ملحقات مبحث رذائل اخلاقی

پرسشپاسخ
چه عواملی باعث می شود انسان شقاوت را برگزیند؟از آنجا که انسان دارای نیروی آزادی است، می تواند سعادت یا شقاوت را انتخاب کند.
انسان به حسب غریزه جلب نفع و دفع ضرر، به طور فطری به امری که منفعت دارد و برای انسان مضر نیست، گرایش دارد؛ به عبارت دیگر انسان طالب سعادت و خوشبختی است؛ چیزی که هست در تعیین منافع و مصالح حقیقی و تشخیص راه سعادت و به اصطلاح در تعیین مصداق، دچار اشتباه می شوند.
این اشتباه در تعیین مصداق و گزیدن راه شقاوت می تواند به طور کلی در اثر دو عامل باشد: اوّل، جهل و عدم آگاهی درباره تعیین منافع و مصالح حقیقی و تشخیص راه سعادت. دوّم، به کار نبستن آگاهیها و پیروی از هواهای نفسانی و دل بستن به جلوه های دنیایی و در نتیجه مغلوب وسوسه های شیطان شدن.
به عبارت دیگر خارج شدن خواسته های جسمانی و غریزی از دایره فرامین دین و عقل بزرگ ترین عامل شقاوت است. که ریشه این خروج یا جهل به حقیقت و یا به کار نبستن آگاهی هاست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا ما مسلمانان دروغگو و حیله گر هستیم و راه جلوگیری از این فساد از نظر اجتماعی چیست؟در این پرسش چند موضع دقیق نهفته است:
1. یکی از علتهای ایجاد این پرسش، تصور ناصحیحی است که از اخلاق غربیان داده شده و آن اینکه آدمها دروغ نمی گویندو... در حالی که حقیقت این نیست، نظام حاکم بر آن جامعه و نظارتهای الکترونیکی در خیابانها، فروشگاهها و محل کار، اخلاق امانت دارانه را تحمیل می کند. و هیچکس نمی تواند به راحتی خطا کند، چنانکه اگر کس در خیابانها از چراغ قرمز رد شده و یا تخلفی دیگر انجام دهد، با چشمهای الکترونیکی ضبط شده و خلافکار تنبیه می شود.
این اخلاق زیربنای صحیحی ندارد و از ارزش اخلاقی که با اراده و تصمیم و انتخاب شخص متحقق می شود، برخوردار نیست. دلیل روشن آن این است که زمانی که برق به مدت دو ساعت در نیویورک می رود، بدترین دزدیها و تجاوزها انجام می شود. البته هیچ گاه منظور ما انگار رفتارهای خوب آنان نیست.
2. در ضمن آنکه به بدی بسیاری از رفتارهای خود اعتراف داریم، باید توجه داشته باشیم که فرهنگ اسلامی عقاید و زیربنای متین و محکمی را به مسلمان ارائه می دهد، که براساس آن زیباترین جلوه های راستی و صداقت شکل می گیرد. اما شیطان که دشمن قسم خورده انسان مؤمن است، برای تخریب عقیده ها اقدام می کند. وقتی نتوانست ریشه عقاید را بخشکاند به سراغ اعمال می رود. در حالی که فرد بی اعتقاد در حزب شیطان است و دلیلی برای وسوسه او نیست. این حقیقت را زمانی به خوبی در می یابیم که تصمیم بر اصلاح خویش می گیریم. در این زمان هجوم شیطان و وسوسه های گسترده تر می گردند.
3. اگر برای اصلاح رفتار انسان از روش مکتبی کمک نگیریم و کنترل و نظارتهایی مثل امر به معروف و نهی از منکر ترک بشود، چنین فجایع اخلاقی گسترده تر می شود، در حالی که اگر در جوامع غربی این ساختار دفاعی وجود ندارد، کنترل و نظارت الکترونیکی و قانونی را اعمال می کند.
4. فراموش نکنیم در همین جامعه ای که از آن شاکی هستیم، بسیاری ملکات اخلاقی هست که قابل ستایش است. و از فسادهای گسترده پنهان و پیدای غرب نیز نباید غافل شد.
5. راه نجات همانا گسترش و تقویت ایمان و نظارت های مکتبی و قانونی می باشد، که به قاطعیت محتاج است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
تهمت و تمسخر از روی شوخی چه صورتی دارد؟تهمت اگر چه از روی شوخی باشد کار شایسته ای نیست و استهزا و مسخره کردن دیگران هم ، گرچه از روی شوخی مطلوب و پسندیده نیست، کسی که دارای تقوا و تعهد است، به هیچ وجّه نباید با آبروی دیگران بازی کند و استهزا و مسخره کردن دیگران را وسیله شوخی و تفریح قرار دهد.
دلیل منع این رفتارهای منفی، حتی به قصد شوخی کردن، این است که زمینه ساز امر جدی می شود. چنین است که علی«علیه السلام» می فرماید:«به شوخی هم دروغ نگویید؛ زیرا جرأت بر دروغ جدی را فراهم می کند».
این سیر روانی گناهان است که اندیشه اش به واقعیت و مزاجش به جدی و ضغیره اش به کبیر می انجامد. چنین اموری در ارتباطات دوستانه پیش می آید. لیکن باید به زودی استغفار و اصلاح کرد و راه نفوذ شیطان را بست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
دیدگاه قرآن درباره غیبت و تحلیل آن چیست؟در سوره حجرات آمده است:«ولایغتب بعضکم بعضا...؛(1)هیچیک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟».
امّا تحلیل قرآنی: غیبت با دهان از دیگران کم کردن و از آنها کندن است، که تمثیل خوردن گوشت برادر مرده بدان اشاره دارد. غیبت این است که به گونه ای درباره کسی حرف بزنیم که در نظر مخاطبمان شکسته شود و حقیر و خفیف گردد. پس آنجا که از او کم نکنیم و بر او بیفزاییم، حتی اگر راضی نباشد، غیبت نیست. همانطور که اگر مخاطبمان از عیب آن شخص مطلع باشد. باز غیبت نیست.
ریشه غیبت از خودنمایی، شیرین زبان، وقت کشی، عادت، غضب، نفرت و عجز از برخورد با طرف مقابل می باشد.
به مفاد این آیه شریف عامل بازدارنده غیبت، ایمان، محبت و اخوّت است؛ زیرا ما کسی را که دوست داریم و به خود منسوب می دانیم، تحقیر نمی کنیم. حتی نمی خواهیم کسی از مشکلات مشخصی مورد علاقه آگاه شود؛ چون حقارت شخص محبوب از دو جهت بر ما گران می آید: 1. نسبت او با ما؛ 2. محبت و علاقه ما به او؛ بنابراین در آیه مذکور بر عناصر ایمان و عشق و اخوت تکیه می شود.
عشق به خدا ما را با دیگران که با خدا پیوند دارند، پیوند می دهد و همین ایمان، اخوت و نسبت را به وجود می آورد، چون آنها که از جام محبت خدا سرشار شده اند، حتی اگر از یک مادر هم شیر ننوشیده باشند و زیر یک سقف نخوابیده باشند، برادر و منسوب به یکدیگر هستند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
تفاوت مستی حاصل از مسکرات و مستی حاصل از بیخبری و مطامع دنیا چیست؟اثر شراب بر انسان از بین بردن عقل و هوش است، که یک اثر فیزیکی است و همین تغییر جسمی و بیولوژیک زمینه ساز تحوّل روانی می گردد.
امّا مستی ای که در اثر جوانی یا گرایش به دنیا ایجاد می شود، حاصل محدود شدن دیدگاه آدمی به امور مادّی و گرایشهای پست است. توجّه به محدودها آدمی را محدود می کند. نتیجه این محدودیّت غفلت است و غفلت نیز همان حالتی را در انسان به وجود می آورد که مستی و مدهوشی.
او دیگر عقل خود را از کف داده و صلاح دیر پای خود را تشخیص نمی دهد و به نقد طلبی و لذّتهای حسّی مشغول می شود. در حدیث زیبایی آمده است: «مستی چهار گونه است: مستی جوانی؛ مستی شراب؛ مستی خواب؛ مستی قدرت»(2).

« بخش پاسخ به سؤالات »
گناهان زبان کدام است؟برخی عالمان آفات زبان را در بیش از سی مورد شماره کرده اند. به سی مورد از آنها اشاره می کنیم:
1. گفتار دروغ 2. قسم دروغ 3. وعده دروغ 4. غیبت 5. سخن چینی 6. دورویی زبان 7. اشاعه فحشا8. نسبت زنا دادن بدون دلیل 9. فحش 10. دشنام دادن به مؤمن 11. مزاح(غیر از مواردی که فساد ندارد و به عنوانی مانند خوشحال کردن مؤمنان صورت می گیرد)12. غنا 13. مسخره کردن 14.ارجاف(منتشرکردن اخبار ترس آور میان مسلمانان)15. سخن گفتن بدون علم 16. مراء(جدال) 17.سخن بیجا و بسیار گفتن 18. ستایش و نکوهش بی مورد 19. تملّق 20. لعن مؤمن 21. خودستایی 22.بی باکانه هر سخنی(راست یا دروغ) را نقل کردن 23. اظهار کردن عیب دیگران 24. افشای اسرار دیگران 25. هجو مؤمن 26. تشبیب(بیان کردن زیبایی های زن نامحرم با شعر) 27. نقل سخنی که در مجالس به عنوان امانت گفته شده است 28. پرسش از روی تعنّت و نه برای فهمیدن 29. پرسش از چیزی که فایده دینی و دنیوی ندارد 30. طعن زدن.

« بخش پاسخ به سؤالات »
مفهوم تکلّف چیست؟تکلّف از ماده کلفت، به معنای مشقت آمده است و مراد از آن، این است که انسان از سادگی طبیعی به زیستن با تشریفات بی اساس رو بیاورد و خویشتن را با این شیوه زندگی به زحمت بیندازد، در کلام علی(7) آمده، بدترین برادران تو کسی است که به خاطر او دچار تکلّف بشوی.(3) و از اقتصاد و اعتدالی که علی«علیه السلام» آن را از اوصاف پارسایان بر شمرده،(4) سرباز زند و در همه شؤونات زندگی خود را به سختی بیاندازد. حقیقت این است که اگر امروزه از بسیاری از اوامر معصومان«علیهم السلام» در امور زندگی از قبیل صله ارحام، عیادت مریض و... باز مانده ایم، به دلیل همین تکلّف هاست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
بدترین مرض روحانی و جسمانی چیست؟بدترین مرض روحانی جهل و نادانی است. آن چنان که حضرت امیرالمؤمنین علی«علیه السلام» می فرمایند: «الَجْهلُ اَدْوَءُ الدآءِ؛ دردناک ترین درد جهل است»(5).
البته جهل مراتبی دارد. و سرمنشاء و اساس همه زشتی ها و آلودگی های اخلاقی و عقیدتی همانا جهل و نادانی است.
و در مورد بدترین مرض جسمانی آنچه به نظر می رسد اینست که گاهی مرضی جسمانی باعث ناسپاسی و کفران مریض می گردد. این بدترین مرض است ولی باید توجّه نمود که این کفران و ناسپاسی از همان مرض روحانی جهل و نادانی ناشی می گردد.
امّا اگر در میان امراض جسمانی به خودی خود بدون در نظر گرفتن جنبه ایمان و اعتقاد به دنبال بدترین مرض بگردیم امراض لاعَلاج بدترین آنها باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
عوامل غفلت از یاد خداوند چه مواردیست؟به طور کلّی هر چه انسان را از یاد خداوند غافل کند از عوامل غفلت محسوب می گردد امّا در روایات به شکل خاصّی تنظیم شده اند.
علائم غافل سه چیز است:
1. لهو.
2. سهو.
3. نسیان.
لهو یعنی سرگرمی سهو به معنی اشتباهات و نسیان، فراموشی است.
سبب های غفلت عبارتند از:
فراموشی از نعمت دهنده و مشغول شدن به نعمت ها(دنیا).
آرزوهای کاذب.
ترک یاد مرگ.
پیوسته سیر بودن(روزه نگرفتن).
ترک مسجد.
اطاعت از آدم مفسد.
بی هدفی.
بی توجّهی به امام و رهبر.
موانع غفلت عبارتند از:
حفاظت بر نمازها به ویژه سر وقت خواندن.
قرائت قرآن.
اقدام به کارهای نیک.
یاد قیامت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چشم چرانی در جامعه رایج است، چگونه می توان آنرا از بین برد؟در حدیث زیبایی از پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» آمده است «الایمان مثبوتٌ علی الجوارح؛ ایمان در اعضای آدمی پراکند است». یعنی گاه می شود که دست ایمان ؟؟ و خیانت نمی کند ولی زبان خیر! یا دست و زبان هر دو مطیع اند ولی چشم نه!
اینجا نشان می دهد برای رفع این بیماری باید شناخت و انذارهایی ویژه انجام شود که در انسان تقوای چشم هم پا بگیرد.
1. یکی از راه ها رفع نیاز چشم است که از طریق همسر انجام می گیرد ولی از آنجا که بعضی از متأهلین هم مبتلا به این بیماری هستند راه های دیگری را هم باید شناخت.
2. شناخت این نعمت عظیم که چشم و جریان دیدن می باشد و تحلیل شگفتی آن و آنگاه اندیشیدن به این که مصرف حقیر و گناه آلودی انتخاب شده، شرمی را پایه می ریزد.
3. آیات و روایات حضور خدا در این گناه دیده شود. مثلاً از امام«علیه السلام» سؤال می شود «یَعْلَمُ خائنة الاعین» یعنی چه؟ می فرماید: یعنی آن وقت که شخصی طوری نظر می کند که به ظاهر دیگران نمی فهمند، او این حرکات ظریف! را هم می داند.
4. مطالعه آثار دنیایی و اُخروی این گناه مواظبتی را ایجاد می کند. مثلاً روایتی می فرماید: قلب کتاب چشم است یعنی محتویات دل آدمی از چشم تأمین می شود نگاه های حرام دل را بیمار و کانون احساس و ایمان می شود. همه جرم های رسواگر با نگاه شروع می شود.
5. مطالعه احکام نگاه کردن در رساله مفید است.
6. تمرین، به این صورت که آدمی به کنجکاوی های چشم جواب ندهد، زمینه نجات است.
7. امر به معروف و نهی از منکر در این باره در سطح جامعه تأثیر عمومی خواهد داشت.
8. مطالعه سوره نور، آیات 29 تا 34.
9. مطالعه قصه کسانی که از این مسیر به گرفتای های شدید دچار شدند عبرت انگیز است.
10. مطالعه حالات بزرگانی در این مورد بخصوص در انسان اراده و غیرتی خواستند برای راهنمایی جلو بیفتند. موسی «علیه السلام» نقل شده که وقتی دختران شعیب«علیه السلام» خواستند برای راهنمایی جلو بیفتند موسی نهی کرد و فرمود: من از جلو می روم شما راهنمایی کنید!

« بخش پاسخ به سؤالات »
تفاوت مستی حاصل از مسکرات و مستی حاصل از بیخبری و مطامع دنیا چیست؟اثر شراب بر انسان و از دست دادن عقل و هوش یک اثر فیزیکی است و تغییر جسمی و بیولوژیک زمینه ساز تحوّل روانی می گردد.
اما آن مستی که در اثر جوانی یا گرایش به دنیا ایجاد می شود حاصل محدود شدن دیدگاه آدمی به امور مادی و گرایش های پست است. توجّه به محدودها آدمی را محدود می کند. نتیجه این محدودیت غفلت است و غفلت همان کیفیتی را به آدمی می دهد که مستی و مدهوشی.
او دیگر صلاح دیر پای خود را تشخیص نمی دهد و به نقد طلبی و لذت های حسی مشغول می شود.
در حدیث زیبایی آمده است مستی چهار گونه است.
مستی جوانی.
مستی شراب.
مستی خواب.
مستی قدرت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا تجسس به هدف تربیت اسلامی!جایز است؟تجسس در مراودات معمولی و معاشرت های عادی جایز نیست. زیربنای این کنجکاویها، گمان می باشد و لذا در قرآن قبل از نهی از تجسس از گمان نهی شده یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ... ولاتجسسوا ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری گمانها خود داری کنید و کنجکاوی در امور مردم ننمائید(6).
در احادیث سازنده دینی امر به تغافل و ریزبینی نکردن در امور مردم داده شده. البته تغافل به معنی غفلت نیست. البته کار مسئولین جزایی و کیفری با ارتباطات عرفی مردم فرق می کند و حوزه متفاوتی دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
کفران نعمت چیست؟آدمی در جهان با نعمتهای زیادی روبروست و هیچ موجودی به اندازه انسان توان بهره مندی ندارد پس موظف است هم نعمت را بشناسد، و هم ولی نعمت را و سپس به طور صحیح مصرف کند. آدمی که در این مراحل قصور کند، کفران نعمت نموده و حق آن را ادا نکرده است نعمت شناسی گاهی توسعه می یابد و در نتیجه کفران نعمت هم وسیع تر می شود. مثلاً در حدیثی ذیل آیه لتسئلنّ یومئذ عن النعیم، امام صادق«علیه السلام» فرموده اند مقصود از نعمتهایی که سؤال می شود، خوراک و پوشاکی نیست که مؤمن مصرف می کند، بلکه نعمت اصلی ما هستیم یعنی ولایت و ارتباط با ائمه«علیهم السلام».

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا مقابله به مثل در برخوردهای اخلاقی عیبی دارد؟انسان همواره باید بر خویشتن مسلط باشد تا بتواند در برابر دیگران موضع گیری درست داشته باشد مثلاً در خانواده اگر انسان دید آنان بی مهری و بی محبتی کردند روش درست این نیست که او هم مانند عمل آنان عمل کند بلکه روش صحیح این است که او در مقابل به آنان مهر و محبت و نیکی داشته باشد این روش اضافه بر اینکه خود روش مطلوب و پسندیده ای است باعث می شود که طرف مقابل انسان در عملکرد خود تجدید نظر کرده و موضع خود را اصلاح نماید.
در قرآن امید داده شده که پیوندها برقرار شود و روابط اصلاح کرد.
ادفع بالتی هی احسن.... بدی را با نیکی دفع کن ناگاه خواهی دید کسی که میان تو و او دشمنی است، دوستی و صمیمی و گرم گردد.(7)
البته بررسی شرایط و موقعیت ها لازم است و این موارد با دشمنان شناخته شده و مهاجم به سرزمین و نوامیس تفاوت دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا غذای حرام خوردن تأثیری اخلاقی در نطفه و تشکیل آن دارد؟خوردن غذای حرام بی شک در نطفه فرزند مؤثر می باشد و همچنین کیفیت تغذیه مادر در جنین نیز تأثیر دارد چون طفل در رحم مادر مانند عضوی از مادر است و همانگونه که غذای مادر در خود وی اثر می گذارد در جنینی هم که از مادر تغذیه می کند مؤثر خواهد بود.
و اینکه برخی از افراد با اینکه پدرشان غذای حرام می خورده است افراد خوبی می شوند به لحاظ این است که غذای حرام صد در صد باعث شقاوت و انحراف افراد نمی شود بلکه زمینه را برای پذیرش انحراف فراهم می سازد بنابراین اگر تربیت مساعد یا تصمیم و اراده نیرومندی باشد می تواند علیرغم آن زمینه فاسد کار کند و موجب شود که آن فرد راه شایسته و صلاح را برگزیند و در جهت مخالف زمینه سوئی که در وی به عمل آمده حرکت کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »

...................) Anotates (.................
1) سوره حجرات، آیه 12.
2) میزان الحکمه، ج 3، ص 1322، چاپ جدید.
3) نهج البلاغه، خطبه متقین.
4) نهج البلاغه، کلمات قصار.
5) غررالحکم.
6) سوره حجرات آیه، 12.
7) سوره فصلت آیه، 34.

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی