شرک

پرسشپاسخ
از استاد شهید مرتضی مطهّری نقل شده است که کار کردن برای خلق بت پرستی است؛ معنای این جمله چیست؟منظور این است که پرستش باید تنها برای خدا باشد و تنها خدا باید موضوع انگیزه انسان باشد. غیر خدا را - هر چند از قداست و عظمت برخوردار باشد - نباید در برابر خدا قرار داد. در این صورت غیر خدا بتی است که پرستش می شود. بنابراین، خلق وقتی در برابر خدا قرار گیرد حقیر و بی مقدار است، چیزی از خود ندارد و شایسته این نیست که انگیزه مستقلی برای عمل شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا روشی مفید برای مبارزه با شرک هست یا خیر؟شرک در مقابل توحید است و توحید آرمان اصلی انبیاء«رحمه الله» بوده است روش آن بزرگواران بهترین روش است. امّا قابل توجّه است که مقابله با شرک گاهی مقابله با این اعتقاد بوده است که غیر از خداوند کسان دیگری در تدبیر و یا آفرینش جهان دخیل هستند. مثل عقایدی که برای ماه و خورشید و بتها، تأثیر در تدبیر عالم قائلند و گاه مبارزه با مظاهر شرک و خود خدا خوانده هایی مثل فرعون و نمرود، کار پیامبران«رحمه الله» را تشکیل داده است.
و یک مبارزه مربوط به خود شخص مؤمن است که در انگیزه های درونی خود نظارت داشته باشد و کارش محرّکی جز خدا نداشته باشد. زیرا کارهای خوب ما هم می تواند به انگیزه دنیا، هوای نفس، وسوسه شیطان، و تعریف و مقبولیّت آدم باشد.
بنابراین تلاش برای نابودی شرک، اگر مورد آن(به ویژه موارد یک و دو) وجود داشته در اوّلین ترم آموزش و روشنگری توحید اسلامی است. چنانکه حضرت ابراهیم«علیه السلام»، به شهادت قرآن حتی از هدایت نمرود دریغ نفرمود.
و در مرحله دوّم یک جهاد عملی و کار اخلاقی تربیتی، نیاز دارد تا مرحله اخلاص حاصل شود. این مرحله نظارت بر محرک ها تمرین، تدریج و معرفت و ایمانی را می طلبد تا دیگر بتها را از دل خارج کند. اخلاص، حاصل ادراک عظمت حق و عشق به اوست. امام علی«علیه السلام» در نهج البلاغه، خطبه متقین بهترین توضیح را فرموده اند: «عَظُم الخالقُ فی أَنفسهم فَصَغُر مادوَنه فی أَعیُنِهم؛ بزرگی و جلال خداوند در دل های متقین، دیگران را در چشمان آنها حقیر نموده است».

« بخش پاسخ به سؤالات »
ترس از غیر خداوند چگونه از دل انسان زدوده می شود؟این حالت روحی یک منشاء معرفتی دارد که باید آن شناخت را به دست آوریم، سپس بعد از شناخت با پیروی از دستورات به تقویت حالت روحی می رسیم.
اصل توحید بر ما می آموزد که هیچ کس نمی تواند سودی یا زیانی برساند مگر آنکه خداوند بخواهد. پس قدرت مطلق در دست خداست. چنانکه فرعون که دنبال موسی«علیه السلام» بود خودش موسی را در خانه اش پرورش می دهد. یعنی دشمن در آغوش وی بزرگ می شود و سرانجام او را هلاک می کند. نمونه هایی از این دست و مراجعه به حالات بزرگان از ائمه«علیه السلام» و اولیاء دین چنین یقینی را به انسان می بخشد. اگر یقین در انسان شکل گرفت. قلب توانمند می شود و هراس دیگری از دل می رود. البته این محتاج دقت، مطالعه، معرفت و تمرین است. در قرآن می خوانیم اگر خداوند به تو اراده خیری کند هیچ کس نمی تواند آن را مانع شود، اگر گرفتاری به تو رسد، جز او کمکی نخواهد تواند کرد.(1)
در حدیث زیبایی آمده است . هرکس از خدا بترسد، خداوند خوف او را در دلها می اندازد و اگر کسی از خدا نترسد از همه چیز خواهد ترسید.
این نشان می دهد که انسان باید چنین بینشی را پیدا کند و اعمال خویش را با دین تنظیم کند تا یقین بارور شود. باز از قرآن روشنگر می خوانیم « ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون؛ همانا اولیاء خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند.(2) سپس اولیاء را معرفی می کند. « الذین آمنوا و کانوا یتقون؛ آنان که ایمان می آورند و پرهیزکارند. آری گناه دل را ضعیف و روحیه را هم سست می کند. قابل ذکر است که گاهی ترسو بودن ریشه ای ارثی دارد که با مشاوره و دو باره با همین سیر سلوک دینی کمرنگ یا به طور کلی بر طرف می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) سوره انعام، آیه 17.
2) سوره یونس ، آیه، 62.

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی