فلسفه و آثار احکام

پرسشپاسخ
با در نظر گرفتن اینکه هر کس به اندازه کار و کوشش خود بهره و پاداش می گیرد، تفاوت ارث میان فرزند یک ثروتمند با فرزند یک تهیدست چگونه قابل توجیه است؟در اسلام تنها کار و کوشش سبب تحقّق ملکیّت نیست؛ اسباب دیگری نیز هست که خرید و فروش و از جمله آنها است. ارث - چه از ثروتمند باشد و چه از تهیدست - سبب ملکیّت است. منظور از ثروت، ثروتی است که از راه مشروع به دست آمده و حقوق واجب آن پرداخت شده باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
انگشتر عقیق چه خواصّی دارد که استفاده از آن مستحب است؟احکام اسلام از علم غیرمحدود الهی سرچشمه می گیرد؛ بنابراین هر حکمی که ثابت شود از اسلام است بر مبنای حکمتی استوار خواهد بود گرچه ما نتوانیم آن را به تفصیل ارزیابی کنیم. استحباب استفاده از انگشتر عقیق نیز دارای حکمتی است، اگر چه ممکن است ما آن را درک نکنیم؛ بنابراین اگر کسی از انگشتر عقیق استفاده کند، خداوند به او ثواب خواهد داد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا میّت را غسل می دهند؟ و چرا دست زدن به بدن میّت قبل از غسل او موجب غسل می شود؟اوّلاً، باید توجّه داشت که غسل انسان - زنده یا مرده - از مسائل عبادی به شمار می رود؛ یعنی این غسل ها خود، یک نوع عبادت است که بر انسان واجب می شود. از این رو، اگر غسل بدون قصد قربت انجام گیرد، باطل است. بنابراین، مسئله غسل از نظافت جداست؛ چه اینکه انسان باید قبل از غسل بدنش را کاملاً پاک و نظیف کند و سپس غسل نماید و اگر غسل فقط برای نظافت می بود، در شستشوی اوّل، انسان به هدفش می رسید و یا اینکه بدون قصد قربت هم صحیح می شد.
دیگر اینکه، اگر انسانی بمیرد بنابر دستور اسلام، انسان های دیگر بدن او را به خاک می سپرند و برای این عمل معمولاً دست انسان به بدن او اصابت می کند. امّا درباره حیوانات حرام گوشت آن هم بعد از مردنش، کمتر اتّفاق می افتد که کسی مردار آن را لمس کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
فلسفه تحریم زنا چیست؟خداوند برای زندگانی بهتر برای بشر غرایزی را در وجود او قرار داده است که هر یک از آنها باید به گونه ای شایسته ارضا شود. یکی از غرایز اصیل انسانی، غریزه شهوت است. وجود این غریزه نه تنها در انسان بلکه در حیوانات نیز ضامن بقای نوع و حفظ آنها از نابودی است. در اینکه اصل وجود این غریزه در آدمی دلیل استفاده از آن است تردیدی نیست، ولی سخن در اینجا است که آیا از این غریزه باید آزادانه و بی حساب استفاده شود یا دارای حدودی شرعی و دینی است؟
خداوند می فرماید: «لاتَقْربُوا الزّنا اِنَّهُ کَانَ فاِحَشةً وَ ساءَ سَبیلاً؛ به زنا نزدیک نشوید؛ زیرا بسیار زشت و راه بد [و خطرناکی ] است»(1). قرآن مجید زنا را عملی بسیار زشت و نشانه انحراف از مسیر فطری انسانیّت معرّفی کرده است. بدیهی است اگر انسان از طریق مشروع و انسانی(ازدواج) از غریزه شهوت استفاده کند، علاوه بر زنده شدن حسّ خویشتن داری در او، در پرتو تشکیل خانواده با خاطری آسوده از نتایج زندگی یی آبرومند و خردپسنداانه و انسانی برخوردار می شود و فرزندانی شایسته تربیت خواهد کرد. امّا اگر بهره گیری از غریزه شهوت بر پایه آزادی و بی بندوباری استوار گشت و حدّ و مرزی برای آن منظور نشده بقای نسل مختل می شود و ارکان شخصیّت های افراد در هم شکسته خواهد شد. گواه زنده این حقیقت، آمار وحشتناکی است که از غرب درباره تماس های غیرقانونی و نامشروع در دست است. همین آزادی بی حساب است که این همه مشکلات را در زندگی باعث شده و زندگی را به کام بشر تلخ و ناگوار ساخته است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا نمی توان زن را در حال حیض طلاق داد؟تمام احکام و دستورات اسلامی از طرف خداوند متعال توسّط رسولانش برای هدایت انسان به سوی کمال و سعادت فرستاده شده است و چون خدای متعال به تمام اسرار این عالم - که خود آن را به وجود آورده - آگاهی کامل دارد، تمام دستوراتش در تمام جزئیّات و کلیّات، دارای حکمت ها و رموز است، ولی از آنجا که علم بشر به جهان خلقت بسیار ناچیز است، استعداد درک بیشتر اسرار این دستورات را ندارد. طلاق اگر چه حلال است و زن و شوهر در صورت عدم توافق، با طلاق خود را از قید یکدیگر خلاص می کنند، ولی در بعضی روایات می خوانیم که طلاق نزد خداوند مبغوض ترین چیزهاست. اسلام راضی نیست کانون خانواده با بهانه های ناچیز از هم گسیخته شود و برای جلوگیری از آن تدبیرهایی اندیشیده است:
اوّلاً: طلاق دادن مختص به مرد دانسته شده است؛ زیرا اگر زن نیز چنین بود از آنجا که احساسات او بر اندیشه اش غالب است، ممکن بود با کوچک ترین بهانه احساساتش تحریک شود و بدون کمک گرفتن از اندیشه، کانون خانواده را ویران کند؛ ثانیاً: فرموده که طلاق در ایّام حیض صحیح نیست و این نه به این دلیل است که طلاق زن حامله صحیح نیست(چون طلاق زن هنگام حاملگی نیز صحیح است)، بلکه به این دلیل است که در زمان حیض که زن و مرد از هم جدا هستند و نمی توانند عمل زناشویی انجام دهند، طبعاً علاقه بین آن دو کمتر خواهد بود و مرد برای طلاق دادن زن آماده تر است؛ از این رو اسلام فرموده است طلاق باید در حالت پاکی زن انجام گیرد و در هنگام پاکی چون عمل زناشویی بدون مانع است چه بسا اگر اختلافی رخ داده باشد سرانجام به صلح و صفا ختم شود و موضوع طلاق خود به خود منتفی می شود. این حکم ممکن است اسرار دیگری داشته باشد که ما از آن بی اطّلاع هستیم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا در اسلام برخی چیزها، مانند شرابخواری و رباخواری، مرحله به مرحله حرام شده اند؟یکی از اصولی که پیامبر«صلی الله علیه وآله» در تبلیغ آیین اسلام بدان ارج می نهاد، آمادگی زمینه تبلیغ بود. از این رو، برخی احکام بر پیامبر نازل می شد که زمینه تبلیغ آن فراهم نبود و آن پیامبر بزرگ«صلی الله علیه وآله» تبلیغش را تأخیر می انداخت تا هنگامی که بستر شایسته تبلیغ فراهم آید. این روش مأموریّت پیامبر«صلی الله علیه وآله» بود و از این رو، برخی آیات هماهنگ با این شیوه، مرحله ای و تدریجی نازل می گشت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
علّت وجوب غسل جنابت چیست؟خداوند جهان، که آفریدگار ماست، وجودی است بیکران و دارای کمال مطلق و به هیچ روی، نیاز در ذاتش راه ندارد و بدین سان به کارها و عبادات ما نیازمند نیست. هر عباداتی که بر ما واجب کرده است، برای تکامل روحی و معنوی ماست. از سویی دیگر او حکیم است و دانشی بیکران دارد و چیزی را بیهوده واجب نمی کند و هر حکمی که صادر می کند، مصلحت استوار است، ولی چه بسیار که ما به حکمت و فلسفه احکام پی نمی بریم. ندانستن ما دلیل بر نبودن حکمت نیست.
خوشبختانه، اسلام دینی است که نه تنها با گذشت زمان کهنه نمی شود، بلکه با افزایش دانش انسان، عظمت و شکوهش بیشتر بر او آشکار می شود؛ چنان که دانشمندان روز به روز بیشتر به اسرار و رموز احکام اسلامی دست می یابند. هرگاه درباره فلسفه حکمی از احکام اسلام پرسشی پیش می آید، پاسخش این است که چون با دلیل محکم عقلی و نقلی در می یابیم که خداوند را وجودی بی نیاز و دانشی بیکران است، این را نیز درمی یابیم که در هر حکمی از احکام، حکمتی نهفته است. بر ما لازم است از آن رو که به رستگاری خویش علاقه مندیم، آن احکام را ارج نهیم و این نادانی نیست، بلکه عین بینش و بصیرت است.
البته، در برخی روایات از فلسفه وجوب غسل جنابت سخن رفته و بیان شده است که چون در هنگام جنابت از همه منافذ بدن انسان، موادّ معنوی خارج می شود، غسل لازم است. همین حقیقت را دانشمندان روز نیز تصدیق کرده اند. امّا معنای این گونه روایات این نیست که فلسفه وجوب غسل تنها همین است و بس.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا مسلمانان باید مردگان را غسل و کفن و دفن کنند؟چنان که دانشمندان گفته اند، یکی از بهترین راههایی جلوگیری از انتشار میکروبهای بدن مردگان این است که آنها را در خاک دفن کنند تا هیچ گونه بیماری برای دیگران پدید نیاورند.
برخی راهی دیگر پیش می نهند که بدن میّت را بسوزانند. بر فرض که این راه نیز برای جلوگیری از انتشار میکروب درست باشد، باید پرسید که آن راه آبرومند و خردمندانه است یا این راه؟! آیا انسان خردمندی که گرفتار خرافات نیست، حاضر می شود که بدن پدرش را بسوزانند؟! اسلام، چنان که زندگان را محترم می داند، مردگان را نیز ارج می نهد و از این رو، فرمان می دهد که بازماندگان، جسد مردگان را با احترامی خاص غسل و کفن و دفن کنند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
حکمت کفّاره چیست؟واضع قوانین در اسلام خداوند متعال است. او، که دانشی بیکران دارد، برای هر چیزی قانونی شایسته و بایسته برنهاده است. کفّاره نیز یکی از قوانین جزایی اسلام است و دارای مصلحتهایی ارزشمند هر چند می توان برای کفّاره مصلحتهایی برشمرد، ولی نمی توان مدّعی شد که علّت وجو کفّاره تنها همینهایند. تنها خداوند است که به چنین اموری آگاه است و اندیشه آدمی نمی تواند بدان راه یابد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر علّت غسل مسّ میّت آلودگی به میکروب است، آیا می توان به وسیله صابون یا وسایل دیگر میکروب را از میان بُرد و دیگر غسل نکرد؟البته، پس از مرگ، آلودگی و میکروبهایی در بدن میّت پدید می آید که باید دوری کرد، ولی این بخشی از علّت حکم است، نه همه آن. باید دانست که علّت حقیقی بسیاری از احکام برای ما معلوم نیست. بس، باید تنها به دستورهای دینی عمل کنیم و از چنین اجتهادهایی بپرهیزیم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا نمازهای صبح و مغرب و عشاء را بلند و نماز ظهر و عصر را آهسته باید خواند؟بی گمان، احکام و دستورهای اسلامی، برای انسان دارای مصلحتهایی ارزشمند و حیاتی اند، ولی چه بسا که ما از بسیاری مصلحتها و حکمتها بی خبر باشیم. این موضوع آسیبی به ما نمی رساند و آنچه بر ما بایسته است، ارج نهادن و عمل کردن به این احکام و دستورهاست که رستگاری در گرو همین است، نه دانستن مصلحتها و حکمتها.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا قصاص کشتن زن، نصف مرد است؟قوانین و مقررات اسلام را خداوند، با آن دانش بیکرانش، وضع فرموده است. از این رو، هیچ حکمی بی حکمت نیست گرچه ممکن است اندیشه و خرد ما بدان نرسد. آنچه مسلّم است این است که اسلام به شخصیّت زن بسیار ارج می نهد و برای ارج نهادن به حقوق او دستورهایی بسیار دارد. وجود چنین تبعیضی در حکم قصاص، بی گمان علّتهایی ویژه دارد و ما می توانیم به پاره ای از آنها اشاره کنیم؛ مثل 3 این که مردان معمولاً نان آور خانواده اند و زیانی که از نبود آنان به خانواده می رسد، بیش از نبود زنان است. ولی نمی توانیم مدّعی شویم که علّت تبعیض در حکم قصاص، همین است. تنها از این حقیقت آگاهیم که در احکام اسلامی، بر مصلحتهای انسان و جامعه انسانی ارج نهاده شده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا در هر رکعت نماز دو بار سجده واجب است؟این دستور خداوند است و علّتش چون علّت بسیاری از اجزا و شرایط عبادات برای ما روشن نیست. آنچه مسلّم است این است که تمام دستورهای خداوند دارای حکمت است، امّا این که حکمت آن چیست برای ما روشن نیست. ما باید یه این احکام و دستورها به دقّت عمل کنیم تا خداوند از فضل و رحمت خویش پاداش نیک، ما را برخوردار فرماید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا باید برای نماز وضو یا تیمم گرفت؟هر چه را خداوند متعال واجب کرده است، از مصلحتی برخوردار است و هر چه را حرام کرده است، دارای مفسده است، ولی حکمت و اسرار بسیاری از احکام بر ما پوشیده است و این از نارسایی فکر و اندیشه ماست. آنچه بر ما لازم است، این است که دستورهای خداوند را ارج نهیم و از گذر انجام وظیفه به رشد و کمال معنوی دست یابیم و از مفاسد دوری جوییم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا برخی احکام اسلامی برای مردان و زنان یکسان نیست؟تمام دستورهای اسلام بر اساس مصالح و مفاسد وضع شده است و هیچ دستوری بدون مصلحت نیست. امّا این که آن مصالح و مفاسد چیست، راه یافتن به همه آنها ممکن نیست هر چند بسیاری از آنها در آیات و احادیث بیان شده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا پنیر در دین اسلام مکروه است؟پنیر یکی از غذاهای مقوّی و دارای کلسیم فراوان است. اگر پنیر مکروه باشد، شاید بدین دلیل باشد که هنگام درست کردن آن، شیر را نمی چوشانند تا اگر میکروبی در آن باشد کشته شود. از این رو، ممکن است امراضی از قبیل تب مالت به انسان سرایت کند. نیز می گویند خوردن مداوم پنیر از نیروی حافظه می کاهد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چگونه انسان که از منی است، پاک است؟اوّلاً، منی انسان تا هنگامی که بیرون نیامده و در بدن است، نجس نیست. ثانیاً، منی نجس است، ولی چون تبدیل به انسان می شود، با استحاله پاک می شود. استحاله یکی از مطهّرات است؛ مانند سگ، که حیوانی نجس است، در نمکزار می افتد و نمک می شود. این استحاله موجب پاک شدن آن است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا گاوی را که وطی شده است، باید کشت؟تمام احکام و دستورهای اسلام از روی مصالح است. در اسلام هیچ واجبی بی مصلحت و هیچ حرامی بی مفسده نیست. بنابراین، یا کشتن چنین گاوی دارای مصلحت است و یا ماندنش دارای مفسده است و از این رو، اسلام دستور داده است که آن را بکشند، گرچه ما نتوانیم به درستی حکمت آن را دریابیم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
درحالی که دنبلان حیوانات و تخم ماهی خاویار، هر دو تکثیر موجود زنده اند، چرا دنبلان حرام است و تخم ماهی خاویار حلال؟احکام شرعی پیرو مصالح واقعی انسان و جامعه انسانی اند؛ چه در اسلام واجب شده است، دارای مصلحتی است و آنچه حرام شده است، دارای مفسده ای است. شاید این که دنبلان حرام شمرده شده است، به دلیل زیانهایی باشد که در خوردن آن هست و این زیانها در خوردن تخم خاویار نیست. این که هر دو عامل تکثیر موجود زنده اند، دلیل نمی شود که هر دو حرام شوند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا بخار بول نجس نیست؟دلیلی بر نجس بودن بخار بول در دست نیست؛ زیرا آنچه نجس است، بول است نه بخار آن. وانگهی، بخار بول را نمی توان «بول» دانست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
قصاص در اسلام بر چه اصلی استوار است؟تمام احکام اسلامی بر مصلحت استوار است؛ یعنی اگر چیزی در سالام واجب یا حرام است، از روی مصلحت آدمیان است. خداوند درباره قصاص می فرماید: «ولکم فی القصاص حیوة یا اُولی الألباب(2)؛ ای خردمندان، شما را در قصاص زندگانی است.»
انسان آن گاه می تواند در جامعه زندگی کند و بکوشد و به شکوفایی رسد که جانش در امان باشد و اگر هر کس بتواند به هر جنایتی دست زند و کیفری سخت در پیش نباشد، زندگی انسان از هم می پاشد و نظام اجتماعی می گسلد. از این رو، اسلام برای حفظ نظام اجتماعی و ارج نهادن به حق و عدالت، به قصاص فرمان داده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا دختران زودتر از پسران به تکلیف می رسند؟این موضوع که دختران زودتر از پسران بالغ می شوند، جای تردید نیست. در تمام نژادهای بشری، دختران زودتر از پسران برای ازدواج آماده می شوند؛ یعنی زودتر رشد می کنند و بالغ می شوند. معمولاً در مناطق معتدل، دختران در حدود ده سالگی و پسران در حدود پانزده سالگی بالغ شوند، ولی در برخی جاهای دیگر تفاوتهایی به چشم می خورد؛ مثلاً گاه دختران در حدود سیزده سالگی بالغ می شوند. به هر حال، اسلام قانونی کلّی برای تکلیف برنهاده است که دختران از نه سال قمری و پسران از 15 سال قمری باید واجبات دینی خود را انجام دهند.
در مورد ازدواج، اسلام بر آن نیست که حتماً در این سن ازدواج صورت گیرد، بلکه دختر و پسر می توانند تا زمانی که آماده ازدواج شوند، آن را به تأخیر اندازند. ولی در همان حال، بالا بردن سن ازدواج، کاری درست نیست؛ زیرا مفاسدی پدید می آورد که هم برای دختران و هم برای پسران بسیار زیانبار است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا گاه آنچه را عقل انسان نفی می کند، شارع نفی نمی کند؟این قاعده که «هر چه عقل بدان حکم کند، شرع نیز بدان حکم می کند» در صورتی مصداق می یابد که عقل مصالح و مفاسد را به تمام و کمال تشخیص دهد. ولی برخی جاها، تشخیص عقل در حدّ احتمال است. شاید بتوانیم فلسفه ها و حکمت هایی برای احکام از دیدگاه عقل بیان کنیم، امّا نمی توانیم حکمت یک حکم را منحصر در آنچه بدانیم که عقل می گوید. چه بسا حکمتهایی دیگر در میان باشد که از دید عقل پنهان است. توجّه به این نکته لازم است که عقل پس از اثبات حقانیّت دین، حلال و حرام و واجب و... را به صورت تعبّدی می پذیرد؛ زیرا در فهم علّت بسیاری از احکام ناتوان است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
حکمت اذان و اقامه در نماز چیست؟احکام اسلام بر مصالح انسان و جامعه انسانی استوار است؛ یعنی هر چه واجب شده است، دارای مصلحتی است و هر چه حرام شده است، دارای مفسده ای است.
مستحبات و مکروهات نیز این اصل صادق است، ولی عقل ما نمی تواند به این مصالح و مفاسد آگاهی یابد جز گوشه ای از آنها که از زبان خود پیامبر«صلی الله علیه وآله» شنیده شده است. آنچه ما را به رستگاری می رساند، این است که به این احکام به دقّت عمل کنیم.
بنابراین، اذان و اقامه، که در نماز مستحب است نیز دارای مصالحی است. چنانچه اذان و اقامه را انجام دهیم، از مصالح و سودهای ارزشمندش برخوردار خواهیم شد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا باید دست دزد را برید؟این گونه حدود بر اساس مصالح مهم اجتماعی است. البته بریدن دست دزد، دارای شرایطی است و پیش از حصول آنها دست بدین کار نمی زنند. کوتاه سخن آنی که بریدن دست دزد، از کیفرهایی است که خداوند به صراحت بدان فرمان داده است و شک نیست که فرمانهای خداوند همه دارای سودها و مصلحتهایی بسیار مهم است و ما که به خداوند ایمان داریم، نباید در درستی فرمانهایش شک کنیم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در اسلام برای ذبح حیوانات شرایطی در نظر گرفته شده، مانند قطع چهار رگ گردن و گفتن «بسم اللَّه» چنان که اگر این شرایط حاصل نیاید، گوشت حیوان، خوردنی نیست. ولی بسیاری از مردم جهان بی توجّه به این دستورها از گوشت حیوانات می خورند و زیانی نیز نمی بیند. توضیح دهید که این شرایط چه تأثیری دارند؟به نظر می رسد که اسلام با این دستورها می خواهد سه چیز را تأمین کند:
اوّل: دوری جستن از آیین بت پرستان که حیوانات را به نام بت سر می بریدند. از این رو، گفتن نام «خدا» جزوی از برنامه ریشه کن ساختن افکار بت پرستی است.
دوم: بیرون رفتن کامل خون از بدن حیوان دانش پزشکی امروز زیانهایی توجّه برانگیز برای خوردن خون کشف کرده است. خون همیشه سرشار از انواع میکروبهاست. از طرفی، به تجربه ثابت شده است که تغذیه گوشت با خون، روحیّات و صفات اخلاقی نامطلوبی در انسان پدید می آورد. از آن جمله است ضعف عواطف و ستمگری و قساوت قلب.
سوم: تسریع در جان دادن حیوان و جلوگیری از شکنجه و آزارش که با عدالت سازگار نیست. این کار با قطع چهار رگ گردن بیدرنگ حاصل می گردد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا نماز میّت را باید ایستاده خواند؟احکام شرعی در دین اسلام همگی در مسیر تکامل انسان است و دارای مصلحت. انسان در پرتو عمل به این احکام از آن مصالح بهره مند می شود، ولی چه بسا او به دلیل نارسایی و محدودیّت اندیشه نتواند به بسیاری از اسرار احکام و مصالح آگاهی یابد. باید دانست که این ناآگاهی از فلسفه احکام زیانی به انسان وارد نمی سازد. این است که او در راه انجام وظایف بکوشد. بنابراین مثلاً آنچه درباره نماز میّت مهم است، عمل کردن به دستور نماز میّت و انجامش بنابر فرمان خداست، ولی این که چرا باید این نماز را ایستاده خواند یا چرا رکوع و سجود ندارد، دانستنش لازم نیست و تأثیری در هدف از انجام آن ندارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در سفر باید نماز را شکسته خواند؟آنچه موجب کمال و رستگاری انسان است، عمل به دستورهای دینی است و تحقیق درباره علّت وضع آنها، با توجّه به این که واضع قوانین دینی، خداوند است، لازم نیست. خداوند تاز روی دانش بیکرانش قوانین و مقرراتی سازگار با نیازهای انسان وضع کرده است.
شاید علّت شکسته بودن نماز در سفر، تحفیفی است که خداوند به مسافران عطا کرده است؛ زیرا مسافرت معمولاً همراه با سختی و شتابکاری است. پس ممکن است خداوند بدین دلیل فرمان داده است که نمازهای چهاررکعتی را در مسافرت شکسته به جای آوریم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا خوردن گوشت خوک حرام است؟وقتی بر اساس دلیلهای محکم ثابت باور کنیم که قرآن، کتاب آسمانی است و از سوی خدا نازل شده است و پیروی از تعالیمش بر همهن آدمیان لازم است باید ایمان آوریم که احکام قران بر حکمت و دانش بیکران خداوند استوار است و هر چیزی که در قرآن واجب شمرده شده است، مصلحت یا مصلحتهایی دارد و هر چیزی که حرام شمرده شده است، زیان یا زیانهایی دارد.
در قرآن کریم، از حرمت گوشت خوک به آشکارا سخن رفته است. البته، گوشت خوک دارای زیانهایی است، ولی اگر ما از این زیانها آگاه باشیم، نباید موجب شود که در درستی حکم خداوند شک کنیم.
دانش امروز ثابت کرده است که یکی از بیماریهای خطرناک به نام «تریکنویز» یا «تریشینوز» از گوشت خوک پدید می آید. این بیماری ناشی از کرمی است به نام «تریکین» یا «تریشین» که در عضلات خوک یافت می شود و از راه خوردن به انسان سرایت می کند.
در فرهنگ دهخدا دربارهئ خوک آمده است که احتمال ابتلای این حیوان به بیماری، بیشتر از دیگر حیوانات است و بسیاری از بیماریها را به انسان منتقل می کند؛ مانند تب مالت و تریکینوز است. شاید این موضوع در حرمت گوشت خوک دارای تأثیر باشد، ولی نمی توان گفت که تنها این ویژگی موجب حرمت آن شده است؛ زیرا ممکن است علّتهایی دیگر نیز در میان باشد که بر ما پوشیده است. به هر حال، آنچه انسان را به رستگاری می رساند، پیروی از دستورهای حیاتبخش اسلام است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا مشروبات الکلی در رساله های عملیه نجس شمرده شده است با این که الکل بیشتر اشیا را ضدعفونی می کند و بسیاری از میکروبها را از میان می برد؟نجاست هر چیز دارای اسرار و عللی گوناگون است. دسته ای از آنها ذاتاً ناپاک و پلید و آلودگی بدانها موجب بسیاری از بیماریهاست؛ مانند بول و خون. از این رو، اسلام آنها را نجس دانسته است.
برخی دیگر پلیدی ظاهری ندارند، ولی دارای پلیدی معنوی اند و همین سبب شده است که اسلام آنها را ناپاک بشمارد؛ مانند کفّار. ممکن است کافر از نظر ظاهر پاک و تمیز باشد، ولی از آن جا که به دین راستین الهی معتقد نیست، دارای آلودگی روحی است و این آلودگی هرگز با نظافت بدن و رعایت اصول بهداشتی از میان نمی رود. اسلام برای حفظ باورهای مسلمانان، اشخاص کافر را ناپاک شمرده است تا از آمیزض مسلمانان با آنان پیشگیری کند.
اگر آنان پاک می بودند و با مسلمانان می آمیختند، چه بسا افراد سست ایمان را با افکار و گفتار خویش از دین خارج می ساختند و افزون بر این، در جوامع اسلامی نفوذ می کردند و چه بسا علیه مسلمانان دست به توطئه می زدند، ولی آمیزش محدود با آنان چنین خطرهایی در پی ندارد.
برخی دیگر از نجاسات، جامعه و فرد را به تباهی می کشانند؛ مانند مشروبات الکلی. درست است که الکل، اشیا را ضدعفونی می کند، ولی آشامیدن نوشابه الکلی موجب تباهیهایی بی شمار است. اسلام برای پیشگیری از این تباهیها آن را نجس شمرده و بدین وسیله محدودیتهایی برای نزدیک شدن مسلمانان بدان پدید آورده است، مردم مسلمان از نوشیدن آن خودداری می کنند. زیرا اگر چیزی ناپاک و نجس باشد، فرد مسلمان می کوشید تا هر چه بیشتر از آن چیز دور ماند و زندگی خود را بدان نیالاید و همین شیوه برخورد، بهترین گونهئ مبارزه با مشروبات الکلی است(3).

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا اثبات ارتکاب عمل زنا، باید چهر نفر گواهی دهند؟ آیا این سختگیری موجب فزونی آمار زنا نمی شود؟ از این گذشته چرا قاعده «اقرار العقلاء علی انفسهم جائز؛ اقرار عاقلان علیه خویش رواست» در این جا کارساز نیست و کسی که به ارتکاب زنا اعتراف، کند تا سه بار از او پذیرفته نیست و تنها در مرتبه چهارم است که از او می پذیرند؟ویژگی اسلام در برخورد با گناهانی مانند زنا چنین است که از سو کیفر این گناهان را سنگین قرار داده است که از تازیانه و تبعید آغااز می شود و در برخی موارد به اعدام می انجامد، و از سویی دیگر راه اثبات جرم را سخت دانسته است تا آن جا که شمار شهود لازم را برای آن را دو برابر شمار شهود لازم برای دیگر جرمها قرار داده و حتّی یک بار اقرار خود شخص گناهکار را نیز کافی ندانسته است.
هدف از وضع این گونه قوانین پیشگیری از ارتکاب جرم است، نه تنها اعدام و از میان بردن گناهکاران. کسانی که به این گناهان آلوده اد، هر لحظه، کیفر سخت را در پیش خود می بینند و احتمال می دهند که بر اثر پیش آمدی، جرمشان به اثبات رسد. ترس و وحشت آنان را فرا می گیرد. این ترس، بیشتر افراد را از انجام و تکرار بازمی دارد(4).

« بخش پاسخ به سؤالات »
قرآن مجید از سویی مردم را به قصاص فرمان می دهد و آن را مایه حیات و وسیله بقا می داند و می گوید: «ولکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب»(5) و از سویی دیگر عفو و اغماض را می ستاید و مردم را به سوی آن می خواند و می فرماید: «الکاظمین الغیظ والعافین عن النّاس»(6) آیا این دو دستور با هم سازگارند؟بسیاری از قوانین، دارای اثر اجتماعی و روانی اند اگر چه در عمل، اندکی از آنها استفاده شود؛ مثلاً همین که اسلام اجازه می دهد اولیای مقتول، شخص را قصاص کنند، موجب می شود بسیاری از کسان که می خواهند دست به خون دیگری بیالایند، خود را در خطر بینند و از این کار چشم پوشند.
حق قصاص، به خودی خود، می تواند اثری حیاتی برای اجتماع به همراه آورد و مردم را از جنایت دور سازد هر چند در عمل از این حق بسیار اندک استفاده شود. به عبارت دیگر، آنچه مایه بقا و ایمنی انسان در برابر تجاوز دیگران است، همان اختیار قانونی بر انجام قصاص است نه اقدام به آن.
تشریع قانون قصاص موجب کاهش امار جنایت است، ولی هرگز اسلام اولیای مقتول را مجبور نکرده است که از این حق قانونی استفاده کنند، بلکه به آنان اختیار داده است که اگر بخواهند از در عفو گذشت وارد شوند و از سر تقصیر جانی درگذرند یا دیه بپذیرند. بنابراین، اسلام با تشریع دو قانون قصاص و عفو، به دو هدف والا رسیده است. از سویی به اولیای مقتول حق قصاص و انتقام داده است و بدین سان از بروز جنایت پیشگیری کرده است و از سویی دیگر، اولیای مقتول را در استفاده از حق قانونی خود آزاد گذارده تا اگر بخواهند بر شخص جانی منّت گذارند و او را عفو کنند؛ زیرا گاه مصلحت ایجاب می کند که او را ببخشایند، یا از او دیه بستانند.
گاه اگر از قصاص چشمپوشی شود، چه بسا اندیشه تجاوز در شخص جانی و دیگران توان گیرد. در این صورت، شایسته است که اولیای مقتول از این حق قانونی استفاده کنند. ولی گاه چنین نیست و مصلحت ایجاب می کند که از گناه او چشم پوشند و او را ببخشایند. در این صورت، عفو و گذشت بهتر از قصاص و انتقام است و تشخیص این دو مورد از یکدیگر چندان سخت نیست(7).

« بخش پاسخ به سؤالات »
ادرار و عرق هر دو موادّ زایدند و از بدن انسان دفع می شوند. پس چرا یکی از آنها نجس و دیگری پاک است، با این که می گویند ترکیب شیمیایی آنها شبیه به یکدیگر است؟باید توجّه داشت که هر چند ادرار و عرق از نظر ترکیب شیمایی به یکدیگر شبیهند، ولی با یکدیگر دارای تفاوت نیز هستند می تواند علّت اختلاف حکم آنها باشد؛ زیرا ادرار دارای گونه هایی موادّ سمّی است که در عرق یافت نمی شود. در ادرار موادّ زیر یافت می شود:
1. اوره؛
2. اسیداوریک؛
3. اوراتها؛
4. اوروبیلین؛
5. اسید هیپوریک؛
6 و 7. اروکرم و اروبیلین که هر دو از موادّ رنگی ادرارند.
8. مواد معدنی و استثنائاً «گلوکز» در بیماران مبتلا به دیابت و آلبومین در بیماران مبتلا به آلبومین.
ولی در عرق موادّ زیر یافت می شود:
1. اوره؛
2. اسید اوریک؛
3. اوراتها؛
4. مواد معدنی.
بنابراین، موادّ رنگی و اسید هیپوریک که هر دو سمّی اند، در ترکیب شیمیایی عرق یافت نمی شوند. دیگر آن که عرق از منافذ پوست، دفع و بی درنگ بخار می شود و این تبخیر از نشو و نمای میکروبها در سطح بدن پیشگیری می کند و حال آن که میکروبها ممکن است در ادرار باقی مانند. پس می توان از این گذر به برخی علّتها دست یافت که موجب شده اند دی آیین مقدّس اسلام عرق بدن، پاک و ادرار نجس شمرده شود؛ زیرا اوّلاً موادّ رنگی و اسید هیپوریک، تنها در ترکیب شیمیایی ادرار یافت می شوند، و ثانیاً مقدار اوره ادرار، که آن نیز سمّی است، بیشتر است، و ثالثاً عرق در سطح پوست بخار می شود و فرصتی برای نشو و نمای میکروبهای روی پوست باقی نمی ماند، و سرانجام آن که ترکیبات ادرار تقریباً ده برابر غلیظتر از ترکیبات عرق است و می دانیم که این تفاوت می تواند یکی را کاملاً زیانبار و دیگری را بی زیان کند. از همه گذشته، پرهیز از عرق بسیار مشکل و سخت است، در حالی که پرهیز از ادرار به هیچ وجه سخت نیست و این خود، تفاوتی دیگر است.
پاسخهای بالا از دیدگاه علوم تجربی است، امّا باید توجّه داشت که اصولاً شخص مؤمن همواره معتقد است که: «وما آتاکم الرّسول فخدوه وما نهاکم عنه فانتهوا؛ آنچه رسول می گوید، برگیرید و از آنچه نهی می کند، دوری کنید». مسلمان بر این باور است که پیامبرش از روی ناآگاهی و هوا سخن نمی گوید و با این حال پرسش در این گوه مسائل نیست. البته، گاهی پرسش برای آگاهی است که این طبیعی و پسندیده است و برای مقابله با مخالفان، سودمند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا این که می گویند استبراء برخلاف اصول طبی و دارای زیانهایی برای بدن انسان، است با اسلام ناسازگار نیست؟نخست باید توجّه داشت که وضع کننده احکام اسلامی خداوند است؛ خداوندی که جهان آفرینش بر اساس اراده و مشیّت اوست. انسان را او آفریده و قوانینی نیز که بر جهان حاکم است، همه آفریده اوست و همان خداوند بر اساس نیازها و مصالح انسان، قوانینی وضع فرموده است.
بنابراین، احکام اسلامی، به هیچ روی با علم ناسازگار نیست؛ زیرا علم چیزی نیست جز کشف آنچه خداوند آفریده است. هیچ کس چون خداوند از آفریده خویش آگاه نیست و اگر کسی پاره ای احکام اسلامی را با علم ناسازگار بداند، از آن روست که نظریه او نادرست است و بر اصول علمی درست استوار نیست.
اینک، اگر در طب به اثبات رسیده باشد که استبراء دارای زیانهایی برای بدن انسان است، بی گمان باید در چگونگی اثبات این نظریه تردید و بازنگری کرد. وانگهی دانش طب هنوز به آن جا نرسیده است که همه مجهولات طبی را کشف کرده باشد.
سخن آخر آن که انسان برای نیل به رستگاری باید به فرمانهای خداوند عمل کند و این که علّت و حکمت این فرمانها چیست، تأثیری در رستگاری او ندارد. البته، به اصول دین باید از روی آگاهی و دانش ایمان آورد، ولی از آن پس، انسان مؤمن و خردمند، دیگر دستورها و تعالیم دینی را از روی تعبّد به راحتی می پذیرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا دادن وسایل مستعمل و کهنه به مستمندان جایز است؟دادن وسایل کهنه به مستمندان اگر مستلزم توهین به آنان نباشد، اشکالی ندارد. این کار انفاق محسوب می شود و دارای ثواب است. اگر بخواهیم انفاق از کمال و ثواب بیشتری برخوردار باشد، باید از آنچه آن را دوست می داریم و ارزشمندتر است در راه خدا انفاق کنیم. در قرآن می خوانیم: به خوبی نمی رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق نمائید(8).

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا احکام اسلام چنین پیچیده است و مثلاً نماز دارای این همه احکام است؟هدف از آفرینش انسان، تکامل و رسیدن او به مقام قرب خداوند است. این هدف از رهگذر کوشش و آزمایش، آن هم از راه انجام وظایف حاصل می شود. معنای عبادت نیز این است که از همان راه که خداوند نمایانیده است، عبادتش کنیم.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا طلاق به دست مرد است؟چون مرد کمتر از زن تحت تأثیر احساسات واقع می شود و تصمیمات عاقلانه تری می گیرد خلاف زن، البته گاهی عکس این مطلب گاهی صادق است، ولی در مورد حکمت یک حکم، معمولاً غالب در نظر گرفته می شود و همانطور که حکمت بسیاری از احکام با تحلیلات ما ناسازگار است، این حکم هم چنین است.


« بخش پاسخ به سؤالات »

چاپ

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی