نقش دعا / انواع دعا

پرسشپاسخ
طولانی ترین دعای سحر از کدام امام است و نام دعا چیست؟دعای ابو حمزه ثمالی از امام سجاد«علیه السلام».

« بخش پاسخ به سؤالات »
دعاهایی که ممکن است زیان برسانند، چه حکمی دارند؟دعا معمولاً تأثیر بد ندارد به فرض که چنین دعاهایی به اجابت برسد، انسان می تواند با دعا، توسّل و صدقه آنها را بی تأثیر کند. شایسته است همواره به دعا، توسّل و صدقه که باعث رفع بلاها است. توجّه کنیم. تا علاوه بر دستیابی به ثواب آنها از مصایب نیز در امان باشیم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
روش شکرگزاری با سجده شکر چه کیفیّتی دارد؟سجده شکر شکلی نمادین از شکرگزاری است و با سر بر خاک گذاشتن و با ذکر خدا و سپاس از او حاصل می شود. لازم به ذکر است که هر چند این امر از پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» و ائمه اطهار«علیهم السلام» نیز نقل شده است، امّا تنها یکی از وجوه شکرگزاری است.
شکر ارکانی دارد که عبارتند از: انتساب نعمتها به خدای تعالی، سپاس در زبان و صرف نعمتها در راه خشنودی خداوند.
مرحوم نراقی در معراج السعاده راههای شکرگزاری را در چند مرحله فهرست کرده اند: تفکر و شناخت نعمتهای پنهان و آشکار، توجّه به زیردستان در بهره مندی از نعمتها و توجّه به افراد بالاتر از خویش در امور دینی و معنوی، یادآوری صحنه های سخت گرفتاریها و مصایب و امراضی که امید نجاتی از آن نبوده، غنیمت شمردن رهایی خویش از گرفتاریهای کوچک و خشنودی از اینکه به مصیبتهای بالاتری دچار نشده و مصیبت در دین نداشته است.
این زمینه ها باعث می شود، انسان در حالتی قرار گیرد که سجده شکر با شناخت و احساس گره خورده، از حالت نمادین خارج شود. چنانکه شخصی می گوید: «با امام کاظم«علیه السلام» در اطراف مدینه می رفتم، ناگاه امام«علیه السلام» از مرکب خویش پایین آمده، به سجده رفت. سجده او بسیار طولانی شد. بعد از مدّتی سر برداشت. پرسیدم: چرا آنقدر سجده شما طولانی شد؟ فرمودند: یاد یکی از نعمتهای خدا افتادم که بر من منّت نهاده بود، خواستم که سپاسی گفته باشم»(1).

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) میزان الحکمه، ج 4، ص 1489.
بهترین دعا چیست؟اگر منظور از سؤال فوق این باشد که کدام دعا بهترین محتوی را دارد، می توان گفت مناجات خمس عشر، دعای ابو حمزه ثمالی، دعای عرفه و مناجات شعبانیه دارای فرازهای شگفت آور و بلندی هستند که بدون تفاسیری که نوشته شده نمی توان به اوج مفاهیم آن دست یافت. تازه آن تفسیرها هم همه مقصود را ادا نمی کند.
اما اگر منظور این باشد که ما برای خود چه بخواهیم و چه دعایی کنیم، پاسخ این است که آنچه در ما همتی بلند ایجاد کند و مقدمه تحول و ایجاد تصمیم باشد و ما را با ضعف خود آشنا کرده و انکسار بیشتری نزد خدا حاصل کند، بهتر است. مثلاً آنجا که امام«علیه السلام» می فرماید:«...و اجعل جهادنا فیک وهمّنا فی طاعتک و اخلص نیّاتنا فی وهمّنا فی طاعتک ملتک ...؛ خدایا!کوششمان را در فرمانبرداریت و همتّت ما را در طاعتت قرارده و نیات ما را خالص گردان در معامله با خودت؛ زیرا ما با تو هستی داریم و برای توییم و وسیله ای جز انابه به سوی تو نداریم».(2)
اما به هر حال دعا زمانی بر دل می نشیند که ما نیاز خویش و جایگاه خویش را کشف کرده باشیم. پس معیار این است که به حالات، نقایص و نیازهای خویش توجّه کرده و دعا را انتخاب کنیم. چه بسا از یک دعای وزینی مثل کمیل، یک جمله نیاز ما باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

2) مناجات خمس عشره، مناجات هفتم.
درباره «مناجاةالمشاکین» از مناجات های پانزده گانه حضرت سجّاد«علیه السلام» توضیح دهید؟مناجات هایی که از امام سجّاد«علیه السلام» نقل شده مجموعه ای گرانقدر از معارف اسلامی است. دقّت در این دعاها سبب ساز بینشی عمیق در توحید است که در پرتو آن می توان از سخن گفتن با خداوند احساس لذّت کرد و دارای قدرتی بیکران و معنوی شد.
مناجاتی دوم از «مناجات خمس عشر» مناجات شاکین است. «شاکین» بندگانی هستند که به آفریدگار خویش شکایت می برند. از عبارت «اَلیْکَ اشْکُو» در این مناجات و مقدّم شدن «الیک» بر «اشکو» در می یابیم که این گروه تنها به خدا شکایت می برند؛ زیرا اوّلاً: از ادب عبودیّت به دور است که شکایت پیش غیرخدا برده شود؛ ثانیاً: تنها کسی که زمام امر در مورد این شکایت ها به دست اوست، خداوند متعال است؛ او است که آفریدگار و مدبّر و ربّ العالمین است و جز او دیگری را توان آن نیست که شرّ دشمنان را دفع کند و انسان را از خطر و آسیب محافظت کند.
در این مناجات از چهار چیز به درگاه خداوند شکایت برده می شود:
1. نفس انسان و آفات و زیان هایی که نفس منشأ آنها است. خصلت های نفس از این قرارند:
به بدی فرمان می دهد،
مرتکب گناه می شود،
به انجام معاصی آزمند است،
خود را پیش خشم خدا می نهد،
انسان را به راه های هلاکت می برد و به خواری می کشاند،
دارای دردهای فراوان است،
آرزوی دراز دارد،
اگر بدی یی به او برسد بی تابی می کند و اگر خوبی(نعمت)یی به او برسد آن را (از دیگران) منع می کند،
به خوشباشی و یاوگی بسیار تمایل دارد،
از غفلت و فراموشی آکنده است،
صاحب خود را شتابان به سمت هلاکت پیش می برد،
توبه را به امروز و فردا می افکند.
اموری که ذکر شد اقتضای طبیعی نفس است. در انسان نیروهای دیگری مانند قوّه عاقله وجود دارد که در پرتو آنها می توان نفس را مهار کرد و آن را به جانب صلاح و سعادت راه بُرد. هر چه توان انسان در تسلّط بر نفس بیشتر شود، آدمی موفّق تر و سعادتمندتر خواهد بود. خداوند انسان را مختار و آزاد آفریده و به او قدرت انتخاب داده تا بتواند از غرایز خود در مسیر حق بهره برداری کند. خداوند ابزارهای هدایت را نیز در اختیار انسان گذاشته است. انسان می تواند با مدد گرفتن از خدا غرایز خود را مهار کند و در مسیر خوشنودی خدا قدم بردارد. رمز برتری انسان بر موجودات دیگر حتّی بر فرشتگان در همین است که انسان با وجود چنین اقتضایی در نفس خود، در جهت رضای خدا حرکت می کند و می تواند خواسته های غیر مشروع نفس را مهار کند. در این دعا از این آفات به خداوند شکایت برده می شود؛ زیرا جز با کمک خداوند پیروزی بر نفس میسّر نیست. از رهگذر دعا است که عنایت خاصّ خداوند دستگیر انسان می شود و او را برخواسته های نفس چیره می کند.
باید توجّه داشت که جهاد با نفس بر عهده انسان است. هر چه انسان در این پیکار موفّق تر باشد و خواست الهی را برخواسته های نفسانی خویش مقدّم بدارد، زمینه توفیق برای وی بیشتر خواهد بود و دعایی که دارای چنین پشتوانه ای باشد ارزش بیشتری خواهد داشت.
بنابراین در جهاد با نفس تنها با دعا نمی توان به مقصود رسید؛ زیرا تأثیر دعا در کنار استفاده از عواملی است که خداوند آنها را برای دستیابی به اهداف، مقرّر فرموده است.
2. چیزی که در این مناجات از آن به خداوند شکایت برده می شود، شیطان است. شیطان احتمالاً همان ابلیس است که کمر همّت به گمراهی انسان بسته است. در این دعا این خصلت ها برای شیطان ذکر شده است:
دشمنی که گمراه می کند و شیطانی که به بیراهه می برد؛
سینه را از وسوسه پر می کند و هوس هایش قلب را در بر می گیرد؛
از تمایلات نفسانی پشتیبانی می کند؛
دوستی دنیا را در نظر ما می آراید؛
میان ما و طاعت خدا و قرب وی فاصله می نهد.
خوشبختانه در وجود انسان آمادگی ذاتی برای مبارزه با این دشمن نیز - مانند دشمن قبلی - قرار داده شده است.
در این مناجات از شرّ شیطان به خداوند شکایت برده می شود که لازمه آن استعانت از نیروی لایزال آن ذات مقدّس برای دور شدن شرّ این دشمن است.
3. چیزی که از شرّ آن به خدا شِکوه می شود، قساوت قلب است که منشأ بسیاری از امراض روحی و باعث دوری از خدا است. قساوت قلب است که انسان را از شرح صدر محروم می کند، یاد خداوند را از دل می برد و دل را متمایل به دنیا و مظاهر فریبنده زندگی می کند. قساوت قلب است که زنگار قلب را همراه دارد و زمینه را برای شکوه چهارم(خشکی چشم) فراهم می کند.
پس از این نکته ای توحیدی در این مناجات شریف ذکر می شود: «اِلهی! لَاحَوْلَ لی وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِقُدْرَتِکَ وَ لا نَجِاةَ مِنْ مَکارِهِ الدُّنْیا اِلّا بِعِصُمَتِکَ؛ خدایا! مرا نیرویی جز به قدرت تو نیست و از سختی های دنیا جز از رهگذر عصمت تو نجاتی میسّر نیست». این همان معنای توحید افعالی است.
آن گاه براساس این دو جمله از خداوند به حکمت بالغه و مشیّت نافذش درخواست می شود که «مرا جز به ساحت احسان خود منشان و هدف تیر فتنه ها مساز و بر دشمنان یاری ده و عیب های مرا بپوش و از بلاها حفظ کن و از گناهان نگهدار».
از این مناجات شریف این درس را می آموزیم که باید از چه شروری شِکوه کرد و شکایت را باید نزد چه کسی بُرد؛ می آموزیم که اگر انسان از شرّ این امور محفوظ ماند، رستگاری او از سوی هیچ آفتی تهدید نمی شود. دردها و سختی های زندگی پس از محفوظ بودن از شرّ نفس نه تنها خطر آفرین نیستند، بلکه می توانند موجب کمال معنوی باشند.
پرسش دیگر درباره این دعا است: «الهی لاتَکِلْنی اِلی نَفْسی طُرْفَةَ عَیْنٍ اَبَداً». نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام«صلی الله علیه وآله» این دعا را در نماز شب می خواند. در این دعا از خداوند خواسته می شود که به اندازه چشم به هم زدنی، انسان به حال خویش گذاشته نشود.
یکی از بزرگترین بلاها این است که خداوند نظر لطف خویش را از انسان بگیرد و او را به حال خویش وا بگذارد، این همان است که از آن به «خذلان» تعبیر می شود. در برابر خذلان، «توفیق» است که همان فراهم کردن مقدّمات سعادت انسان است. اگر انسان کار نیکی برای خدا انجام دهد، زمینه توفیق برای او حاصل می شود؛ نیز اگر گناهی مرتکب شود، موجب خذلان او می شود و خداوند لطف معنوی خویش را از وی باز می گیرد.
بنابراین، این دعا درخواست توفیق برای انجام طاعات و ترک گناه است و نیز می تواند به معنای درخواست آمرزش گناهان و یا توفیق برای توبه از گناهان باشد.
امید است در پرتو این دعاها و در پرتو الهام گرفتن از روح ملکوتی امامان معصوم«علیهم السلام» مخصوصاً حضرت سجّاد و توسّل به خاندان پیامبر مخصوصاً به امام زمان«علیه السلام» - که واسطه فیض الهی خاصّه فیض معنوی است - بتوانیم جان خویش را صفا دهیم و به مقام قرب وی که هدف آفرینش است، دست یابیم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا دعا را می توان در دل نه در زبان خواند؟برای به دست آوردن ثواب دعاها باید آنها را با زبان خواند و از دل گذراندن آنها کافی نیست. آثار بسیار مفیدی در تکرار زبانی نهفته است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی