هابیل و قابیل

پرسشپاسخ
نخستین کسی که به بت پرستی روی آورد که بود و چرا؟در تاریخ آمده است که پسران قابیل برای یاد بود بزرگ خود، مجسّمه ای به نام او ساختند، امّا اندک اندک در احترام به مجسّمه افراط ورزیدند و در برابرش پیشانی بر خاک نهادند و آن را پرستیدند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
توضیحی مختصر درباره قابیل بنویسید.قابیل فرزند بزرگ حضرت آدم«علیه السلام» است که بنا بر نقل برخی مورّخان در ماجرای انتخاب همسر، بر برادرش حسد ورزید. حضرت آدم«علیه السلام» در این پیشامد از خدا راهنمایی خواست. خداوند چاره ای پیش پایش نهاد و آدم با هدایت الهی، فرزندان را دستور داد با قربانی به پیشگاه الهی تقدیم دارند و قربانی هر کدام که مقبول افتاد، انتخاب بهتر از آنِ او باشد.
آنان قربانی را آوردند و چون رسم قبول قربانی، سوختن آن بود و قربانی هابیل سوخت و پذیرفته شد، همچنان آتش حسد قابیل بر برادرش شعله ور گردید و تصمیم بر کشتن او گرفت. روزی آتش خشم و حسدش زبانه کشید و برادر را کشت. سرگردان بود که جسد برادر را چه کند. ناگهان دو زاغ از هوا بر زمین آمدند و با یکدیگر نزاع کردند. یکی از آن دو، دیگری را کشت و سپس زمین را گود کرد و بدن زاغ مقتول را در آن پنهان کرد. قابیل دریافت که باید بدن را زیر خاک پنهان کند. چنین کرد و رفت و هابیل نخستین کسی بود که در زمین کشته شد.
قابیل از کشتن برادر سخت پشیمان شد، ولی این پشیمان بدو سودی نبخشید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا خداوند میان همسران قابیل و هابیل فرق گذاشت تا میان آنان اختلاف افتد؟خدا انسان را برای نیل به کمال آفریده است؛ یعنی سرشت انسان به گونه ای است که باید در این دنیا با پیروی از عقل و دوری از افراط و تفریط و مهار قوای دیگر، به سوی کمال گام بردارد. بدیهی است که این سیر تکاملی در سایه پیروی از عقل و برنامه های پیامبران«علیهم السلام»، هنگامی تحقق می پذیرد که در برابر عقل، قوای دیگر، و در برابر برنامه پیامبران«علیهم السلام» برنامه ای دیگر موجود باشد. اگر در معرض انسان هیچ گونه شهوتی نباشد، پیروی از عقل برای او کمال محسوب نمی شود و نیز اگر وساوس شیطانی در میان نباشد، توجّه به برنامه های پیامبران«علیهم السلام» چندان مشکل نیست و در حقیقت سیر تکاملی محسوب نمی شود.
ماجرای فرزندان آدم«علیه السلام» که یکی راه سعادت را برگزید و دیگری در ورطه بدبختی گام نهاد، بر همین اساس بود. که هر دو، عقل و غریزه و شهوت داشتند؛ امّا یکی از آنان توانست بر شهوت و غضب خویش غالب آید و سعادتمند شود؛ ولی دیگری در این نبرد با انتخاب نادرست خود، شکست را بر پیروزی واقعی ترجیح دهد و به آن سرنوشت دچار گردد. تفاوت همسران آنان، برای این بود که زمینه آزمایش فراهم گردد و اگر چنین نمی بود، آنان در امتحان و آزمایش قرار نمی گرفتند.
چنان که سخنان هابیل به برادر خود حکایت از مطلب فوق دارد که می گوید:
«برادرم بهتر است که منشاء ناراحتی را پیدا کنی و ببینی راه سلامت چیست و آن راه را اختیار کنی؛ وگرنه اینکه مرا بکشی تو را نزد خدا مقرّب تر نمی گرداند و عبادت تو را مقبول نمی سازد؛ چون خداوند عبادت را از پرهیزکاران قبول می کند. بهتر این است که از خدا طلب مغفرت نموده و از این بیراهه باز گردی. بدان که اگر بر نیّت خود باقی مانده، بخواهی مرا بکشی، من امر خود را به خدا واگذار می کنم؛ چون می ترسم در مقام مقابله با تو دچار گناهی بشوم».
اگر هابیل هم مثل قابیل بود، باید مغلوب غضب خویش شده، او را بکشد با همسری زیبا و بدون معارض داشته باشد؛ ولی او پیرو عقل و مطیع خدا بود و کشته شدن را بر خلافکاری و آلودگی ترجیح می داد. بنابراین، نزاع این دو برادر در اثر صفات روحی آنها بود که برای خود تحصیل کرده بودند و موضوع زیبایی همسر تنها زمینه ای بران بروز آن بود.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی