عشق به خدا

پرسشپاسخ
برای توجّه بیشتر به خدا چه کنیم؟برای توجّه به خدا و مشغول نشدن به روابط با دیگران، مراقبت شدیدی لازم است. باید یاد خدا را همواره در وجود خویش زنده نگه داشت و اگر عوامل غفلت و گرایش های مادّی ما را از خداوند دور کرد، باید سریعاً به خدا روی آورد. دعا و نیایش پیگیر؛ توسّل به پیامبر و خاندان گرامی وی مخصوصاً امام زمان«علیه السلام» و اهمیّت دادن به نماز اوّل وقت با مراعات اجزاء، شرایط و حضور قلب از جمله عواملی است که می تواند این مراقبت و توجّه را تقویت کند؛ لیکن نقش اصلی، توجّه به شناخت ضعف خویش و وابستگی به قدرت خداوند است، که به تأمّل درباره خود و مطالعه در زمینه خداشناسی نیاز دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
عشق به خداوند چگونه با دیگر تمایلات و عشقهای انسان قابل جمع است؟اساساً انسان موجودی عاشق آفریده شده است. چیزی که هست معشوق های انسان ها با یکدیگر و نیز معشوق های یک انسان در طول زندگی متفاوت است. چه بسا انسان در برهه ای از زندگی خود معشوق های متعددی داشته باشد.
امّا، زمانی که این معشوق ها و برآوردن خواسته های آنها با یکدیگر تزاحمی نداشته باشد مشکلی برای انسان به وجود نمی آید.
در هنگام تزاحم معشوق ها نیز انسان، آن را که عشق و علاقه بیشتری به او دارد مقدّم می دارد و چه بسا معشوق های پایین تر را فدای او می کند.
و مؤمنان راستین کسانی هستند که از عشق و علاقه سرشاری نسبت به خدا برخوردار هستند و در زندگی خویش خدا را بر هر چیز و هر کسی مقدّم می دارند. سرّ این مطلب در شناخت معشوق ها و مقایسه آنها با یکدیگر و در نهایت مقایسه آنها با خداست. انسان مؤمن با مقایسه صفات عشق آفرین، مانند رحمت، مهربانی، زیبایی، وفا و... در معبودها، که در کدام یک از این صفات به نحو کامل و عالی وجود دارد، حبّ و عشق به خدا را بر دیگر محبوب ها مقدّم می دارد و در نتیجه اوامر و خواسته های او را بر دیگران مقدّم داشته، بر آنها گردن می نهد.
در این صورت حبّ و عشق های دیگر در جهت عشق برتر و والاتر قرار می گیرد. حدود شرایط محبوب ها توسط محبوب برتر تعیین می شود و در هنگام تزاحم و تخالف دیگر محبوب ها کنار زده می شوند.
به عبارت دیگر، محبوب های دیگر انسان مؤمن در عرض حبّ به خدا نیستند، بلکه در طول محبّت به خدا قرار دارند و وجود یا عدم خود و نیز ضوابط و چگونگی خود را از او اخذ می کنند؛ یعنی اگر دیگران و خلق خدا را دوست دارد به خاطر اوست و معیار قطع وصل با آدمها، امر خداست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
دوست داشتن خدا چگونه با دوست داشتن دیگران قابل جمع است؟خیلی از موضوعات هستند که دارای اتحاد معیار و مفهوم می باشند، برای مثال اطاعت از خدا تکلیف ماست؛ اما اطاعت از رسول خدا«صلی الله علیه وآله» نیز مانعی ندارد؛ زیرا وحدت ملاک هست. خداوند خود به اطاعت از پیامبر«صلی الله علیه وآله» دستور داده و فرموده است؛«من یطع الرسول فقد اطاع الله؛(1)هر کس از پیامبر اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است».
بنابراین، اگر ائمه«علیهم السلام» را دوست داریم؛ به این دلیل است که مجری دستور خدایند و خود انسانهای کامل الهی اند اگر همین ملاک را در انسانها یافتیم؛ یعنی آدمهای دیگر هم در راه خدا و مکتب الهی بود، موظف به دوست داشتن آنان هستیم، البته در آن مسأله گاه محدوده هایی برای روابط انسانی و جنس زن و مرد هست که قانونمندی خودش را داراست.

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) سوره نساء، آیه 80.
کسی که از نعمت ها در راه صحیح استفاده می کند، از چه چیز باید بترسد؟ برای دوری از گناه از چه باید بترسیم؟عبادت و دوری از گناه به انگیزه های مختلف انجام می شود. یکی از انگیزه ها پرهیز از مفاسد گناه است؛ مانند پرهیز از شرابخواری به دلیل زیان های شراب. انگیزه دیگر، ترس از عقاب است؛ چرا که گناه، استحقاق کیفر را به دنبال دارد. انگیزه دیگر امید به ثواب الهی است؛ زیرا خداوند به کسی که برای رضای الهی از معصیّت دوری کند، پاداش می دهد.
انگیزه دیگر که انگیزه ای عرفانی و ارزشمندترین آنها است، کسب رضای الهی است. این انگیزه مخصوص کسانی است که صاحب مراتب بالای ایمان هستند، ولی انگیزه نوع انسان های مؤمن همان ترس از عقاب الهی است.
البته ترس از خداوند نیز در مرتبه ای می تواند از ادراک عظمت و مقام حق باشد که خشیّت نامیده می شود. «انما یخشی اللَّه من عباده العلماء»(2).

« بخش پاسخ به سؤالات »

2) سوره ، آیه .
بعد از شناخت و انتخاب خدا به عنوان محبوب، رابطه انسان با دنیا چگونه می شود؟آنچه مسلّم است مؤمن عاشق، دنیا را بد نمی داند بلکه کم می داند «متاع الدنیا قلیل؛(3) بهره دنیا اندک است.» و این به دلیل عظمت یافتن خداوند در دل و نفس مؤمن می باشد که همه چیز را نزد او کوچک می کند. پس دنیا مذموم نیست بلکه عبرت است حضرت علی«علیه السلام» می فرماید: «من ابصربها ابصرت و ابرصر الیها اعمته؛(4) هرکس با دنیا بنگرد(دنیا وسیله باشد) بینش می یابد و هر کس به آن بنگرد(دنیا هدف باشد) کورش می کند.»
باز از نور کلام حضرت علی«علیه السلام» بهره می گیریم: دنیا جای عبور است نه استقرار. منزل است نه مقصد و مردم در این مورد دو دسته اند. مردی که خود را در آن می فروشد و هلاک می گردد و شخصی که خود را می خرد و آزاد می شود(5).
شخصی دنیا را نزد علی«علیه السلام» مذمت کرد. امام فوری او را مخاطب قرار داد، فرمود: «ای مذمت کننده دنیا، در حالی که فریفته آن شده ای و سرگرم اباطیل آنی... تا آنجا که فرمود: دنیا، خانه صدق و راستی است برای آنکه صادقانه ببیند دنیا جای غنی شدن است برای کسی که توشه بردارد. دنیا سرای موعظه است برای کسی که پند گیرد. دنیا مسجد دوستان خدا. نمازخانه فرشتگان، جای هبوط وحی و تجارتخانه اولیاء خداست!»
می بینید که عالی ترین دیدگاه درباره دنیا در مکتب ارائه می شود. بدبختی انسان آنجاست که اسیر جلوه ها گردد و از این راه به جمع آوری ثروت برای خویش! بپردازد و نیازمندان بی اعتنا شده و سپس از این خانه فانی رخت بربندد و جز حسرتی با خویش نبرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

3) سوره توبه، آیه 38؛ اصل آیه چنین است:«فما الحیاة الدنیا فی الاخرة الاقلیل».
4) نهج البلاغه، کلمات قصار.
5) نهج البلاغه، کلمات قصار.
چرا مثل افرادی که عاشق خدا هستند ما در خود عشقی نداریم؟محور عشق و محبّت درک جمال و زیبایی و کمال است. ظهور فعلی آن در انسان آن زمانی است که انسان درکی از جمال، کمال و زیبایی خاص داشته باشد. و نبود عشق و محبّت در انسان آنجایی که جمال، زیبایی و کمال نمی بیند یک امر طبیعی است. انسان قبل از این که محبّت او به غیرتعلّق بگیرد به نفسش تعلّق گرفته، با محبّت و عشق ذاتی به خود زندگی می کند.
زیرا خود را دارای کمال وجودی، و جمیل می بیند. هر چند ناآگاهانه باشد. بنابراین باید در عشق به خدا بکوشیم، جمال و کمال او درک کنیم پس از درک عشق به او امری حتمی خواهد بود. می توان گفت ما عاشق به دنیا می آییم امّا محبوب خویش را انتخاب می کنیم. اینکه بدانیم پشت در کسی هست احساسی را بر نمی انگیزد، ولی شناخت دوستی و دشمنی او تحرک می آورد. این موضوع درباره خداوند هم صادق است. باید لطف و مهر گسترده او و نعمتهایش را شناخت. زبان ائمه«علیهم السلام» و هدایت آنان راه را خیلی نزدیک می کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا دوستی با غیرخدا مذموم شمرده شده است؟1. این موضوع به آن معنا نیست که انسان نمی تواند از همنوعان خود، دوستی انتخاب کند بلکه در روایت آمده است که انسان ضعیف کسی است که نمی تواند دوستی انتخاب کند و ضعیف تر از او هم کسی است که دوست خویش را از دست می دهد(6).
2. ولی از آنجا که محور دوستی ها باید امری بزرگ و مطابق شأن انسان باشد؛ و ثانیاً بتواند به جاودانگی و ثبات دوستی کمک کند، این پشتوانه، به دوستی خدا معرّفی شده است و تازه دوستی خداوند فقط ارتباط محبّت آمیز نیست، بلکه پذیرش ولایت و سرپرستی او و تسلیم احکام او شدن است.
دوستی پایدار و سازنده فقط با خداست که در این آیه خوب توصیف شده است، مثل آنان که دوستانی غیر از خداوند گرفتند مثل عنکبوت است که خانه ای بسازد، در حالی که سست ترین خانه ها، حتماً خانه عنکبوت است اگر دانش پیدا کنند(7).

« بخش پاسخ به سؤالات »

6) نهج البلاغه، کلمات قصار.
7) سوره عنکبوت، آیه 41.
کسی که عشق به زیبایی دارد و عاشق غیر خداست چطور می تواند عشق غیرخدا را ترک، و عشق به خدا را جایگزین سازد؟1. اوّلین و نزدیک ترین راه مقایسه محبوب های دیگر با خداوند است. اندیشه در ضعف های محبوب ها و کمال حق تعالی به انتخاب و عشق به خداوند می انجامد. مثلاً اگر دیگران زیبا هستند. این زیبایی آفریده اوست و همان محبوب که تحت تأثیر او هستیم مخلوق است و تازه حُسن آن دارد که یوسف آفرید.
خداوند بخشنده است و دیگران گیرنده و مصرف کننده. تازه اگر آنها چیزی می دهند و لذّتی می رسانند مثل کسی می مانند که علف می دهد تا شیر و پشم و کشک بگیرند ولی بخشش خدا از روی نیاز و سیاست نیست بلکه رحیم است و مهربان.
دیگران ما را برای خودشان می خواهند ولی او ما را برای خودمان. او نزدیک است حتّی از رگ گردن نزدیک تر. او کامل است، او تواناست و دیگران محتاج و فقیر. این ادراک و شناسایی وقتی تجربه شود خداوند در دل بزرگ می شود و دیگران از دل بیرون می روند. چنان که علی«علیه السلام» در خطبه متقین(8)فرمودند: «عظم الی لق فی انفسهم فصغرمادونه فی اعینهم؛بزرگی خدا در دل های متقین دیگران را در چشم آنها کوچک نموده است».
2. در حدیث زیبایی آمده است خداوند به حضرت موسی «علیه السلام» فرمود: مرا نزد خلق محبوب گردان موسی «علیه السلام» پرسید چگونه؟
خداوند فرمود: نعمت های مرا به آنان یادآوری کن.
این احساس و ادراک زیبایی هم از اوست.
3. مطالعه در دعاها و معرفت به خوبی ها و گذشت ها که بسیار زیبا در نیایش ها آمده است این علاقه را صد چندان می کند.«دعاهای مفاتیح و صحیفه سجادیه».
4. از این نکته غافل نباشیم که مشغولیّت ذهن به عشق مجازی که برخاسته از نیازهای آدمی است، باید درمان شود. ازدواج به تمامی غائله ها خاتمه می دهد و راه حق شفاف می گردد.
5. عشق های دیگر آثار سوئی دارند که بصیرت را از انسان می گیرند. گوشه ای از کلام علی«علیه السلام» در این باره چنین است: «مَنْ عشِق شیئاً اعشی بصره و امرض قلبه(9)...کسی شیفته چیزی گردید چشمش تیره و تار گردیده و دلش بیمار می شود سپس با دیدی ناصحیح می نگرد و... .

« بخش پاسخ به سؤالات »

8) نهج البلاغه، خطبه همام.
9) نهج البلاغه، خطبه 108.

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی