محمد صلی الله علیه و آله / پس از بعثت / دعوت به اسلام

پرسشپاسخ
هدف رسول الله«صلی الله علیه وآله» از نوشتن نامه به سران حکومتهای جهان چه بود؟در سال هفتم هجری، عهدنامه حدیبیه بین مسلمانان و مشرکان مکه نوشته شد که به موجب آن مسلمانان توسط مشرکان مکه به رسمیت شناخته شدند این پیمان پیروزی بزرگی برای اسلام و به منزله رسمیت یافتن اسلام و فتح سرزمین حجاز بود رسول الله«صلی الله علیه وآله» پس از این عهد نامه، نامه هایی به سران حکومتهای جهان نوشت و به این گونه پس از بر طرف شدن موانع در سرزمین حجاز دعوت خود را جهانی نمود.
با این کار ظهور دین اسلام در مراکز قدرتهای جهان اعلام شد و رهبران حکومتها به پذیرش اسلام دعوت شدند. برخورد سران حکومتها با دعوت رسول الله«صلی الله علیه وآله» متفاوت بود برخی نسبت به دین اسلام کنجکاو شدند و زمینه هایی برای تحقیق و پی جویی به وجود آمد برخی نیز با تفرعن و استکبار؛ برخورد منفی و انکار کردند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا دعوت پیامبر اسلام«صلی الله علیه وآله» در آغاز بعثت عمومی نبود؟همه پیشرفت ها؛ از جمله پیشرفتهای علمی، صنعتی، سیاسی و فرهنگی بتدریج صورت می گیرد «پله پله رفت باید سوی بام» تبلیغ دین و ابلاغ رسالت نیز از این امر مستثنی نیست. باید از افراد کم شروع کرد؛ یارانی فراهم کرد و آنگاه دعوت را با یاران فراهم آمده در دایره بزرگتری مطرح نمود. سیره رسول الله«صلی الله علیه وآله» در ابلاغ دین برای مردم، که سیره ای عقلایی نیز هست، بر همین اساس بوده است. دعوت آن حضرت ابتداء در میان بستگان نزدیک : «و انذر عشیرتک الاقربین؛(1) خویشاوندان نزدیک خود را انذار کن.»
و پس از سه سال به صورت دعوت عمومی«فاصدع بماتؤمروا عرض عن المشرکین انا کفیناک المستهزئین؛(2) آنچه را که به آن مأمور هستی آشکار کن و از مشرکان کناره بگیر، که ما تو را از شر دشمنان حفظ می نماییم». و در مرحله بعد در سرزمین حجاز و آنگاه دعوت سران حکومتهای جهان و در سطح جهانی بوده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) سوره شعراء ، آیه 214.
2) سوره والفجر، آیه 94.
طبق آیه «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه؛ هیچ پیامبری از میان جمعیتی بر نخواست مگر این که با زبان همان جمعیت با آنها سخن گفته و کتاب آسمانی وی نیز به زبان همان مردم بوده است». بنابراین اگر نبوت یک پیامبر مخصوص بهمان قوم باشد، این روش بسیار پسندیده خواهد بود و اگر نبوت وی جهانی و برای عموم افراد جهان باشد، چرا باید کتاب وی به زبان قوم یعنی(مانند عربی نسبت به پیامبر اسلام) باشد؟اگر روز بعثت پیامبر اسلام، یک زبان جهانی و بین المللی وجود داشت که همه مردم آن روز بآن زبان آشنایی می داشتند و با آن مکالمه می کردند در این صورت جا داشت کتاب آسمانی او، بهمان زبان بین المللی باشد، در صورتی که در آن روز چنین مطالبی وجود نداشته و تاکنون نیز این موضوع تحقق نپذیرفته است.
پیامبرانی که برای هدایت عموم، اعزام شده اند از آنجا که در وهله اول با قوم خود سروکار داشتند، باید کتاب آسمانی آنها به زبان قوم آنان باشد، سپس باید از طرق مختلف معارف و برنامه های خود را در میان سایر اقوام و ملل منتشر سازند.
امروز دانشمندان هر کشور، سعی می کنند کتابهای خود را به زبان مردم همان کشور بنویسند، با آنکه محتویات کتاب آنها به هیچ وجه اختصاص به مردم محیط آنها ندارد.
از آنجا که پیامبر اسلام از میان یک امت عربی برخاسته و در مرحله نخست سروکار او با اقوام و ملل عرب بوده از این نظر کتاب او به یکی از زبانهای زنده و وسیع جهان که همان زبان عربی است، بوده است، در صورتی که قوانین و احکام او مربوط به عموم جهانیان است.
بنابراین عربی بودن قرآن هیچگونه منافاتی با جهانی بودن اسلام ندارد، به عبارت روشن تر آیه بالا می گوید کتاب هر پیامبری را به زبان قوم او فرستادیم نه اینکه نبوت و رهبری او مخصوص به همان امت بوده است.
و این که زبان یک پیامبر و یا کتاب او به زبان قوم او بوده و هرگز گواه بر اختصاص نبوت او به قوم وی نیست، بلکه باید از طرق دیگر، خصوصی و یا عمومی بودن آئین او را بدست آورد.
این هم روشن است که اسلام فوق نژاد و زبان است و تمام جهان را وطن خود می داند، و عربی بودن قرآن که سرچشمه آن عدم وجود یا زبان بین المللی است دلیل بر نژادی بودن اسلام نخواهد بود. درباره جهانی بودن اسلام مدارک زیادی در دست داریم که اینجا جای شرح آن نیست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا نمی توان گفت که حضرت محمد«صلی الله علیه وآله» چون شخصی آگاه و سیاستمدار بوده برای این که مردم را وادار به سیاست خویش بکند مسایلی را تحت عنوان خدا و قیامت و بهشت و جهنم مطرح کرده است و قرآن مجموعه ای از افکار او است که به عنوان وحی آنها را به مردم اعلام کرده است؟به تصدیق تاریخ حضرت محمد«صلی الله علیه وآله» امی و درس ناخوانده بوده است او نزد استادی رفته و مکتبی ندیده است و می بینیم قرآنی آورده که تمام انسانها از آن تاریخ از آوردن مانند آن عاجز و ناتوان بوده و هستند و ادعا هم کرده که اگر می توانید به کمک یکدیگر مانند این قرآن بیاورید و با وجود این که جهان دانشمندان و نوابغ بسیاری به خود دیده و علوم رو به پیشرفت و تکامل است در عین حال کسی نتوانسته مانند قرآن بیاورد و می بینیم که با پیشرفت علم نه تنها از اعتبار و ارزش قرآن کاسته نمی شود که بر اهمیت آن افزوده می شود از این جا است که اعجاز قرآن ثابت می شود و روشن می گردد که پیامبر از طریق وحی با قدرت غیر محدود و گسترده ی حاکم بر جهان یعنی الله در ارتباط بوده است و این تعالیم از طریق وحی به او رسیده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی