گناه / ملحقات مبحث گناه

پرسشپاسخ
اگر خداوند می داند ما گناه می کنیم چرا ما را نمی میراند؟این جهان، جهان تکلیف است. خداوند در این جهان از ما خواسته است تا با اختیار، راه نیک را انتخاب کنیم؛ کیفر و پاداش مربوط به جهان دیگر است. خداوند به افراد شایسته مهلت می دهد تا بیشتر به انجام طاعات بپردازند و به کافران و ظالمان نیز مهلت می دهد، ولی مهلت دادن به آنان به دلیل انجام اعمال ناشایست موجب خذلان و افزایش گناهشان خواهد شد.
بنابراین، اگر خداوند برابر هر عمل گناه آلود اقدام به توبیخی چون مرگ می کرد دیگر کسی جز معصومین«علیهم السلام» بر روی زمین باقی نمی ماند؛ و اگر کسی هم می ماند و گناه نمی کرد، دیگر از روی آزادی و اختیار و انتخاب نبود؛ بلکه فقط از ترس مرگ از انجام گناه خودداری می کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا بودن در محلّ گناه، جُرم است؟همان گونه که نباید مرتکب گناه شد، در مجلس گناه نیز نباید حضور داشت؛ زیرا بودن در مجلس گناه خود، گناه است. چنانکه حضور بر سر سفره ای که شراب باشد، حتّی اگر انسان شراب هم نخورد و از غذای حلال تناول نماید، حرام است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا انسان به گناه کردن گرایش دارد؟اینکه انسان به سوی گناه گرایشی پیدا می کند در اثر ضعف ایمان است و ضعف ایمان هم ممکن است در اثر ضعف شناخت باشد و در این صورت باید از طریق مطالعه و آموزش به تقویت اصول اعتقادی پرداخت و عقاید خویش را استوار ساخت و نیز گرایش به گناه ممکن است در اثر غفلت باشد در این صورت انسان باید به این حقیقت توجّه کند که وقتی گناه می کند چه کسی را معصیّت می کند؟
غفلت از این واقعیّت که نافرمانی خداوندی که هستی انسان از او است و این همه نعمت به انسان موهبت کرده است و رجوع انسان در آخرت به سوی او است و گناه استحقاق کیفر برای انسان می آورد باید برطرف گردد. انسانی که کوچک ترین ضرر را از خویش دفع می کند چگونه حاضر می شود از بازتاب عمل خویش غافل باشد؟
از عوامل دیگر گناه ارتباط با افرادی که نسبت به گناه لاابالی اند می باشد. گذشته از نیاز به شناخت، و دوری از غفلت و مجالست گناهکاران، ممکن است شخصی نیاز طبیعی داشته باشد و به خاطر عدم راهنمایی یا تربیت غلط یا کمبود امکان نتواند به برطرف کردن نیاز خود از راه صحیح اقدام کند و به گناه بپردازد؛ مانند جوانی که نیاز به ازدواج دارد. در این موارد راهنمایی و کمک به وی او را از گناه نجات می دهد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در مقایسه بین دو نفری که یکی به خاطر ترس از خداوند معصیّت نکرده و دیگری معصیّت کرده و بعد توبه نموده است آیا نفر اوّل ضرر نکرده است؟به نظر می رسد که این قیاس خالی از لطف باشد. چطور می توان بین کسی که با ترک لذّت موفّق گشته و شامل این آیه نورانی شده که: «و امّا من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فانّ الجنة هی المأوی(1)؛ کسی که از مقام خدای خویش هراسیده و مخالفت با هوی و هوس خویش نموده بهشت پناهگاه اوست»، با کسی که چنین جرأتی پیدا کرده که در مقابل ربّ الارباب قد علم کند، مقایسه نمود؟ در ضمن چطور انسان اطمینان یابد که بعد از گناه و مخالفت با مولای خویش توفیق توبه داشته باشد؟ اگر توبه نیز نصیب انسان شود و مورد قبول الهی گردد به منزله بازگشت به جایگاه اوّل است.
در اینجا می توان فهمید آنکه گناه نکرده چه مقدار در راه تکامل جلو رفته و گناهکار به چه اندازه صدمه دیده است. یکی از بزرگان در این باره مثال زیبایی دارد. وقتی یک قوری چینی زیبا شکسته شد، می توان آن را بند زد و دوباره از آن استفاده کرد؛ امّا آیا ارزش اوّلیه خود را دارد؟ گناهکار نیز بعد از توبه چنین است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) سوره نازعات، آیه 41 - 40.
اگر کسی گناه را کوچک شمارد آیا گناهش کبیره است؟براساس تحقیق، گناهان بر دو قسم است: صغیره و کبیره(کوچک و بزرگ). گناهان کبیره در قرآن و احادیث پیشوایان معصوم«علیهم السلام» بیان شده است. از احادیث استفاده می شود که از جمله گناهان غیرقابل بخشش، کوچک شمردن گناه است و اینکه گناهکار مثلاً بگوید: «ای کاش گناه من فقط همین بود!». انسان باید بداند که با انجام گناه با آفریدگار و مالک هستی مخالفت کرده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
فرق بین «اثم» و «وزر» و «گناه» چیست؟«وزر»، «اثم» و «ذنب» به معنای گناه است، امّا استعمال هر یک بر حسب مورد مختلف است.
«وزر» معنای «دوش کشیدن بار گناه سنگین» را به همراه دارد؛ چنانکه در سوره انعام(آیه 164) چنین می خوانیم«وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وَزْرَ اُخْری ؛ هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نگیرد». مناسب این مورد کلمه «وزر» است. نه «ذنب» و «اثم».
«اثم» گناهی است که با تبهکاری و بزهکاری همراه باشد؛ مانند، شراب خواری، قماربازی و... به همین دلیل قرآن در سوره بقره(آیه 216) بر این دو گناه عنوان «اثم» داده است؛ زیرا از روی جهل، خطا و بزهکاری انجام می شود و نوعی جنایت است.
«ذنب» برای اشاره به مطلق گناه به کار می رود. هر گناهی را «ذنب» می گویند. در سوره تکویر(آیه 10) می خوانیم: «بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ؛ به کدام گناه کشته شده؟»؛ بنابراین «ذنبْ» شامل «اثمْ» و وزر نیز می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا ممکن است عملی گناه محسوب شود امّا انجام آن جایز باشد؟ممکن نیست عملی بالفعل گناه محسوب شود، ولی انجام آن جایز باشد. امّا ممکن است گناهی به دلیل تزاحم با عمل مهم تری جایز باشد؛ مثلاً غصب، حرام است ولی اگر حفظ جان مسلمانی جز با غصب ممکن نباشد، غصب جایز، بلکه واجب است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا انجام گناه در محیطی که در آن گناه انجام می شود، در عدم عقاب مؤثّر است؟انجام گناه در محیطی که در آن گناه انجام می شود استحقاق کیفر را از بین نمی برد بلکه اصولاً بودن در مجلس گناه؛ گناه محسوب می شود گرچه گناه دیگری را انسان انجام ندهد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
عوامل انحراف انسان از مسیر عبودیّت چیست؟عواملی که انسان را از عبودیّت باز می دارند و اعمال انسان را از جهت خدایی و رضای الهی دور می کنند به طور کلّی چهار دسته اند:
الف - نفس و هواهای نفسان. آنجا که انسان به پیروی از خواسته ها و هواهای لجام گسیخته و بی حّد و خصر نفس گردن می نهد، از اوامر الهی و رضای خدا فاصله می گیرد. در روایتی آمده است:«اعدی عدوّک نفسک التّی بین جنبیک؛ بزرگ ترین دشمن تو نفس تو که در بین دو پهلوی تو قرار دارد، می باشد».
ب - دنیا و جلوه های آن. آنجا که انسان آخرت را در نظر ندارد و همه همّت خود را دنیا قرار می دهد، نعمت ها و برخورداری های آن در نظر انسان جلوه می کند و تمام همّت او به دست آوردن آنها می شود و در نتیجه به اوامر الهی گردن می نهد. در روایتی آمده است:«حبّ الدّنیا راس کلّ خطیئة؛ حبّ دنیا اصل تمامی خطایا و گناهان است».
ج - مردم و تمجیدهای آنان. آنجا که انسان صرفاً به خاطر تعریف ها و تمجیدهای مردم اقدام می کند، چه بسا برای کسب رضای مردم، رضایت خدا را نادیده می گیرد. همچنان که در برخی از روایات به این امر اشاره و از آن نکوهش شده است.
د - شیطان و وسوسه های او. کار شیطان و ایادی او اینست که انسان را وسوسه کنند، هواهای خفته نفس را بیدار کنند، جلوه های دنیا را در نظر انسان تزیین کنند و حرفها و تجدیدهای مردم را در نظر انسان بزرگ و مهم جلوه دهند، و به طور کلّی به اغوا و فریب انسان بپردازند و با وسوسه، سه عامل انحراف مذکور را کارسازتر و مؤثرتر گرداند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چگونه می توان گناهان صغیره را از گناهان کبیره تشخیص داد؟سرچشمه تقسیم گناهان به صغیره و کبیره در حقیقت آیات قرآن مجید است. یکی از این آیات چنین است: «اِنْ تَجْتَنِبُوا کَباِئَر ماتُنْهَؤنَ عَنْهُ نُکَفرِّعَنْکُمْ سَیئاتِکُم؛ اگر از گناهان کبیره بپرهیزید، از گناهان کوچک شما در می گذریم»(2).
اکنون باید دید که میزان کوچک و بزرگ بودن گناه چیست؟ در نظر فقیهان هر گناه(کبیره یا صغیره) از آنجا که مخالفت با فرمان خداوند است به خودی خود گناهی بزرگ است. مقیاس کوچک و بزرگ بودن گناه این نیست که آن را نسبت به ساحت مقدّس خداوند بسنجیم؛ زیرا براساس این سنجش همه گناهان، کبیره است. این تقسیم نظر به سنجش یک دسته از گناهان با دسته دیگر است. در این سنجش عموم گناهان دو دسته اند:
1. گناهان کبیره.
2. گناهان صغیره.
راه های بسیاری برای شناسایی این دو قسم گناه هست. معروف ترین راه شناسایی در میان دانشمندان این است که هر گناهی که در برابر ارتکاب آن وعده عذاب در قرآن و روایات داده شده است گناه کبیره است؛ مانند قتل نفس که قرآن درباره آن چنین می فرماید: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤمِناً مَتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فیها؛ هر کس مسلمانی را عمداً بکشد، سزای او دوزخ است و همواره در آنجا خواهد بود»(3).
برخی دانشمندان قید دیگری افزوده اند و می گویند گناه کبیره، گناهی است که برای ارتکاب آن وعده عذاب داده شود و یا لااقل اکیداً از آن نهی شده باشد، چه بسا گناهانی که در قرآن در برابر ارتکاب آن وعده عذاب داده نشده، امّا به طور اکید و یا با نهی های مکرّر از ارتکاب آن پرهیز داده شده است؛ مثلاً هرگاه فرض کنیم که درباره ربا فقط این آیه نازل می شد به تنهایی نشانگر کبیره بودن گناه رباخواری بود: «فأذَنُوا بِحَربٍ مَنِ اللَّهِ؛ پس رباخواران به خداوند اعلان جنگ بدهند»(4). بنابراین بزرگ و کوچک بودن گناهان، نسبی نیست، بلکه هر یک مرزی جداگانه دارد و یک گناه هرگز نمی تواند صغیره و کبیره باشد؛ زیرا - چنانکه گفتیم - اگر در برابر ارتکاب گناه وعده عذاب داده شده باشد و یا از آن نهی اکید شده باشد، گناه کبیره است و در غیر این صورت صغیره است.
بعضی معتقدند صغیره و کبیره بودن گناه نسبی است، یعنی یک گناه نسبت به گناهان دیگر ممکن است کبیره یا صغیره باشد؛ مثلاً «سرقت» که گناه کبیره است، نسبت به «قتل عمد» صغیره محسوب می شود. به دلیل نسبی بودن گناهان صغیره و کبیره، تمام گناهان قابل بخشش است؛ زیرا قرآن می فرماید: «اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائرَ ماتُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفّرْعَنْکُمْ سَیّئاتِکُمْ؛ اگر از گناهان بزرگ اجتناب کنید، از گناهان کوچک شما می گذریم»(5)، بنابراین هر گناه، اگر از بزرگ تر از آن پرهیز شود، بخشیده خواهد شد، مگر «شرک» که گناهی بزرگتر از آن نیست.
پس هر کس که خدا را دارای شریک نداند، تمام گناهانش بخشیده خواهد شد. از پاسخ پرسش قبل روشن شد که تقسیم گناهان به صغیره و کبیره تقسیم واقعی است، نه نسیی. نتیجه آیه فوق نیز این است که هرگاه مسلمانان از گناهان کبیره بپرهیزند، گناهان دیگر که «سیّات» یا «صغائر» نامیده شده اند، بخشیده خواهد شد. این دو دسته گناهان، مختلف اند و هیچ یک در ردیف دیگری قرار نمی گیرد، بنابراین اجتناب از گناهان کبیره فقط موجب بخشیده شدن گناهان صغیره می شود نه گناهان کبیره. ضمناً باید توجّه داشت که گناهان صغیره با تکرار، کبیره خواهند شد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

2) سوره نساء، آیه 31.
3) سوره نساء، آیه 93.
4) سوره بقره، آیه 279.
5) سوره نساء، آیه 31.
کسی که عمل لواط را انجام داده آیا علاوه بر توبه باید شخصی را که با او لواط کرده راضی کند؟کسی که عمل شنیع لواط را انجام داده است باید هر چه زودتر توبه کند و از خدا بخواهد تا از گناه وی درگذرد، امّا رضایت طلبیدن لازم نیست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در بعضی احادیث چنین آمده است که اگر فلان کار را انجام دهید چنان است که تازه به دنیا آمده اید یا گناه چهل ساله آمرزیده می شود. پس آیا می توان چهل سال گناه کرد و آن را با دعا جبران کرد؟خداوند - که دارای رحمت گسترده است - می تواند برای یک کار عبادی، ثواب فراوانی عطا فرماید، مثلاً خواندن دعایی را وسیله آمرزش همه گناهان قرار دهد. این فضل خداوند است و با عدل متفاوت است این سخن که می توان چهل سال گناه کرد و آن گاه با خواندن یک دعا آن گناهان آمرزیده می شود، نادرست است؛ زیرا اوّلاً: این گونه احادیث باعث ایجاد روح امید در انسان است تا با انجام بعضی گناهان ناامید نشود و با توبه بتواند موجبات آمرزش خود را فراهم کند. این گونه احادیث نباید باعث جرأت بر انجام گناه شود.
ثانیاً: چه بسا همین جرأت بر انجام گناه توفیق توبه و یا انجام دیگر کارهایی را که باعث مغفرت می شود از انسان سلب کند و در نتیجه گناهکار چهل ساله هیچ گاه رستگار نشود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا گناهکاری که اعدام شده در آخرت نیز عقاب می شود؟اعدام شدگان اگر توبه نکرده باشند و از کارهای زشت خویش پشیمان نشده باشند، مستحقّ کیفر الهی در جهان دیگر نیز خواهند بود. در حدیث ظریفی آمده است: «ان اللَّه أرحم أَن یُعذَّبَ ألْمرءِ مَرَّتین؛ خداوند مهربان تر از آن است که شخصی را دو بار عذاب کند»(6). این حدیث شامل پشیمان شدگان از بدیها و گناهان است که قصاص دنیایی هم شده اند.

« بخش پاسخ به سؤالات »

6) پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله».
چرا بعضی جرایم کیفرهای سنگین دارند؟نباید زمان جرم را با زمان کیفر مقایسه کرد؛ زیرا کیفیّت جرایم و کیفرها متفاوت است؛ مثلاً برخی جرایم سزاوار یک ماه زندان، برخی بیشتر و در برخی جرایم، مجرمان به زندان ابد محکوم می شوند.
درباره گناهان دو نکته قابل توجّه است:
1. نافرمانی خدا را نباید با تخلّفات دیگر مقایسه کرد؛ مثلاً غلامی که بر مولای خود عصیان می کند، مستحق عقاب است، می دانیم که مولا اعتباراً مالک اوست، امّا خداوند مولای حقیقی همه انسان ها و موجودات است.
اگر انسان بر چنین مولایی عصیان کند، اندازه استحقاق عقاب برای چنین عصیانی دقیقاً معلوم نیست. آنچه مسلّم است، این است که خداوند عادل است و بیش از استحقاق، کیفر نمی کند؛ بنابراین اگر در آیات و احادیث می خوانیم که کافر و مشرک برای همیشه در جهنّم است، این عقوبتی بیش از اندازه استحقاق نیست.
2. براساس نظر برخی محققان مانند استاد شهید مطهّری که کیفر اعمال را چیزی جز خود اعمال ندانسته اند، کیفر همان گناه انسان است که به صورت آتش تجسّم یافته است، اگر چنین باشد، گناهکاران با گناه خویش آتشی برمی افروزند که آنها را خواهد سوزاند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر خداوند «غافرالذنب»(آمرزنده گناه) است، چرا گفته شده است بعضی گناهان بخشیده نمی شود؟ و آیا گناهان بزرگ دارای مراتب است؟الف: خدا «غافر الذنب» یعنی «بخشنده گناه» است، امّا این که چه گناهی بخشیدنی و چه گناهی نابخشیدنی است، باید درباره آن تحقیق شود؛ بنابراین اگر در حدیثی خواندیم که فلان گناه بخشیده نمی شود، با اتّصاف این صفت بر خداوند منافات ندارد.
ب: گناهان بزرگ دارای مراتبند؛ زشتی برخی گناهان مانند شرک و کفر بسیار است. برخی گناهان نیز در مرتبه ای پایین ترند؛ بنابراین اگر در برخی احادیث یک گناه و در حدیث دیگر گناه دیگری بزرگ ترین گناه به حساب آمده است با یکدیگر منافات ندارند؛ زیرا بزرگ تر بودن نسبی است و ممکن است این تعبیرات اشاره به اختلاف درجه بزرگی و زشتی گناهان باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا گناه عالم و جاهل یکسان است؟در حدیث چنین آمده است: «یَغْفِر لِلْجاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ اَنْ یَغْفَر لِلْعالِمِ ذَنْبٌ وَ اَحد؛ هفتاد گناه جاهل آمرزیده می شود قبل از اینکه از یک گناه عالم درگذرند». ثواب عالم نیز از ارزش بیشتری برخوردار است. این مطلب نباید دستاویز اهمّیّت ندادن به گناه شود؛ زیرا کوچک شمردن گناه خود گناه بزرگی است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چه اعمالی باعث دوری انسان از گناه می شود؟از برخی روایات استفاده می شود که خواندن سوره محمّد«صلی الله علیه وآله» در آلوده نشدن به گناه و حفظ عقاید از شک مؤثّر است. در برخی احادیث آمده است کسی که بعد از نماز صبح 11 مرتبه سوره توحید را بخواند در آن روز گناه به سراغ او نمی آید.
باید توجّه داشت که همواره باید مصمّم بر ترک گناه بود. برای آگاهی از اعمالی که موجب ثواب یا عقاب می شود می توان به کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال نوشته مرحوم صدوق مراجعه کرد. ترجمه فارسی این کتاب نیز در دسترس است.
لازم به ذکر است که این توصیه ها در احادیث، افثضایی هستند یعنی باید موانعی در سر راه اثر گذاری این عوامل نباشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
«آمین» گفتن در دعا به چه معنایی است؟گفتن «آمین» بعد از دعا، طلب اجابت از خداوند است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در برخی روایات می خوانیم که اگر کسی دو روز در فلان ماه روزه بگیرد، خداوند همه گناهان او را می آمرزد؛ با این وجود، آیه «فَمَنْ یَعْملْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ» چه معنایی دارد؟عبادات و اعمالی که در نظر دین وسیله آمرزش گناهان است، نقش مؤثّری در امیدواری انسان دارد، مانند توبه که باعث بخشیده شدن گناهان است. نباید پنداشت که می توان یک عمرِ گناه کرد و با یک توبه یا با دو روز، روزه گرفتن گناهان بخشیده خواهد شد. شاید توفیق توبه و یا انجام اعمالی را که باعث آمرزش گناهان می شود، نیابیم و به عذاب آخرت گرفتار شویم. آیه شریفه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَهُ» اعمال زشتی را شامل می شود که حتّی با توبه یا دیگر اعمال آمرزیده نشده باشد. همچنین باید به این نکته توجّه کرد که در تفسیر آیات قرآن نباید احادیث و آیات دیگر را از نظر دور داشت؛ مثلاً در فهم معنای آیه مذکور باید به آیات توبه و احادیثی مانند: «التّائِبُ مَنِ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ؛ کسی که از گناه توبه کند مثل بی گناه است(از این لحاظ که کیفر نمی شود» و نیز به روایاتی که مضمون آنها آمرزش گناهان کسی است که عبادت خاصّی را انجام داده است، توجّه کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا می توان گناهی را به این دلیل که مفسده ای کمتر از گناه دیگر دارد، انجام داد؟گناه به طور کلّی برای انسان، خطر آفرین و موجب استحقاق عذاب است. هیچ گناهی را نباید کوچک شمرد باید توجّه کرد که با انجام گناه از فرمان چه مولایی تخلّف می شود. در احادیث آمده است که از جمله گناهان غیرقابل آمرزش این است که بگوییم: ای کاش جز به این گناه مؤاخذه نشوم؛ یعنی گناهی را کوچک شمریم و بگوییم کاش تنها گناه من همین گناه باشد.
لازم به توضیح است که این مساله در باب اضطرار و محدورات فروعات خاصّی دارد. مثلاً اگر به انسان بگویند یا این شخص را بکش! یا کشته می شوی. انسان نمی تواند آن شخص را بکشد. امّا اگر جایی مانده که امر دایر است بین مردن و راضی به شدن به نابودی خویش و خوردن یک غذای حرام. اینجا خوردن غذای حرام(گناه) اشکال ندارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا خداوند از گناهان جزئی خواهد گذشت؟اگر منظور از گناهان جزئی، گناهان صغیره است در صورت ترک گناهان کبیره، خداوند گناهان صغیره را خواهد بخشید. یادآوری این نکته لازم است که نباید هیچ گناهی را جزئی شمرد؛ زیرا وقتی به عظمت خدا و نعمت های گسترده او توجّه کنیم، هیچ گناهی به نظر کوچک نخواهد آمد.
در حدیث زیبا و ظریفی آمده است: از گناهان بزرگ آنست که شخصی بگوید؛ ای کاش! جز به این گناه مواخذه نشوم(7). و در حدیثی دیگر شیطان از شما راضی می شود به همان گناهانی که کوچک شمرده می شود(8).
در روایتی دیگر آمده: گناه کوچک راه گناه بزرگ است(9).
به هر حال رحمت خداوند شامل هر عذر خواه، هر شکسته دل است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

7) و 2 و 3 - میزان الحکمه، ج 3، باب ذنب.
8)
9)
ما که به خداوند اعتقاد داریم، چگونه گاهی دچار لغزش و اشتباه می شویم؟جز افرادی معدود که خدا آنان را از اشتباه و لغزش مصونیّت بخشیده است(معصوم)، انسان های دیگر دستخوش اشتباه می شوند. برای کمتر دچار شدن به اشتباه باید کارها را براساس تفکّر صحیح انجام دهیم و تصمیم بگیریم خود را از گناه برحذر داریم و از خدا بخواهیم که ما را در این کار پیروز کند.
به هر صورت، زمینه گناه و اشتباه به خاطر محدودیت ما و در نتیجه جهل و غفلت و حضور غرایز و تمایلات و عدم تربیت برای کنترل است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا مؤمن گناهکار در عالم برزخ عقاب خواهد شد؟حتّی مؤمنانی که کار ناشایست و گناه کبیره مرتکب شده باشند، اگر توبه نکرده باشند، مستحقّ کیفر خواهند بود. اینان اگر مشمول عفو الهی قرار نگیرند، در عالم برزخ کیفر خواهند دید. باید توجّه داشت که ثواب و عقاب در عالم برزخ مربوط به روح است که به قالب مثالی تعلّق می گیرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
شرایط توبه چیست؟ آیا با توجّه به اینکه قبل از توبه انسان، خداوند باید توبه کند(به سوی بنده بازگشت کند)، چگونه می گوییم انسان در توبه کردن مختار است؟در قرآن چنین می خوانیم: «اِنَّمَا التَّؤبَةُ عَلَی اللَّه لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَاُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلیْهِمْ؛ توبه خدا برای کسانی است که از سر جهل کار ناشایست انجام دهند سپس به زودی توبه کنند؛ اینانند که خداوند به آنان باز می گردد»(10).
از این آیه استفاده می شود که توبه خدا - که به معنی بازگشت او به بنده است - پس از توبه بنده گناهکار است. بنده در آغاز از کار زشت خویش پشیمان می شود و با توبه به سوی خدا باز می گردد و به دنبال آن خداوند توبه بنده را قبول می کند و به او باز می گردد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

10) سوره نساء، آیه 17.
با توجّه به آیات 116 و 47 سوره نساء درمی یابیم که غیر از شرک همه گناهان بخشیده می شود؛ منظور از «همه گناهان» چیست؟بخشیدن و یا نبخشیدن مورد بحث در آیه، مربوط به جهان آخرت است. در این عالم خداوندِ رحیم همه گناهان حتّی شرک را در صورت توبه واقعی و قبل از رسیدن علایم حتمی مرگ، می بخشد. امّا خداوند در آخرت از شرک و نفاق چشم نمی پوشد همان طور که در آیه کریمه به آن اشاره شده است. و امّا منظور از همه گناهان، ستمی است که انسان به نفس خویش نموده و یا در عبادات مربوط به خداوند سستی و اهمال کرده است و امّا حقوقی از مردم که ضایع شده تا حدّ امکان باید تدارک گردد. و یا وصیّت به اصلاح نمایند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا می توان به گناه دیگران بی اعتنا بود؟این احساس که: «بگذار گناهکاران جزای خود را ببینند و به جهنّم بروند»، ممکن است برخاسته از عجب و خودپسندی باشد. این گونه افراد گمان می کنند تنها آنها هستند که وظیفه خود را انجام داده اند و دیگران گناهکارند. انسان با داشتن این احساس به کمال نمی رسد. برای از بین بردن این احساس باید از خود پرسید: از کجا معلوم که گناهکاران توبه نکنند و سعادتمند نشوند و ما خود به کیفر غرور به خشم خداوند گرفتار نشویم. این بینش باعث می شود با نگاهی عطوفت آمیز به گناهکاران نگاه کنیم و با این که از گناه آنان شادمان نیستیم و به این دلیل به آنان روی خوش نشان نمی دهیم، امّا قلباً از خدا بخواهیم که آنان را به توبه موفّق کند تا از گناه منصرف شوند راه خدا را پیش گیرند.
درباره خطرات عُجب و غرور می توان به کتاب آیین زندگی و درس های اخلاق اسلامی، نوشته حضرت آیةاللَّه میرزا جواد آقا تهرانی مراجعه کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا این با عدل خداوند سازگار است که غرایز جنسی و حیوانی را در انسان بیشتر از تمایلات انسانی و ملکوتی قرار داده است؟این قضاوت نیاز به مراجعه و شناخت شفاف تری از انسان نیاز دارد. در انسان امکانات به صورت مساوی قرار داده شده است. گرایش به خیر و شر هر دو در انسان موجو است. ولی از آنجا که موجوداتی مادّی هستیم و از طریق حواس سریع تر تأثیر می گیریم به چنین قضاوتی می رسیم. و اشتباه از همین جا ناشی شده. ما سرعت تأثّر خود را ملاک زیادی تمایلات حیوانی گرفته ایم. در حالی که احساسات ملکوتی در انسان بسیار قوی عمل می کند زیرا غیر از مبدء درونی با نصرت و یاری خداوند نیز همراه می شود و گاه به تمامی تمایلات پشت پا زده و تا پای جان پیش می رود. شاهد تاریخی این موضوع گرایش انسان غربی است به معنویّت. چنان که با اشباع غرایز به صورت های گوناگون، و با آزادی کامل می بینیم به ایمان و شرق روی می آورد تا خستگی گرایشات جسمانی و حیوانی را از تن بدر کند.
آری! خداوند در قرآن می فرماید «فسویک فَعَدلک؛ خداوند ترا منظم و متعال آفرید». و در این آفرینش مرتب و متعادل دعوت هایی را پیش روی می گذاشت دعوت خویش و در مقابل شیطان و نفس. امّا پاسخ مشیت به خویش را مدد نموده و فرموده هر کس یک قدم بیاید ما ده قدم می آییم. و آدمی را از درون(با عقل وجدان) و از بیرون(با پیامبران) به هدایت بست. و در زمانهایی حتّی شیطان را زنجیر نمود(ماه رمضان) تا آدمی خویشتن را سامان بخشیده و از گمراهی نجات یابد. به مؤمنین قول مساعد نصرت داده «حقاً علینا نصر المؤمنین؛ بر مؤمنین بر ما حق دارند که آنان را یاری کنیم».
و گمراهان را که پیروی تمایلات می کنند معاضدت نمی کند چنانکه فرمود «ما کنت متخذالمضلین(11) عضوا؛ من بازوی گمراهان را نمی گیرم و کمک نمی کنم».

« بخش پاسخ به سؤالات »

11) سوره کهف، آیه 51.
گناهان گذشته، گاهی به یاد می آیند و یأسی را دامن می زنند، چگونه می توان از مزاحمت آنها خلاص شد؟همیشه باید متذکّر باشیم که توبه موجب بخشش گناهان گذشته شده و رابطه با گذشته بریده شده است. و اگر شیطان مزاحمت نمود آیاتی مثل آنکه می فرماید: ای بندگان درباره نفس خویش اسراف نمودید از رحمت خداوند ناامید نشوید «ان اللَّه یغفر الذنوب جمیعاً(12)؛ همه گناهان را می آموزد، را به یاد آوریم».
در جایی دیگر علی«علیه السلام» می فرماید امیدوار کننده ترین آیه در قرآن آیه ایست که می فرماید خداوند شرک ورزیدن را نمی بخشاید «و یغفر مادون ذلک(13)؛و پایین تر از شرک را می بخشد برای کسی که بخواهد».
البته این یا گناهان گذشته خالی از لطف نیست، زیرا چه بسا خداوند در مسیر تربیتی که برای انسان مؤمن دارد یادآوری گناهان گذشته، غرور شکن باشد که آدمی دیگران را به کوچک ترین گناه دیگران را سرزنش نکند و به یاد آورد که خودش با لطف حق از آنها نجات یافته است. این انسان فراموش کار است و ذکر همیشه سازنده.

« بخش پاسخ به سؤالات »

12) سوره زمر، آیه 53.
13) سوره نساء، آیه 16.
آیا می توان گناهی را به این دلیل که مفسده ای کمتر از گناه دارد، انجام داد؟گناه به طور کلّی برای انسان خطر آفرین و موجب استحقاق عذاب است. هیچ گناهی را نباید کوچک شمرد باید توجّه کرد که با انجام گناه از فرمان چه مولایی تخلّف می شود. احادیث آمده است که از جمله گناهان غیرقابل آمرزش این است که بگوییم: ای کاش جز به این گناه مؤاخذه نشوم؛ یعنی گناهی را کوچک شمریم و بگوییم کاش تنها گناه من همین گناه باشد.
البته در مواقعی که چاره ای از ارتکاب گناه نباشد، گناه کوچک تر انتخاب می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چه اعمالی باعث دوری انسان از گناه می شود؟از برخی روایات استفاده می شود که خواندن سوره محمّد«صلی الله علیه وآله» در آلوده نشدن به گناه و حفظ عقاید از شک مؤثّر است.
در برخی احادیث آمده است کسی که بعد از نماز صبح 11 مرتبه سوره توحید را بخواند در آن روز گناه به سراغ او نمی آید.
باید توجّه داشت که همواره باید مصمّم بر ترک گناه بود. برای آگاهی از اعمالی که موجب ثواب یا عقاب می شود می توان به کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال نوشته مرحوم صدوق مراجعه کرد. ترجمه فارسی این کتاب نیز در دسترس است.
شایان ذکر است که؛ گناه ریشه های باطنی دارد که باید آن را درمان نمود. مثلاً گاهی نیاز به شناخت بیشتر از خداوند داریم تا علاقه به خدا ما را از گناه حفظ کند و گاهی نیاز به شناخت گناه و آثار آن داریم تا در درون ما ترس و دوری از گناه را پایه ریزی کند و در مرتبه سوم زمینه های گناه باید درمان شود مثلاً کسی که به گناهان جنسی آلوده است باید ازدواج کند و هیچ کدام از راه های مذکور جانشین یکدیگر نمی شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا می توان از خداوند خواست برای جبران گناه انسان را در دنیا عذاب کند؟خداوند گناهکار توبه کار را مانند بنده مؤمن و مطیع دوست دارد. وظیفه عقلی و شرعی گناهکار توبه است؛ او باید از گناه پشیمان شود و تصمیم بگیرد آن را در آینده تکرار نکند؛ خداوند به چنین کسی وعده آمرزش داده است. اینکه انسان به گونه ای از خود متنفّر باشد که از خدا بخواهد او را در دنیا عذاب کند صحیح نیست. انسان باید توبه کند و از خدا بخواهد که از گناه او درگذرد و در دنیا و آخرت او را عقوبت نکند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا گناه عالم و جاهل یکسان است؟در حدیث چنین آمده است: «یَغْفِر لِلْجاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ اَنْ یَغْفَر لِلْعالِمِ ذَنْبٌ وَ اَحد؛ هفتاد گناه جاهل آمرزیده می شود قبل از اینکه از یک گناه عالم درگذرند». ثواب عالم نیز از ارزش بیشتری برخوردار است. این مطلب نباید دستاویز اهمّیّت ندادن به گناه شود؛ زیرا کوچک شمردن گناه خود گناه بزرگی است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
ما که به خداوند اعتقاد داریم، چگونه گاهی دچار لغزش و اشتباه می شویم؟جز افرادی معدود که خدا آنان را از اشتباه و لغزش مصونیّت بخشیده است، انسان های دیگر دستخوش اشتباه می شوند. برای کمتر دچار شدن به اشتباه باید کارها را براساس تفکّر صحیح انجام دهیم و تصمیم بگیریم خود را از گناه برحذر داریم و از خدا بخواهیم که ما را در این کار پیروز کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در برخی روایات می خوانیم که اگر کسی دو روز در فلان ماه روزه بگیرد، خداوند همه گناهان او را می آمرزد؛ با این وجود، آیه «فَمَنْ یَعْملْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ» چه معنایی دارد؟عبادات اعمالی که در نظر دین وسیله آمرزش گناهان است، نقش مؤثّری در امیدواری انسان دارد، مانند توبه که باعث بخشیده شدن گناهان است.
بنابراین نباید پنداشت که می توان یک عمر گناه کرد و با یک توبه یا با دو روز، روزه گرفتن گناهان بخشیده خواهد شد. شاید توفیق توبه و یاد انجام اعمالی را که باعث آمرزش گناهان می شود، نیابیم و به عذاب آخرت گرفتار شویم. آیه شریفه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَهُ» اعمال زشتی را شامل می شود که حتّی با توبه یا دیگر اعمال آمرزنده نشده باشد. همچنین باید به این نکته توجّه کرد تفسیر آیات قرآن نباید احادیث و آیات دیگر را از نظر دور داشت؛ مثلاً در فهم معنای آیه مذکور باید به آیات توبه و احادیثی مانند: «التّائِبُ مَنِ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ؛ کسی که از گناه توبه کند مثل بی گناه است(از این لحاظ که کیفر نمی شود» و نیز به روایاتی که مضمون آنها آمرزش گناهان کسی است که عبادت خاصّی را انجام داده است، توجّه کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در حدیثی آمده که گناه، انسان را از روزی محروم می کند؛ پس چگونه برخی انسان ها هم گناه می کنند و هم روزی فراوان دارند؟از نظر آیات و احادیث، بدون تردید گناه باعث سلب نعمت ها و پدید آمدن بلاها می شود؛ قرآن مجید می فرماید: «وَ لَوْانَّ اَهْلَ الْقُری آمَنوُا وَاتَّقَوالَفَتَحْنا عَلیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأرْضِ وَلِکنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْ ناهُمْ بِماکانُوا یَکْسِبُونَ؛ اگر مردم قربه ها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند برکت ها از آسمان و زمین بر آنان می گشودیم ، ولی تکذیب کردند، پس ما آنان را به کنوکردار زشت رساندیم»(14).در آیه دیگر می خوانیم: «وَ ما اَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ اَیْدیکُمْ وَ یَعْفُو عَنْ کَثیرٍ؛ رنجی که به شما می رسد، محصول کارهای خود شما است و خداوند از بسیاری از آنها در می گذرد»(15).
بنابراین از آیات قرآن استفاده می شود که بسیاری محرومیّت ها در اثر انجام گناه است. امّا باید توجّه داشت هر چه را که ظاهراً در اختیار انسان است - اگر چه از طریق غیرمشروع به دست آمده باشد - نمی توان روزی دانست؛ زیرا روزی مالی است که از رهگذر تلاش مشروع و حلال به دست آمده باشد. ممکن است روزی افرادی با انجام کارهای نیک گسترش یافته باشد، امّا گناهانشان باعث گرفتاری و ناراحتی آنها در زندگی شده باشد. گاهی نیز ممکن است خداوند برخی را به حال خود واگذارد تا در نتیجه فراموش کردن خدا سزاوار عذاب بیشتری شوند و این خود نیز عذابی بزرگ است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

14) سوره اعراف، آیه 96.
15) سوره شورا، آیه 30.
آیا امیدواری به رحمت خداوند زمینه ارتکاب گناه نمی شود؟کسانی که با امید به رحمت خداوند گناه می کنند باید بدانند خداوند همان گونه که دارای رحمت است، کیفر وی نیز برای گناهکاران آماده است؛ بنابراین اشتباه است که تنها به رحمت خدا توجّه کنیم و خویشتن را از خشم او در امان بدانیم. در روایات می خوانیم که مؤمن دارای دو نور است:
1. نور خوف.
2. نور رجا.
که هر یک وزن شوند از دیگری افزون تر نیست؛ بنابراین اگر امید کسی بیشتر از ترسش باشد، دارای ایمان ضعیف خواهد بود. باید کوشش کرد تا بیم و امید به موازات هم رشد کنند تا مبتلا به گناه نشویم و چنین است که انسان هیچ گاه برای انجام گناه گستاخ نمی شود.
ثواب های بسیاری که برای خواندن سوره ها و آیات قرآن و ادعیه ذکر شده است با توجّه به اصل مذکور باعث گستاخی انسان نمی شود. با توجّه به رحمت گسترده خداوند این وعده ها بعید نیست و خداوند می تواند برای کار کوچک ثواب بزرگ بدهد، ولی هیچ گاه نمی توان یقین کرد که این گونه کارها مورد قبول خداوند واقع می شود. گناهکار از تقوا برخوردار نیست و خداوند تنها اعمال خیر را از اهل تقوا می پذیرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی