عمل صالح ایمان است. ایمان و عشق زمینه ساز عمل به دستورات است و عشق و ایمان نیز خود حاصل معرفت ما به سود و فایده امرها و زیان نهی ها است.
اگر انسان به فواید و آثار اعمال خویش در سازندگی و ارتقای درجه خود، پی ببرد آن کارها را پی می گیرد، از این رو باید مبانی فکری خود را در اطاعت و گناه بالا برد. چرا که تصویر ساده ای از گناه بازدارنده نیست؛ اما اگر بدانیم گناه، مخالفت و ضدیت با نظام حاکم بر هستی است، خشیت و خشوع در آدمی پایه ریزی می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
پارسایان هشتگانه معروف چه کسانی اند؟نام هشت نفری که به عنوان زهاد هشتگانه معروفند، چنین است:
ربیع بن خثیم، هرم بن حیان، اویس قرنی، عامر بن عبد قیس، ابومسلم خولانی، مسروق بن الاجذع، حسن بن ابی الحسن و اسود بن یزید. نقل شده است که چهار نفر اوّل از اصحاب امیرالمؤمنین«علیه السلام» بوده اند. مسلّم است که این فهرست در بردارنده تمامی پارسایان نیست. چنانکه نام افراد بزرگواری مانند سلمان و ابوذر در آن نیامده است؛ با اینکه فضل و عظمت آنان بر هیچ کس پوشیده نیست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
صیغه عقد برادری چگونه است؟همچنان که در کتابهای دعا، مانند مفاتیح الجنان آمده، در روز عید غدیر مردان می توانند با مردان به وسیله صیغه ای که در آداب آن روز شریف آمده، برادر شوند. امّا این امر حقوق برادری نسبی(تنی) را نمی آورد؛ بلکه حقوقی مثل کمک، دعا، شریک نمودن در ثواب زیارتها را به عهده می آورد. زنان نیز می توانند با یکدیگر چنین صیغه ای بخوانند و اصطلاحاً خواهر دینی باشند. این صیغه هیچ نوع محرمیّتی ایجاد نمی کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
برای تأمین کمبودهای معنوی چه راهکارهایی وجود دارد؟معنویت و رشد آن در دین تحت عناوین خاصّی آمده که هر کدام مسیر واحدی دارند. آن واژه ها عبارتند از: اطاعت و فرمانبرداری؛ قرب و نزدیک شدن به خداوند؛ انقطاع و بریدن از غیر خدا و فقط اطاعت او؛ عبودیت و بندگی حق و رهایی از غیر؛ خلوص و اخلاص و مراتبی که دیگر انگیزه ای غیر از رضایت حق در حرکات نباشد؛ تزکیه و پاک نمودن خویش از هر آلودگی نفسانی.
این همه حالاتی هستند که حاکی از گرایش بالای معنوی در مؤمن هستند، امّا مسیر این مراحل همه از شناخت و سپس عشق و ایمان شروع می شود. شناخت خدا و مهر و لطف و وفای اوست که در انسان عشقی را پایه می ریزد که به ایمانی برتر دست می یابد و سپس اطاعت و عمل در مراتب گوناگون آن شکل می گیرد. در این باره خودشناسی و خداشناسی و مطالعه کتابهای اخلاقی و اسوه ها و مناجاتهای عمیق ائمه«علیهم السلام» راه را هموار می سازد و همتی را بارور می کند، تا به احساس دلخواه دست یابیم؛ گرچه در مراتب این ادراک نباید هدف لذّت روحی باشد و اطاعت و عمل به تکلیف بر همه چیز مقدّم است.
توجّه به موانع حرکت و درک معنویّت بسیار مهم است. مثلاً گاهی بخل و عدم انفاق همه احساسهای معنوی را کور می کند. ممکن است جوانی که در سنین ازدواج است و باید ازدواج کند، از این کار خودداری کرده و بخواهد با رفتن به حج درجات معنوی کسب کند. در حالی که پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» فرموده اند: «ازدواج کسب نیمی ازدین است». پس در سیر معنوی باید هم به روشها، هم به مراحل و هم به موانع توجّه داشت.
در آیه زیبایی از قرآن می خوانیم: «یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم»(2). پیامبران سنگینیها و زنجیرها را از پای انسانها برمی دارند پس باید در خویش تأمّلی کرد و این زنجیرها را برداشت. این موانع و زنجیرها عبارتند از: دلبستگی به تعریف و ستایش مردم، وسوسه های شیطانی، هواهای نفس و جلوه های دنیا. چاره کار نیز در عشق و ایمان بزرگتر است، که این زنجیرها را بگسلد. معرفت و مقایسه آنچه راه حق می دهد و آنچه این موانع و زنجیرها می دهند، انسان را به عشق و ایمانی بزرگتر، یعنی عشق به اللَّه رهنمون می سازد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

2) سوره اعراف، آیه 157.
آیا تفکّری که در قرآن و احادیث بدان توصیه شده، شامل تفکّر در هر موضوعی می شود؟تفکری که در قرآن احادیث به آن توصیه شده، تفکری است که در مسیر تکامل معنوی انسانی باشد. تفکر درباره ی مسائل مادی، بدون هیچ گونه ارتباطی با مسائل معنوی از این زمره نیست. مثلاً انسان بیندیشد که هدف از آفرینش وی چیست؟ و اینکه خلقت او بیهوده نیست. تفکّر در اینکه ارزش او در چیست؟ این تفکّر است که انسان را به هدف خلقت - که همان رشد آدمی و در بستر عبادت خدا است - متوجّه می سازد و عبادت ارزشمند انسان در طول عمر، می تواند معلول چنین تفکری باشد.
در قرآن به زیباترین شکل به جریان فکری مطلوب اشاره شده است: «همانا در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز، نشانه هایی برای صاحبان عقل است؛ کسانی که خدا را یاد می کنند، ایستاده، نشسته، و بر پهلو آرمیده و همچنین در آفرینش زمین و آسمان اندیشه می کنند(و نتیجه می گیرند) که: ای خدا! تو اینها را بیهوده نیافریدی. پس می گوید: و خدایا تو پاکی! و ما را از عذاب آتش حفظ نما»(3)؛ چنین است که تفکر به ارتباط با خدا و عبودیّت او منتهی می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »

3) سوره آل عمران، آیات 181 تا 192.
چگونه می توان در این جهان پر اضطراب، به آرامش دست یافت؟آرامش و اطمینان خاطر، تنها از رهگذر ایمان و عقیده به خدا به دست می آید. کسی که ایمان به خدا ندارد، در برابر ناملایمات و حوادث تلخ و ناگوار زندگی سخت در اضطراب واقع می شود؛ زیرا روح وی پناهگاه و تکیه گاهی ندارد، ولی انسان مؤمن و خداپرست چون تمام حوادث را از خدا می داند و برای هیچ حادثه و مصیبتی نمی تواند روح نیرومند وی را که با خدای قادر حکیم در ارتباط است، شکست دهد. بنابراین، آرامش روحی در پرتو شناخت خدا به وجود می آید. در اندیشه های مربوط به انسان حرفی مطرح بوده است که انسان تنهاست یا جدا؟ نظر ما با تکیه بر منابع فکری مکتب، این است که انسان جداست نه تنها؛ چون تنها، کسی است که او (خدا) را ندارد. پس باید جدایی خویش را ترمیم کند و وقتی چنین تکیه گاهی وجود داشت، اضطراب رخت بر می بندد. قرآن می فرماید:«ان المتقین فی مقام امین؛پرهیزگاران، در مقام امن جایگاه دارند».

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی