ملحقات

پرسشپاسخ
دلیل کم توجهی و عدم محبت پدر و مادر به فرزند چیست؟انسان به طور طبیعی به فرزند خویش علاقه دارد؛ به طوری که برای او فداکاری می کند. بی مهری پدر و مادر امری برخلاف معمول است و از همین رو باید در سابقه تربیتی پدر و مادر بررسی کرد. گاهی پدران و مادران، خود با بی توجهی پدر و مادر روبرو بوده و یا حتی مورد آزار قرار گرفته اند؛ از این رو از نظر تربیتی حس مسئولیت در آنان پرورش نیافته است.
به عنوان مثال وقتی که مادر به دختر خود می گوید:«روی عروسکت را بپوشان»، به او تمرین عطوفت و محبت می دهد.
در ضمن گاهی فرهنگ حاکم نیز در این امر مؤثر است؛ مثلاً در آلمان به زن و مردی که فرزنددار شوند، تسهیلاتی می دهند؛ چرا که فرهنگ غربی که هدف زندگی است، رسیدگی به فرزند مزاحم رفاء و خوشی می باشد از این رو از فرزند دار شدن استقبال صورت نمی گیرد.
امّا راه حل این معضل آن است که پدران و مادران به وسیله تبلیغات فرهنگی مناسب و همه گیر درباره تربیت فرزندان و حقوق متقابل اولیا و فرزندان به اهمیت موضوع پی ببرند. اکنون کتابهایی سازنده مزین به آیات و روایات تألیف شده است، از جمله رساله «الحقوق» امام سجاد«علیه السلام» زیباترین روح پرستنده که برای مطالعه توصیه می گردد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا خوردن غذای حرام تأثیر اخلاقی در نطفه دارد؟خوردن غذای حرام بی شک در نطفه فرزند مؤثر می باشد. همچنین کیفیت تغذیه مادر نیز در جنین تأثیر دارد؛ زیرا طفل در رحم مادر مانند عضوی از مادر است و همانگونه که غذای مادر در خود وی اثر می گذارد، در جنین نیز که از مادر تغذیه می کند، مؤثر خواهد بود.
امّا اینکه برخی افراد با اینکه پدرشان غذای حرام می خورده، افراد خوبی می شوند، به این دلیل است که غذای حرام به طور مطلق باعث شقاوت و انحراف افراد نمی شود، بلکه زمینه پذیرش انحراف را فراهم می سازد، بنابراین تربیت مساعد یا تصمیم و اراده نیرومند در فرد می تواند موجب انتخاب راه شایسته و صلاح شود و او را در جهتی مخالف با زمینه بدی که در وی وجود داشته، سوق دهد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در رابطه با تابع بودن دختر و پسر در خانواده بود؟آنچه مسلّم است این است که دختر و پسر تا کودک می باشند و بالغ نشده اند پدر شرعاً بر آنان ولایت دارد و تبعیت آنان از پدر و مادر به صلاح و نفع آنان است و اساساً خانواده باید کانون مهر و محبّت باشد و افراد خانواده با یکدیگر باید تفاهم داشته باشند و از خشونت و تندی نسبت به یکدیگر پرهیز کنند و خواهر و برادر گرچه شرعاً حقّ اینکه مسئله ای را به یکدیگر تحمیل کنند ندارند ولی جایی که خدمت به انسان ها و دوستی آنان نسبت به یکدیگر مطلوب و پسندیده است یک برادر و خواهر مسلمان شایسته ترند که با یکدیگر تفاهم و محبّت داشته باشند و از هرگونه اختلاف و کدورت بپرهیزند و همواره گذشت و تحمّل داشته باشند صفا و صمیمیّت بر خانواده حکومت کند و زندگی خانوادگی کانون مهر و محبّت و دوستی باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اراده فرزندان نسبت به پدر و مادر چگونه است؟نسبت به پدر و مادر از اراده ای مستقل برخوردارند و به همین جهت اراده آنها در عرض اراده پدر و مادر است لکن به اذن خداوند فرزندان موظفند در مسائلی که خلاف شرع و دین نباشد، مطیع پدر و مادر باشند. ولی اراده انسان ها در طول اراده خداوند می باشند زیرا اراده که از لوازم وجود انسان است، مانند اصل وجود انسان دارای فقر ذاتی بوده و در مقابل اراده خدا از استقلال برخوردار نیست. و به همین جهت می گویند که اراده انسان با تمام شرایطش تحت سلطه خداست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چه نامهایی برای پسر و دختر مناسب و زیبا می باشد؟در احادیث آمده است که از جمله حقوق فرزند بر پدر این است که نام نیکو روی وی بگذارد.
و برای انتخاب و گزینش نام نیکو برای فرزند انتخاب نامی نیکوست که هم آن نام زیبا و هم نمایانگر فکر و اندیشه انسان باشد. انتخاب نام گویایی اعتقاد درونی شخص میزان و علاقه و محبّت و عشق او را نسبت به صاحب نام می رساند. گاه این علاقه ریشه ملّی دارد و گاه ریشه در تقلیدی دارد کورکورانه و گاه برخاسته از دلبستگی های عمیق دینی و معنوی. آنجا که پای معنویّت و روحانیّت در میان است بدیهی است اسمی و نامی برگزیده خواهد شد که همان معنویّت و روحانیّت صدا زده شود. بنابراین باید از نامهای رهبران و پیشوایان دینی و یا زنان برجسته مذهبی الهام گرفت و یا نامهایی که دلالت بر عبودیت و بندگی می کند مانند عبداله، عبدالرحمن و امثال آنها.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چگونه کسی که از دین بریده است، با دین آشتی دهیم؟قدم اوّل علّت یابی است. فهرست این علل...
1. گرایش سنّتی و یا عاطفی به دین. روشن است که این اساس زود متزلزل می شود. و راه این است که مذهب اصیل معرّفی شود. مذهب اصیل با تفکّر شروع می شود پس کافیست با تفکّر به نیاز به مذهب شروع کنیم. آنگاه می بینیم انسان در گذشته و انسان معاصر به شدّت در جستجوی دین بوده و هست. در این باره شواهد زیادی هست. انسان غیب را می خواهد و به آنچه که هست خشنود و آرام نمی شود.
2. رفتار ناپسند دیندارانه بی مبالات - و راه این است که با موارد شایسته و رفتار خود خویش این تنفّر را از ذهن و دل شخص بزدائیم.
3. عدم پاسخ به سؤال های شخص. پس باید این فرد را با اشخاص و نهادهای پاسخگو و یا کتاب های خوب مرتبط نمود.
4. احساس مخالفت دین با ارضای هواهای نفس و به تعبیر دیگر مانع دیدن دین برای انجام گناهان. در اینجا نیز باید شخص را از این توهم بیرون آورد که دین با ارضای تمایلات طبیعی انسان مطلقاً مخالف است و این تحدید و مرز گذاشتن دین به سود اوست چون او را از صدمات هرزگی و بی بندوباری حفظ می کند و از تکراری شدن و دلزدگی از ارضای نیازها نیز نجات می دهد. تازه همه باید بدانیم دنیا جایگاه مزاحمت هاست انسان هرگز میدان کاملی برای ارضای همه هوی نخواهد یافت.
5. فرصت دادن و استمرار بر مقصد. این کار شکیبایی می خواهد چنانکه پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» برای آن جوان یهودی 4 سال آزار تحمّل کرد تا جوان اسلام آورد.
6. احتمالات دیگری نیز موجود است که برای مثال تغذیه حلال در پذیرش حق مؤثّر و تغذیه حرام مانع محسوب می شود. توجّه به این احتمالات نیز در تسهیل کار، مطلوب است.
7. کتاب علل گرایش به یادگیری از شهید مطهری توصیه می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا در کسب ارزشهای اخلاقی، امور مادی مثل تغذیه هم مؤثر است؟عوامل مادی هم می تواند مؤثر باشد و در آیات و روایات به آن تصریح شده است مثل آیه « کلوا من الطیبات واعملوا صالحاً؛ از پاکیزه ها بخورید و عمل صالح انجام دهید.» که رابطه تغذیه پاک را با عمل صالح نشان می دهد.
و احادیثی داریم که خوردن فلان غذا رقت قلب می آورد یا خوردن کدو در قوای عقلانی مؤثر است.
تمامی این موارد بدیهی است چون امروز بهداشت تغذیه رابطه تغذیه خوب را با نشاط روحی روانی و بهره هوشی نشان داده است. اما همانطور که گذشت اینها مؤثرند نه کافی شرط اساس همانا سنجش ها و باز نموده دروازه دل به سوی آموزش های انبیاء و اولیا است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی