راه های شناخت خدا / انفسی / معرفت نفس

پرسشپاسخ
راه های بشر به سوی خداشناسی کدام است؟به طور کلی راه های بشر به خداشناسی سه نوع است:
الف: راه دل یا راه فطرت.
ب: راه حس و علم یا راه طبیعت.
ج: راه عقل یا راه فلسفه.
هر کدام از راههای مذکور، خود بحث مفصلی می طلبد که در جای خود توضیح داده شده است اما به طور اجمال می توان گفت:
راه فطرت، یعنی انسان به حسب ساختمان خاص روحی خود، متمایل و خواهان خدا آفریده شده است. در انسان خداجویی و خدا خواهی و خداپرستی به صورت یک غریزه نهاده شده است همچنان که غریزه جستجوی مادر در طبیعت کودک نهاده شده است.
راه حس و علم نیز به نوبه خود به راه هایی منشعب می شود که به طور اجمال می توان گفت: مطالعه احوال موجودات نشان می دهد که ساختمان جهان و ساختمان واحدهایی که اجزاء جهان را تشکیل می دهند «حساب شده» است. هر چیزی جایی دارد و منظوری از این قراردادن ها در کار بوده است. قرآن کریم با اصرار بی نظیری افراد بشر را به مطالعه در خلقت و ساختمان موجودات به منظور شناختن خداوند سوق می دهد.
راه سوم: راه عقل است؛ این راه هر چند دشوارترین راه است، اما از یک نظر کامل ترین آن هاست چرا که از طریق تعلیم و تعلم، تمام دریافت های انسان ها به یکدیگر منتقل می گردد که می توان از این راه مانند برهان امکان و وجوب به برهان صدیقین، و حرکت جوهری در این قسمت نام برد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چطور می توان به وجود خداوند متعال یقین کرد؟در این باره یا باید در جهت تزکیه نفس و پاکی باطن کوشش نمود و خود را شناخت که معرفت نفس راهی است برای معرفت پروردگار یا از طریق براهین و استدلالهای عقلی و فلسفی به وجود خداوند یقیین حاصل نمود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
آیا خودشناسی و خودسازی قبل از خداشناسی است؟یکی از راه های خداشناسی، خودشناسی است؛ راه های دیگری نیز برای پی بردن به وجود خداوند وجود دارد.
همچنان که در قرآن کریم آمده است: «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لم انه الحق؛(1) ما نشانه های خود را در جهان و در خودشان به آنان نشان می دهیم تا آشکار گردد که او(خداوند) حق است».
بنابراین، برای پی بردن به وجود خداوند، دو راه آفاقی(هستی شناسی) و انفسی(خودشناسی) وجود دارد. و بر اساس برخی روایات، شناخت خدا از راه خودشناسی برتر شمرده شده است.
اما خودسازی امری است که در مرتبه بعد از شناخت(شناخت خود، خدا، دنیا و آخرت...) قرار دارد و انسان با تبعیت و پیروی از ضوابط و حدود الهی و مراقبت و محاسبه حالات و اعمال خود در این راه قدم بر می دارد.
و خودسازی نیز استعدادی معنوی را به وجود می آورد که سبب آشنایی و انس بیشتر انسان با خدا می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) سوره فصلت، آیه 53.
چگونه باید به وجود خدا یقین پیدا کرد زیرا استدلال گرچه راه سخن را می بندد امّا همیشه یقین آور نیست؟!ما دو گونه شناخت نسبت به خدا داریم. یکی حصولی که همان شناخت عقلی و استدلالی است. شناخت های عقلانی همیشه شناختی کلی است نتیجه این شناخت این می شود که:
یکی هست که جهان را آفریده اما غایب است و دل انسان با او آشنا نیست او را نمی یابد یک موجودی هست که این جهان را آفریده و آن را تدبیر می کند. - البته شناخت عقلی یقینی است. اما اگر انسان تدریجا تعلقات خودش را از غیر خدا قطع بکند و دلبستگی به غیر خدا نداشته باشد. در میان جامعه باشد و در میان مردم امارش فقط با خدا باشد به جایی می رسد که حضرت امیرالمؤمنین علی«علیه السلام» می فرماید: «ماکنت اعبد ربا لم اره(2)؛ پروردگاری را که نبینم نمی پرستم».
هنگام پرستش رابطه قلبی خود با خدا را می یابد برای چنین شخصی وجود خدا مسئله نیست. دلیلی برای وجود خدا نمی طلبد آیا هیچ کس برای وجود خود دنبال دلیلی می گردد؟ هرگز. زیرا خود را با علم حضوری می یابد کسی هم که خدا را بیابد رابطه وجودی خود را با خدا با علم حضوری درک می کند.
اینجاست که چنین کسی می گوید: «بک عرفتک؛ ترا با خودت شناختم». در دعای ابوحمزه می خوانیم که حضرت سجاد«علیه السلام» در پیشگاه خداوند عرض می کند: «...بک عرفتک و انْت رللْتنی علیک؛خدایا من ترا با خودت شناختم». و این گونه شناخت و موفت شناخت حضوری است که بسیار ارزشمندتر از شناخت حصولی است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
2) اصول کافی، ج 1، ص 98.

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی