فطرت

پرسشپاسخ
اگر فطرت انسان به سوی خدا و توحید تمایل دارد، پس چرا عدّه ای از این حس باطنی منحرف می شوند؟فطرت انسانها بر توحید و گرایش به مذهب است و این فطرت در همه انسانها ثابت است ولی برخی عوامل ممکن است پوششی بر این فطرت ایجاد کند که بر اثر آن این اقتضای فطری نتواند مؤثر باشد چنانکه در حیث آمده کل مولوود یولد علی الفطره الاان ابواه یهودانه و ینصرانه
هر مولودی بر فطرت اسلام به دنیا می آید جز اینکه پدر و مادر ممکن است فرزند را یهودی یا نصرانی نمایند.
پس فطرت یک مفهوم روشن دارد و آن سازمان و ارگانیزم آدمی است که تمایل به توحید و حق دارد ولی می توان آن را پر روش داد و می توان با رویش علفهای هرز در کنارش، آن نور را کم سو نمود. در کتاب فطرت نوشته استاد شهید مرتضی مطهری، حق بحث ادا شده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا نظر دانشمندانی را که معتقد به وجدان و فطرت هستند باید پذیرفت؟در پذیرش یک حقیقت اجباری در کار نیست. اما نظر این دانشمندان بر دلایل متنوعی استوار است که به دو دلیل اشاره می شود.
1 - دلیل عقلی و شهودی، ما انسانها، صرف نظر از نژاد، جغرافیا و جنس، در خویشتن فطرت و ساختاری را می یابیم که میل و کشش به سوی خدا و پرستش دارد چنانکه امام صادق «علیه السلام»به آن شخص که تردید داشت فرمودند هنگامی که در کشتی نشسته ای و خطر غرق پیش آید که هیچ راه نجاتی نباشد، آیا در خویش امیدی حس می کنی؟ گفت آری! امام فرمودند همان خداست و این گرایش به غیب و راضی نشدن به محسوسات، شاهد فطرت خدا خواهی و توحید است وجدان نیز که روشن تر است همان احساسی که از خوبی و سرور و از بدی ملول می گردد و آدمی را محاکم می نماید و به قول علی«علیه السلام»تنها محکمه ایست که احتیاج به قاضی ندارد.
2 - دلیل نقلی و قرآنی و روایات(1)
یا حدیثی که می فرماید همه آدمها بر فطرت توحیدی زاده می شوند ولی بعداً پدر و مادر او را (براثر تربیت) یهودی و یا مسیحی و یا زرتشتی می نمایند(2)در ضمن استدلال کسانی که انسان را محصول محیط و تابع عادات و رسوم می دانند نیز ناتمام است چون اینها حداکثر مؤثر هستند نه حاکم بر انسان زیرا می بینیم در یک محیط افراد گوناگونی بر انگیخته می شوند و بسیاری بر وضعیت محیط و آداب رسوم جامعه خویش بر می آشوبند و راه دیگری را انتخاب می کنند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) آیه 30، سوره روم
2) سفینة البحار در بحار الانوار جلد3 ص 277 جلد 27 ص 135 روایاتی موجود است.
فرق بین عادت و فطرت در چیست؟عادت، به کرداری گفته می شود که انسان آنها را از جامعه و محیط گرفته و با تکرار و بتدریج در انسان استقرار می یابد. ولی فطرت در موردی گفته می شود که انسان با آنها سرشته شده است و جزء ساختار انسان از ابتدای آفرینش بوده است. چنانکه این آیه قرآن دلالت دارد.
فطرة الله التی فطر الناس علیها؛ فطرت خدایی (و خداجوی)، آن فطرتی که خداوند آدمیان را بر آن (اساس) آفرید.(3)

« بخش پاسخ به سؤالات »
3) سوره روم آیه 30
چه اعمالی فطری اند؟علامت فطری بودن یک فعل این است که در تمام عرف ها، محیطها و شرایط در میان انسان ها وجود داشته باشد؛ فی المثل پرستش، اصلی ریشه دار در فطرت انسان است. اصل پرستش(نه شکل های انحرافی آن) در میان انسان ها از آغاز آفرینش وجود داشته است. وجود معابد و آثار دیگر به طور گسترده در میان انسان های قدیم شاهد گویای این مطلب است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
منشاء بیشتر تمایلات داخلی چیست؟تمایلات و غرائزی که در درون ما می باشند فطری هستند و منشاء خارجی ندارند و این تمایلات به خاطر برگزاری نظام زندگی به نحو صحیح است. البته آنچه در بیرون است موجب تحرّک این تمایلات می شود و به همین خاطر دستور به تعقّل و مواظبت بر چشم و گوش داریم که در ما افراط در اشباع نیاز را زنده نکند. «إِنّ السمع و الصبر و الفؤاد کلُ اولئک کان عنه مسئولاً؛ گوش و چشم و فؤاد(ادراکات عالی باطنی) همه مورد پرسش واقع می شوند و مسئولند.(4)»
شیطان و هوای نفس از درون ابراز تمایل می کنند و جلوه های دنیا و تعریفهای خلق از بیرون به آن نیازها دامن می زنند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
4) سوره اسراء، آیه 36.
تفاوت غریزه و فطرت چیست؟شاید بتوان گفت: فطرت و غریزه با یکدیگر تفاوتی ندارند و فطریات و غرایز اموری هستند که در وجود انسان سرشته است مانند احساس گرسنگی و تمایل به مذهب و امثال آنها که فطری هستند.
استاد مطهری«رحمه الله» گفته اند: غریزه و فطرت گرچه اکتسابی نیستند امّا فطرت امری است که از غریزه آگاهانه تر است. مثلاً یک حس فطری مثل حس دینی که از نهاد انسان سرچشمه می گیرد و تقاضایی در سرشت و باطن انسان است... که معمولاً در این موارد لغت غریزه را اطلاق نمی کنند. بلکه فطرت مناسب است. روانشناسی غریزه را چنین تعریف می کند؛ دانسته های ناآموخته برای سازگاری.

« بخش پاسخ به سؤالات »
فرق بین فطرت و غریزه را بیان کنید.واژه فطرت که در فارسی به «سرشت» ترجمه می شود معمولاً در مورد انسان بکار می رود. و چیزی را فطری می گویند که نوع خلقت انسان اقتضای آن را داشته باشد و خدادادی و غیر اکتسابی باشد. و شامل همه بینشها و گرایشهای خدادادی می باشد، پس وقتی می گوئیم خداشناسی یا گرایش به خداوند فطری است به معنای این است که انسان یک نوع شناختی به حسب آفرینش خود نسبت به خدای متعال دارد. و یا خداجویی فطری است یعنی انسان به حسب فطرت خود به سوی خداوند متعال گرایش دارد و او را وادار می کند که در صدد شناخت او باشد.
البته معنای دیگری هم از فطرت شده است که نزدیک به این معنا است و آن اینکه فطرت یعنی ساخت و ترکیب وجودی انسان، که ساخت انسان خدا طلب است یعنی جز دین الهی هیچ چیز دیگری برآورنده نیازهای انسان نمی باشد گرچه علم با همه گستردگی هایش به کمک انسان آمده است ولی فطرت و ساخت انسان فقط با مذهب اُنس می گیرد و تکامل می یابد.
امّا غرائز نیروهایی است که خداوند متعال در بدن ما قرار داده است تا در مسیرهائی که هدایت های الهی معین فرموده است به همان شیوه ای که او امر نموده برای تکامل خود از آن بهره برداری کنیم، مانند غریزه جنسی و... .

« بخش پاسخ به سؤالات »

چاپ

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی