تقوی / آثار تقوی

پرسشپاسخ
تقوا به چه معناست؟تقوا از ماده وقی ، یقی ، وقایه و وقیا و واقیه و به معنای محفوظ داشتن است. و کاربرد آن در معانی برحذر داشتن، ترس، پرهیز، احتیاط و ...بدان جهت است که اینها راههای محفوظ ماندن است؛ بنابراین تعابیر از خدا بترسید، بر حذر باشید، بپرهیزید و... به این معنا است که لازمه محفوظ ماندن و خود نگهداری از معصیت ترس از عذاب خدا، پرهیز از نافرمانی خدا و برحذر بودن از چیزهایی است که معصیت خدا شمرده می شود.
در توضیح آیه «اتقوا الله حق تقاته».(1)روایت شده است که :«ان یطاع و لایعصی. و یشکر و لایکفر. و یذکر، فلاینسی؛ آنچه سزاوار تقوی الهی است، این است که خدا اطاعت شود و معصیت نشود. مورد سپاس قرار گیرد و ناسپاسی نشود و همیشه از او یاد شود و فراموش نگردد. پس بپرهیزید و برحذر باشید و بترسید از این که به جای اطاعت ، معصیت و به جای شکرگزاری کفران نعمت و به جای به یاد او بودن، او را فراموش کنید».
تقوا در مقابل فجور است. فجور رهایی نفس در زشتیها و پلیدیها است و تقوا نگهداری نفس از بدیها و گناهان است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) سوره آل عمران، آیه 102.
تقوا به چه معناست؟تقوا، از ماده وقی ، یقی ، وقایه ، ووقیا، و واقیه است به معنای محفوظ داشتن است. و چنانچه آن را در معنای برحذر داشتن ، ترس ، پرهیز، احتیاط و ... بکار می برند. بدان جهت است که اینها طرق محفوظ ماندن است. از خدا بترسید، برحذر باشید، بپرهیزید و ... به این معناء است که لازمه محفوظ ماندن و خود نگهداری از معصیت، ترس از عذاب خدا، پرهیز از نافرانی خدا برحذر بودن از چیزهایی که معصیت خدا شمرده می شود.
در « اتقوا الله حق تقاته.»(2) و چنین روایت شده که « ان یطاع و لا یعصی و یشکر ولایکفر و یذکر فلاینسی.»: آنچه سزاوار تقوا الهی است این است که خدا اطاعت شود و معصیت نشود، مورد سپاس قرار گیرد، و ناسپاس نشود و همیشه از او یاد شود و فراموش نگردد. پس بپرهیزید و بر حذر باشید و بترسید از این که به جای اطاعت، معصیت و به جای شکرگذاری کفران نعمت و به جای به یاد بودن و توجّه به او داشتن، او را فراموش کنید.
تقوا در مقابل فجور است. فجور رهایی نفس در زشتیها و پلیدیها است و تقوا نگهداری نقس از بدیها و گناهان است.
و تقوا را می توان به سه صورت تقسیم کرد تقوا قبل از ایمان و عمل و تقوا همراه با عمل و تقوا بعد از ایمان و عمل . ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین: آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است.(3)
قرآن هدایت برای آنانی است که مسئولیت و تعهد حفظ و نگهداری نفس از خواسته های غیر عقلانی را داشته باشند. و چنین تقوایی در حقیقت شرط هدایت الهی است.
این تقوا سبب ایمان، اخلاص و عمل شایسته می شود. و چنانچه با اعمال دینی همراه باشد به صورت پرهیز ترس از خدا جهت حفظ نفس از معاصی ظهور فعلی پیدا می کند و در نهایت منجر به تقوا بعد از عمل می شود که عبارت باشد از نفسی که ظهور فعلی در طاعت خدا پیدا کرده و به مقام عالی انسانی راه یافته باشد.
« یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون.»(4)
ای مردم پروردگار خود را پرستش کنید آن کس که شما، و کسانی را که بیش از شما بودند، آفرید، تا پرهیزگار شوید.
جمله(لعلکم تتقون) بعد از آن است که انسانی احساس مئولیت کند و با تقوا قبل از عمل ایمان آورد، براساس آن ایمان عمل کرده به عبادت خداوند مشغول شود و در پایان به تقوا بعد از عبادت و ایمان نایل شود که ظهور فعلی نفس در طاعت است. و چنین تقوایی ، شخصی را محبوب خدا قرار می دهد. ان الله یحب المتقین.(5)
و اینان حق ورود به بهشت را دارند.
ان المتقین فی جنات و عیون.(6) و آیاتی دیگر به آن تصریح کرده است.
ان اکرمکم عندالله اتقیکم.(7) شامل هر سه صورت تقواست ( با توجه به حفظ مراتب تقوا) و آیه 102 از سوره آل عمران ، تقوا در حین عمل و ایمان است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

2) سوره آل عمران، آیه 102.
3) سوره بقره آیه 2 .
4) سوره بقره آیه 21.
5) سوره بقره آیه 7.
6) سوره و الذاریات آیه 15. سوره طاه آیه 17 . سوره قمر آیه 57.
7) سوره حجرات آیه 13.
تقوا به چه معناست؟تقوا از ماده وَقی، یَقی، وقایه و وقیا و واقیه و به معنای محفوظ داشتن است. و کاربرد آن در معانی برحذر داشتن، ترس ، پرهیز، احتیاط و... بدان جهت است که اینها راههای محفوظ ماندان است؛ بنابراین تعابیر از خدا بترسید، برجذر باشد، بپرهیزید و... به این معنا است که لازمه محفوظ ماندن و خود نگهداری از معصیت ترس از عذاب خدا، پرهیز از نافرمانی خدا و برحذر بودن از چیزهایی است که معصیت خدا شمرده می شود.
در توضیح آیه «اتقوا الله حق تقاته.»(8)روایت شده است که :«ان یطاع و لایعصی. و یشکر و لایکفر. و یذکر، فلاینسی؛ آنچه سزاوار تقوای الهی است، این است که خدا اطاعت شود و معصیت نشود. مورد سپاس قرار گیرد ناسپاسی او نشود و همیشه از او یاد شود و فراموش نگردد. پس بپرهیزید و برحذر باشید و بترسید از این که به جای اطاعت، معصیت و به جای شکرگزاری کفران نعمت و به جای به یاد او بودن، او را فراموش کنید»
تقوا در مقابل فجور است. فجور رهایی نفس در زشتیها و پلیدیها است و تقوا نگهداری نفس از بدیها و گناهان است.
تقوا را می توان به سه صورت تقسیم کرد؛ تقوا قبل از ایمان و عمل، تقوا همراه با عمل؛ تقوا بعد از ایمان و عمل در قرآن کریم آمده است:«ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین؛(9)آن کتاب با عظمتی است که در آن شک راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است».
قرآن برای آنانی هدایت است که مسوولیت و تعهد نگهداری نفس را از خواسته های غیرعقلانی داشته باشند و چنین تقوایی در حقیقت شرط هدایت الهی است.
این تقوا سبب ایمان، اخلاص و عمل شایسته می شود و چنانچه با اعمال دینی همراه باشد، به صورت حفظ نفس از معاصی، ظهور فعلی پیدا می کند و در نهایت منجر به تحقق تقوا بعد از عمل می شود، که عبارت است از : نفسی که ظهور فعلی در طاعت خدا پیدا کرده و به مقام عالی انسانی راه یافته است. همچنانکه در قرآن آمده است:«یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون؛(10) ای مردم پروردگار خود را پرستش کنید. آن کس که شما و کسانی را که بیش از شما بودند، آفرید. شاید که پرهیزگار شوید». جمله «لعلکم تتقون» بعد از آن است که انسان احساس مسؤولیت کند و با تقوای قبل از عمل، ایمان آورد و براساس آن ایمان عمل کرده، به عبادت خداوند مشغول شود و در پایان به تقوای بعد از عبادت و ایمان نایل شود؛ که ظهور فعلی نفس در طاعت است. و چنین تقوایی، شخص را محبوب خدا قرار می دهد که :«ان الله یحب المتقین».(11) و اینان حق ورود به بهشت را دارند. که:«ان المتقین فی جناب و عیون».(12) و آیاتی دیگر که به این مطلب تصریح کرده است. و آیه «ان اکرمکم عندالله اتقیکم».(13) با توجه به حفظ مراتب تقوا شامل هر سه صورت تقواست و آیه 102 از سوره آل عمران به تقوا در حین عمل و ایمان اشاره دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

8) سوره آل عمران، آیه 102.
9) سوره بقره، آیه 2.
10) سوره بقره، آیه 21.
11) سوره بقره، آیه 7.
12) سوره الذاریات، آیه 15؛ سوره طه، آیه 17؛ سوره قمر، آیه 57.
13) سوره حجرات، آیه 13.
ارتباط بین ایمان و تقوا و زهد، چگونه است؟ایمان همان حب یا بغض قلبی است؛ که دوستی با حق و اولیای حق و دشمنی با باطل و اولیای شیطان و باور قلبی به اعتقادات و باورهای فکری است. امام باقر«علیه السلام» می فرمایند:«الایمان ما کان فی القلب(14)؛ ایمان در قلب است.»
امّا تقوا حّد عملی دین است و بعد از ایمان تحقق می یابد. علی«علیه السلام» می فرمایند:«کونوا بقبول العمل اشد اهتماماً منکم بالعمل فانه لن یقل عمل مع التقوی، و کیف یقلّ عمل تقبل(15)؛ برای قبول شدن اعمال اهتمام بیشتری داشته باشید تا به خود عمل، چرا که هیچ عملی، با تقوا کم نیست و چگونه عملی که پذیرفته می شود اندک باشد؟»
پس از آن که حب خدا و اولیای خدا و اعتقاد قلبی به باورهای دینی در دل انسان جا گرفت، تقوا، که مراعات حدود و مقرّرات در اعمال و رفتار انسانی است، نیز تحقّق پیدا می کند.
و زهد، بی رغبتی به دنیاست. از امام صادق«علیه السلام» سؤال شد: «زاهد نسبت به دنیا کیست؟»
فرمودند:«الذی یترک حلالها مخافة حسابه و یترک حرامها مخافة عذابه(16)؛ کسی که حلال دنیا را از بیم حسابرسی آن ترک می کند و حرام دنیا را از بیم عذاب شدن ترک می نماید».
زهد نوعی آزادگی نسبت به امور دنیوی و تهذیب نفسانی برای نیل به مقاصد والا است. این امر البته نیاز به ایمان و تقوا دارد. تا انسان ایمان نداشته باشد و تا در زمینه به جا آوردن واجبات و ترک محرمات تمرین نکند(تقوا)، نمی تواند زهد بورزد و مثلاً از برخی امور مباح، دست بشوید.
توجّه به این نکته لازم است که ایمان و تقوا و زهد هر یک دارای مراحل و مراتبی هستند. چه بسا مراحل بالای ایمان، با تقوا و زهد حاصل شود. یعنی انسان با عمل به واجبات الهی و ترک محرّمات الهی و حتّی ترک برخی امور مباح، مراتب بالای ایمان را درک کند. و همین طور، چه بسا مراتب بالای تقوای الهی با زهد، قابل حصول باشد؛ چون ممکن است ترک امور مباح و بی رغبتی به دنیا، باعث شود که انسان ضوابط و مقررّات الهی را به نحو دقیق و کامل تری مراعات کند. بنابراین، می توان گفت که در مرحله نخست، ایمان لازمه زهد و تقوا است و بدون ایمان، زهد و تقوا به معنای درست کلمه، میسّر نیست.
لیکن در مرحله بعد، ایمان و زهد و تقوا، با دیگر ارتباط متقابل دارند، یعنی در یکدیگر اثر می گذارند. همچنانکه در روایتی از امام علی«علیه السلام» درباره ارتباط زهد با عمل و تقوا آمده است:« العلم یرشدک الی ما امرک الله به و الزهد یسهل لک الطریق الیه(17)؛ علم تو را به آنچه که خداوند به آن امر نموده، راهنمایی می کند و زهد راه یابی به آن را برای تو آسان می گرداند».
و در روایتی از امام صادق«علیه السلام» درباره ارتباط زهد و ایمان آمده است:«حرام علی قلوبکم ان تعرف حلاوة الایمان حتّی تزهد فی الدنیا؛ بر قلوب شما چشیدن شیرینی ایمان حرام است(و نمی توانند شیرینی ایمان را بچشند) مگر اینکه در دنیا زهد بورزید». که البته این امر اشاره به مراتب ابتدایی ایمان ندارد.
بنابراین، مفهوم این واژه ها(ایمان، تقوا و زهد) دارای مراتب تشکیکی است. پس چه بسا، ایمان موجب زهد و تقوای برتری شود، یا به عکس، بر اثر عمل به وظایف و شرایط زهد و تقوا، نیروی ایمان افزایش یابد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

14) میران الحکمة، ج 1، ص 300.
15) همان، ج 10، ص 632.
16) همان، ج 4، ص 253.
17) همان، ج 4، ص 263.
فرق مراقبت با تقوا چیست؟از آنجا که سیر و سلوک به سوی خداوند امری دقیق و ظریف است و دقّت هایی خاص را می طلبد، افراد حالات گوناگونی و کلاسهای متفاوتی دارند. عده ای فقط به حلال و حرام، یعنی واجبات و محرمات می پردازند؛ عده ای به مستحبات عمل می کنند؛ عده ای حتی مکروهات را ترک می کنند و عدّه ای مراقبتهای فوق العاده دارند. تقوا، دوری کردن از گناه و محرمات و انجام واجبات است؛ اما ورع و مراقبت، دوری، حتی از زمینه های گناه است. به این معنا که متقی از کوچه ای که امکان دارد احتمال ارتکاب گناهی در آن باشد، رد می شود، اما مرتکب نمی شود؛ لیکن انسان مراقب و با ورع حتّی از آن کوچه عبور نمی کند.
در کتابهای سازندگی و خودسازی توجه به این مراتب و ضرافتها به تفصیل آمده است. قابل توجه است که بدانیم، این نظارت های دقیق درباره خویش بر معارف و شناختهایی تکیه دارد که باید آن را به دست آورد. انسانی که به ارزش خویش اشراف یافته و حضور خداوند را ادراک نموده، بر مراقبت خویش می افزاید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا شخصی که در خانواده غیر متدین است و بخواهد تقوا پیشه کند، باید روابط خود را با آنان قطع کند؟یکی از صفات اخلاقی اسلامی همانا ارتباط خوب و جلب توجّه بستگان با شکیبایی و اخلاق نیکو است. در آیات و احادیث، بر حفظ روابط تأکید بسیاری شده است. از این راه فرد هم به دستورات دینی خود عمل کرده و هم خشنودی و رضایت اطرافیان را به دین فراهم نموده و انسان مؤمن را انسانی اهل مدارا و سازندگی عرضه نموده است؛ بنابراین ارتباط، تا جائی که انسان وادار به ترک واجب یا انجام امر حرامی نشود، باید محفوظ بماند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا رعایت تقوا به قصد دست یابی به آثار آن اشکال دارد؟کسی که در نظر داشته باشد که خداوند آثار تقوا را قرار داده است و تقوا را مراعات کند، تا خدا آن آثار و نتایج را برای او فراهم آورد، مرتبه ای از اخلاص را دارا خواهد بود.
اساس تفکر دینی بر پالایش انگیزه ها و محّرک ها است ، تا ارزش حرکت را والاتر و بالاتر بسازد وقتی کسی چراغ را برای روشنی کلید بزند، گرما هم خواهد داشت؛ همچنین کسی که گندم بکارد، کاه هم برداشت خواهد کرد. این زیان کاری و سادگی است که برای گرما یا کاه کار کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چه کنیم تا در آن جهان حسرتمند نباشیم؟هر چه در این جهان بهتر انجام وظیفه بندگی خدا کنیم، حسرت ما در آن جهان کمتر خواهد بود. وظایف انسان به سه بخش تقسیم می شود:
بخش اوّل: اصول اعتقادات است؛ در این بخش باید به اصول دین یعنی توحید، نبوّت، معاد، عدل و امامت مؤمن و معتقد شد. این معرفت و اعتقاد را باید از طریق آموزش و یا مطالعه تحت نظر اسلام - شناسان به دست آورد.
بخش دوم: تهذیب و تزکیه نفس از رذایل اخلاقی است؛ در این بخش می توان اخلاق و سیره کسانی که این راه پرپیچ و خم را پیموده اند مطالعه کرد.
بخش سوم: عمل به احکام است که در رساله مراجع تقلید آمده است؛ آگاهی هر چه بهتر از این مسائل حسرت انسان را در جهان دیگر کمتر خواهد کرد.
یوم الحسرة یکی از نامهای قیامت است و از آیات قرآن استفاده می شود. کسی برای سفر بلند خویش توشه برنداشته است، دچار عین و حسرت می شود. و قرآن توشه را معرّفی نموده است «ان خیرالراد التقوی؛ همانا بهترین توشه راه تقوی می باشد»(18). آنچه که حاصل تأمّل در سه بخش مذکور می باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

18) سوره بقره، آیه 197.
صفات متقین چیست؟در قرآن می خوانیم(19) که متقین: 1. ایمان به غیبت دارند؛ 2. نماز را به پا می دارند؛ 3. انفاق می کنند؛ 4. به آنچه بر پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» و پیامبران گذشته نازل شده، ایمان دارند؛ 5. به قیامت یقین دارند.
برای آشنایی تفصیلی با صفات متقین می توان به خطبه مشهور صفات متقین که شخصی به نام همّام از امام«علیه السلام» سؤال نمود، رجوع نمود. آن خطبه چنین شروع می شود(20):
«متقین اهل فضیلتها هستند. گفتارشان درست و بی نقص است. رفتارشان متواضعانه است و منشی میانه و به دور از افراط و تفریط دارند. چشمهایشان را از آنچه خداوند حرام نموده، بسته اند و گوش به علم مفید سپرده اند...».

« بخش پاسخ به سؤالات »

19) سوره بقره، آیات 4 - 2.
20) نهج البلاغه، خطبه همّام، خطبه شماره 193.
چگونه می توان با تقواترین افراد شد؟در حدیثی از امام صادق«علیه السلام» به نقل از رسول اکرم آمده است:«اعمل بفرائض الله تکن اتقی الناس؛ به فرایض و واجبات خدا عمل کن، پرهیزکارترین مردم خواهی بود».
در این حدیث شریف، به انجام فرایض دین، بهای بسیاری داده شده است، و اگر انسان همواره مصمّم به انجام واجبات و فرایض الهی باشد و آنها را به شایستگی ارتکاب کند، به مرتبه بالایی از تقوا نایل خواهد گشت. روشن است که طی مراتب معنوی در دین، محدود به این مرتبه(تقوا) نمی شود. برای مثال مرحله بالاتر از تقوا، احسان و بالاتر از متقی، مقام محسنان است. چنانکه در قرآن می خوانیم:«ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون؛ خدا با کسانی است که تقوا پیشه کرده و احسان می کنند».(21)
برای توضیح بیشتر به تفسیر و کتب مفصل اخلاقی مراجعه شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »

21) سوره نحل، آیه 128.
تشخیص خوب از بد در مواضعی مشکل است. چگونه می توان به این بینش رسید؟روشن است که بسیاری از کارها از نظر وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و حسنات و سیئات، همان بایدها و نبایدهای اخلاقی هستند که در دین مصادیقشان ذکر شده است.
اما مورد سؤال، تشخیص ویژه ایست که دین عزیز ما تحت عنوان فرقان و نور از آن یاد کرده است. در قرآن مجید، این قدرت فرقان که همان توانمندی بر تمایز بین شایسته و ناشایسته است، در اثر تقوا و مراقبت نفسانی ایجاد می شود.
«ان تقوا الله یجعل لکم فرقاناً؛ اگر تقوی پیشه کنید، خداوند برای شما فرقان(قدرت تشخیص خوب از بد)قرار می دهد».(22)
دارندگان این بینش، نمونه های زیادی دارد که در مواضعی مبهم، تصمیم درست گرفته اند و خوب تبیین نموده اند و حال آن که در باره موضوع، آگاهی قبلی نداشته اند. این تجربه ای عام است که هرکس می تواند آن را به دست آورد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

22) سوره انفال، آیه 29.
کرامت اکتسابی چیست و چگونه می توان به آن دست یافت؟کرامت اکتسابی در مقابل کرامت ذاتی است. کرامت ذاتی، این است که وقتی به انسان می نگریم، می بینیم دارای قابلّیت و تفاوت های شگرفی با دیگر موجودات، و خداوند در قرآن از انسان ستایش هایی کرده است که موجودات دیگر از آن محرومند، این کرامت ذاتی زیاد مهم نیست. هنگامی که انسان از آن قابلیت ها استفاده کرد، آن ها را کشف و استخراج نمود و به سوی بهترین جهت؛ یعنی خداوند هدایت کرد، این کرامت اکتسابی است و در اینجا به مفهوم آن آیه پی می بریم که می فرماید:«انّ اکرمکم عندالله اتقیکم؛گرامی ترین شما، پرهیزکارترین شماست»؛ یعنی کسی که با اجرای دستورات الهی به رویش و فلاح خویش پرداخته و زمینه بدی ها را در خویش از بین برده است. در سوره مؤمنون (آیات نخست) به این کرامت ها صریحاً پرداخته است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا احساس نگرانی با تقوا ارتباطی دارد؟تقوا کاملاً با نگرانی مربوط است؛ چون نگرانی عامل دارد و کسی که دارای تقوا و خویشتن داری است ، سعی می کند که عامل نگرانی را باز شناسد و آنها را از خویشتن دور ساز. می دانیم یکی از عوامل مؤثر نگرانی، نداشتن ایمان و دوری از خداست و چنانکه قرآن مجید فرموده، یاد خداست که دلها را آرام می سازد.(23)
با یاد خدا هر گونه نگرانی از بین می رود و آرامش بر دل انسان حاکم می شود.
جالب توجّه است که بدانیم مفهوم آیه این نیست که ذکر و یاد انسان، آرامش می آورد، بلکه آیه می فرماید توجه به این معنا که خدا به یاد انسان است، موجب آرامش دل می گردد. یاد کسی با آن بزرگی بی نهایت، و با آن قدرت و آگاهی بی نهایت، به انسان آرامش شگفتی می بخشد که نگرانی را می زداید. چنین است که قرآن می فرماید:«ان المتقین فی مقام امین؛همانا پرهیزگاران در مقام امن و آرامشند».(24)

« بخش پاسخ به سؤالات »

23) سوره رعد، آیه 28.
24) سوره دخان، آیه 51.
ملاک برتری در اسلام چیست؟حضور دین در زندگی انسان، در حقیقت، نفی ارزش های پوچ طبقاتی، نژادی، ،جنسی و... می باشد، و یکی از رازهای ایستادگی انبیا«علیهم السلام» در مقابل قدرتمندان نیز همین امر بوده است. در منشور درخشان دینی ما قرآن چنین آمده است: «انّ اکرمکم عندالله اتقکم؛ همانا بزرگوارترین شما نزد خدا، با تقواترین است»(25).
در جمله ای از پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» می خوانیم، هیچ برتری برای عرب بر عجم، سیاه بر سپید و قریشی بر غیر نیست نگر به پرهیزکاری. روشن است که انسان پرهیزکار، هیچ گاه در گفتار و کردار، برتری جویی نکرده، خوددار است؛ زیرا او به خوبی می داند حتی همین صفت خوب تقوا، عزتی نزد خداست نه عامل علّو نزد مردم.
در نهج البلاغه علی«علیه السلام» کلامی شگفت را می بینیم که قواعد حقوق بشر، توان عرض اندام در برابر آن را ندارد. «ای مالک! مردم دو دسته اند: یا برادر دینی تواند یا انسانی اند همانند تو(در خلقت)»(26).

« بخش پاسخ به سؤالات »

25) سوره حجرات، آیه 13.
26) نهج البلاغه، نامه حکومتی حضرت به مالک اشتر.
در آیاتی که «اتقوا الله؛ از خدا بپرهیزید» آمده است، به معنی جدایی و کناره گیری از خدا نیست؟جمله(از خدا بپرهیزید) ترجمه جمله «اتقوا الله» است و منظور پرهیز از خود خدا نیست، بلکه پرهیز از عذاب و عقاب الهی است؛ یعنی مردم باید از عذاب و عقاب الهی بترسند و پرهیز نمایند. لازم به تذکّر است که تقوی، یک حقیقت و یک حالت وجودی در انسان است که انسان را از ارتکاب معاصی و گناهان باز می دارد، و انسان را وادار می کند تا به فرمان های الهی گوش فرا دهد. و در اینجا مراد از تقوی، همان پرهیز از گناهان است که در نتیجه، از عذاب و مؤاخذه الهی پرهیز خواهد شد. پس می توان گفت: در اینجا یک کلمه در تقدیر است و آن توجّه و ترس از مقام خداوند است. که البته ترس حاصل از ادراک عظمت است. آن چنانکه بر بالای کوه می ایستیم ولی از عظمت و ارتفاع آن در خشیت قرار می گیریم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
ایمان و تقوی چیست؟حقیقت ایمان، اعتقاد قلبی به وجود خدا و تمام صفات کمال وی و وجود قیامت و نبوّت پیامبران راستین و امامت رهبران معصومین و حبّ قلبی نسبت به خدا و اولیاء خدا و دین خدا و بغض نسبت به کفر و دشمنان خداست.
و تقوی این است که انسان از آنچه برای سعادت و کمال وی زیان بخش است خویشتن را مصون داشته و با انجام اوامر الهی و ترک نواهی خدا که رستگاری کامل انسان در تمام شؤون زندگی وابسته بدان است خود را از تباهی و عذاب و کیفر خداوند برحذر دارد.
پس ایمان حدّ قلبی دین و دارنده آن مؤمن و تقوی حدّ عملی مکتب و دارنده آن متّقی است. همچنان که اسلام حدّ ذهنی مکتب و پذیرنده آن مُسلم نامیده می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
رعایت تقوی به قصد دست یابی به آثار آن چه اشکالی دارد؟کسی که تقوی را پیشه کند برای آثاری که دارد و اصلاً نظر به خداوند نداشته باشد این دارای ارزش چندانی نیست و از اخلاص برخوردار نمی باشد ولی کسی که نظرش این باشد که خداوند تقوی را موجب این آثار قرار داده است و تقوی را مراعات کند تا خدا این نتایج را برای او فراهم آورد مرتبه ای از اخلاص را دارا خواهد بود. اساس فکر دینی این است که با پالایش انگیزه ها و محّرک ها، ارزش حرکت را والاتر و بالاتر بسازد. وقتی کسی چراغ را برای روشنی کلید بزند، گرما هم خواهد داشت همچنین کسی که گندم بکارد کاه هم هست و زینانکاریست و سادگی ، که برای گرما یا کاه کارکند. مقصود از روشنی همان قرب خدا و اخلاص و مقصود از گرما و کاه، همان ثواب و آثار است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
پارسایان هشتگانه معروف چه کسانی اند؟هشت نفر به عنوان زاهد ثمانیه معروفند و نام اینان این گونه ذکر شده است: ربیع بن خثیم هرم بن حیان و اویس قرنی و عامربن عبدقیس و ابومسلم خولانی و مسروق بن الاجذع و حسن بن ابی الحسن و اسودبن یزید و نقل شده که چهار نفر اول از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام بوده اند و اویس قرنی دارای مقامی بسیار والا و رفیع بود که در تاریخ ذکر شده است. مسلم است که این تقسیم بندی مشهور جامع افراد و مانع اغیار نیست. چنانکه نام افرادی بزرگوار مثل سلمان و ابوذر در آنها نیامده اما فضل و عظمت آنان بر هیچکس پوشیده نیست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
فرق مراقبت با تقوی چیست؟از آنجا که سیر و سلوک به سوی خداوند ظریف است و دقت هایی خاص را می طلبد، افراد حالات گوناگونی و کلاسهای متفاوتی دارند، عده ای فقط به حلال و حرام یعنی واجبات محرمات می پردازند، عده ای مستحبات را عمل می کنند، عده ای حتی مکروهات را ترک می کنند و عده ای مراقبتهای فوق العاده دارند. تقوی، دوری کردن از گناه و محرمات و انجام واجبات است اما ورع و مراقبت ، دوری، حتی از زمینه های گناه است، یعنی متقی از کوچه ای که امکان دارد گناهی باشد رد می شود اما مرتکب ، نمی شود. اما انسان مراقب و با ورع حتی از آن کوچه عبور نمی کند، در کتابهای سازندگی و خودسازی توجه به این مراتب و ظرافتها به تفصیل آمده است، جالب توجه است که بدانیم، این نظارت های دقیق بر خویش بر معارف و شناختهایی تکیه دارد که باید آن را به دست آورد. انسانی که به ارزش خویش اشراف یافته و حضور خداوند را ادراک نموده، بر مراقبت خویش می افزاید.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی