اختیار

پرسشپاسخ
موضوع «منزلٌ بین منزل» که در مبحث جبر و اختیار مطرح است، یعنی چه؟اگر منظور شما همان روایت مربوط به جبر و تفویض است که اختیار را بین دو امر جبر و تفویض دانسته است، معنای آن این است که نباید در کارهای انسان دست اراده وی را به کلّی کوتاه دانست و کارها را به خدا نسبت داد و از سوی دیگر، نباید گفت که خدا انسان را آفریده و او را به خود وا گذاشته و دیگر تأثیری در کار او ندارد که اوّلی جبر است و دومی تفویض، و اعتقاد به هیچ یک درست نیست، بلکه خداوند انسان را آفریده و چنان که اصل هستی انسان از خداست، بقای شی نیز از اوست و در همان حال آدمی را مختار و آزاد قرار داده و به وسیله عقل و دین راه نیک و بد را برایش نمایان کرده است. از این رو، اگر انسان راه نیک را برگزیند، خود برگزیده و اگر راه بد را برگزیند، باز هم خود برگزیده و مستحق نکوهش و سرزنش است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا خداوند انسان را آزاد قرار داده است؟اگر منظورتان از آزادی این است که خداوند پس از انجام گناه، بی درنگ انسان را کیفر نمی دهد، یادآور می شویم که این آزادی برای تکامل یافتن روحی انسان است؛ زیرا انسان در صورتی با اطاعت از خداوند به کمال می رسد که مجبور و ناگزیر به اطاعت نباشد، بلکه از روی اختیار و آزادی راه نیک را برگزیند و از راه نادرست کناره گیرد. اگر خداوند هر کسی را بی درنگ کیفر دهد و انجام کار زشت را بدین وسیله مانع شود، دیگر خوب و بدی در کار نخواهد بود؛ چه اینکه در این هنگام هر کسی راه درست را برمی گزیند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا این که انسان کاری را از ترس کیفر بجا بیاورد، نوعی جبر نیست؟جبر بدین معناست که انسان قدرت انتخاب و گزینش نداشته باشد و نقش او در اعمالش نقش ابزاری باشد و چنان که تیشه در دست بنّا از آزادی اختیار برخوردار نیست، انسان نیز در کارهایش نسبت به خداوند چنین است. این که انسان می تواند انجام دادن یا انجام ندادن کاری را برگزیند، ولی آن را که مورد خشنودی خداست، برمی گزیند و از کیفر خداوند می گریزد، باعث نمی شود که در این کار مجبور باشد. همین وجود کیفر دلیل بر اختیار و آزادی است. انسان می تواند هر یک از دو راه خوب و بد را برگزیند و به حکم عقل، شایسته کیفر یا پاداش شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا این که تمام رویدادها در «امّ الکتاب» ثبت است، با اختیار و آزادی انسان سازگار است؟این که تمام حوادث و رویدادها در «امّ الکتاب» ثبت است، نه تنها منافاتی با اختیار و آزادی انسان ندارد، بلکه اختیاری بودن اعمال انسان را تأکید می کند؛ زیرا در «امّ الکتاب» تنها کارهای انسان ثبت نشده، بلکه این که کارهای او از روی اختیار صادر می شود نیز در آن درج است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
خوشبختی و بدبختی انسان در دست کیست؟بی گمان، سعادت و شقاوت انسان در اختیار خود اوست؛ یعنی انسان رستگاری یا بدبختی اش را با انتخاب خویش بنیان می نهد و چنین نیست که سرنوشتی محتوم داشته باشد. البته، زمینه های سعادت و شقاوت در افراد مختلف است، ولی آن زمینه ها حتمی و ناگزیر نیست و انسان می تواند برخلاف آنها گام بگذارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا این که خداوند فعّال مایشاء است، با اختیار و آزادی انسان منافات ندارد؟بی شک، خداوند فعّال مایشاء است و انسان نیز موجودی است که کارهای خویش را با اختیار و اراده خود انجام می دهد. این دو به هیچ رو با یکدیگر در ناسازگاری نیستند؛ زیرا اراده خداوند چنین تعلّق گرفته است که انسان بی اراده عمل نکند، بلکه کارهایش از روی اختیار و اراده باشد. اختیاری بودن اعمال انسان از این روی است که خدا خواسته است که انسان موجودی مختار و آزاد باشد. این دو، نه تنها با یکدیگر ناسازگاری ندارند، بلکه اختیاری بودن اعمال انسان، به روشنیِ تمام فعال مایشاء بودن خداوند را تأکید و تقریر می کند؛ زیرا اگر خداوند چنین نخواسته بود، انسان نیز مانند بسیاری دیگر از موجودات اراده و اختیاری نداشت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
دیدگاه شیعه درباره جبر و تفویض چیست؟شیعه اعتقاد به جبر را روا نمی داند و آن را بر خلاف عقل و فطرت و آیات قرآن و احادیث پیامبر«صلی الله علیه وآله» و اهل بیت عصمت«علیهم السلام» می داند. راهی که شیعه براساس آموزش رهبران معصوم«علیهم السلام» برگزیده است راه «امر بین الامرین» است که «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین؛ نه جبر است و نه تفویض، بلکه امری است میان آن دو».
جبر به این معناست که انسانها در کار خویش مجبورند و خداوند کارها را به دست انسانها انجام می دهد و آنان نقشی جز نقش ابزاری ندارند. این اعتقاد از دیدگاه تشیّع محکوم است. تفویض بدین معناست که خداوند انسانها را آفریده و کارها را به خود آنان واگذارده است و همه چیز در دست آنان است و خداوند هیچ نقشی در سرنوشتشان ندارد. این اعتقاد نیز از نظر شیعه نادرست و محکوم و مستلزم شرک است. شیعه به چیزی میان این دو معتقد است؛ و آن این که خداوند انسانها را آفریده و تمام امکانات لازم را بدانان داده و آنان را در انتخاب راه مختار و آزاد قرار داده است، ولی فیض خداوند همان گونه که از آغاز به انسانها رسیده است همچنان ادامه دارد و در هیچ لحظه ای و در هیچ چیزی انسانها از خدا بی نیاز نیستند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیه «کذالک یطبع اللَّه علی کلّ قلب متکبّر جبّار(1)؛ این چنین خداوند بر هر قلب متکبّر و جبّاری مهری زند.» چگونه با انتخاب و آزادی متکبّران و جبّاران سازگار است؟چنان که از آیات کریمه قرآن استفاده می شود، خداوند دارای دو گونه هدایت است: هدایت عام و هدایت خاص.
هدایت عام برای همه است و قرآن، خود را دارای هدایت عام و همگانی معرّفی کرده است؛ چنان که فرموده است: «هدی للناس». این هدایت از گذر عرضه قرآن به عموم انسانها برای پیروی پدید می آید. و هدایت خاص تنها ویژه کسانی است که از هدایت عام خداوند استقبال می کنند و در آن سوی گام بردارند. اینان شایستگی بهره گیری از هدایت خاصّ خداوند را می یابند و به احتمال آیه «هدی للمتقین» که هدایت قرآن را ویژه خدا ترسان دانسته، به هدایت خاص خداوند توسط قرآن نظر دارد.
اگر کسی از قرآن روی برتابد و از دستورهایش پیروی نکند، خداوند او را وا می گذارد و بدان سان آن شخص خوار می شود و بر قلبش مهر می خورد که این جز بازتاب عمل خود او نیست.
بنابراین، معنای این آیه کریمه نیز روشن می شود که خداوند می فرماید: «یضلّ به کثیراً و یهدی یه کثیراً.(2)» به ویژه با توجّه به جمله آخرش که می فرماید: «اِلّا الفاسقبحا؛ به وسیله آن جز فاسقان را گمراه نمی کند.»
پس، تقوا و عمل صالح و ایمان، موجب شایستگی برای دریافت توفیق و هدایتهای ویژه خداوند می گردد و فسق و ظلم و گناه باعث خواری و سلب توفیق و گمراهی و مهر خوردن بر قلب می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) سوره فاطر، آیه 35.
2) سوره بقره، آیه 26.
انسان دارای اختیار است؛ ولی عوامل نظام هستی نیز در کار است. چگونه با وجود این عوامل، انسان ها به درجات عالی می رسند؟وجود بعضی عوامل در جهان، مسلّم و غیرقابل تردید است؛ امّا مختار بودن انسان در قلمرو کارهای اختیاری باعث می شود که عوامل دیگر دست بسته باشند نه انسان مختار؛ زیرا انسان مختار در علل و عوامل هستی تصرّف می کند و آنها را در مسیر کمال و سعادت خویش به کار می گیرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
نقش انسان در تعیین سرنوشت خویش چیست؟سرنوشت انسان بیشتر به خواست خود انسان مربوط است. این انسان است که سعادت یا شقاوت را برمی گزیند. باید توجّه داشت که خداوند انسان را در بن بست زندگی قرار نداده است و پیمودن راه سعادت برای او باز است. اگر انسان دستخوش انحرافات شد، پس از توجّه فوراً باید باز گردد و با بازگشت به سوی خدا گذشته خویش را جبران کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا خوبی و بدی در انسان ذاتی است؟اگر منظور این باشد که استعداد خوبی و بدی در انسان ذاتی است، صحیح است؛ زیرا انسان می تواند با استفاده از آزادی و اختیار و در پرتوی پیروی کامل از دستورهای دینی به عالی ترین مراحل کمال برسد و نیز با تخلّف از برنامه های دینی و طغیان به انحطاط بگراید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا از آغاز آفرینش، برخی از فرزندان آدم«علیه السلام» پرهیزگار و مؤمن و برخی کافر و ظالم شدند؟زیرا انسان دارای اراده و اختیار است و هم برخوردار از کشش های حیوانی و هم نیروی عقل است و بودن در شرایط مساوی باعث نمی شود که اراده و اختیار از بین برود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا نداشتن استقلال با مختار بودن سازگار است؟منظور از استقلال نداشتن این است که هستی ما از خدا است و از پیش خود هیچ نداریم؛ حتّی مالک اختیار و اراده ای که داریم نیز، نیستیم و خداوند هر موقع بخواهد می تواند آن را از ما سلب کند؛ چه اینکه اختیار و آزادی نیز نعمتی است مانند دیگر نعمت های الهی. روشن است وجود اختیار و نداشتن استقلال در تمام شؤون هستی با یکدیگر منافات ندارند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا اراده و اختیار را خدا خلق کرد و انسان در این اختیار - چون ساخته خداست - مجبور است؟اختیار کمالی است که خداوند به انسان موهبت کرده است و اشکالی ندارد که انسان در داشتن اختیار، مجبور باشد. در هر صورت خداوند این اختیار را به انسان داده است و انسان بخواهد یا نخواهد دارای این تسلّط و قدرت گزینش است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر تقدیر در کار است، چگونه انسان مختار و آزاد است؟اولاً، اراده و اختیار انسان نیز بخشی از تقدیر است. تقدیر در کارهای انسان بدین معناست که او آزاد است و با آزادی کارهای خویش را انجام می دهد. ثانیاً، باید توجّه داست که اختیار و آزادی انسان در اعمال و کارهای اوست و این منافات ندارد با این که او در بسیاری از امور تکوینی اش مجبور باشد هر کس از نظر آفرینش، ویژگیهایی دارد؛ مثلاً برخی مردم کوتاهند و برخی داری قامتی بلندند و مانند آن. در این ویژگیها انسان مجبور است، امّا در آنچه مربوط به کار و عمل انسان است، او آزاد است و راه خویش را آزادانه برمی گزیند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
دامنه جبر تا کجاست؟جبر بر همه حوادث و رویدادها و پدیده های عالم، جز اعمال و رفتار انسان، حاکم است؛ زیرا همه موجودات جهان مقهور اراده و مشیّت خداوندند و هیچ موجودی در کنار مشیّت او قدرتی ندارد. امّا برای اعمال و رفتار انسان، مشیّت خداوند بر این تعلّق گرفته است که انسان دارای اختیار و اراده باشد و سرنوشت خویش را با اراده و خواست خود به دست گیرد و چون انسان دارای اختیار است، از نیروی عقل برخوردار شده تا بتواند با راهنمایی اش راه راست را باز شناسد و در آن گام بگذارد و چون عقل به تنهایی رهگشا نیست، شرع را نیز به مدد آن در آورده است.
بسیاری از رویدادهای جهان نیز می تواند افعال اختیاری انسان را دستخوش تغییر و تحوّل قرار دهد؛ مانند صدقه و دعا و صله رحم که در تغییر سرنوشت انسان تأثیری چشمگیر دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا خداوند، که اختیار هر چیز در دست اوست و به انسان عقل و کتاب آسمانی عطا کرده است، او را نمی دارد که به راه راست در آید؟بی گمان، هیچ چیز در عالم بدون اراده خداوند موجود نیست، ولی در مورد اعمال انسانها باید توجّه داشت که خداوند اراده کرده است که انسان اعمال خویش را براساس اراده و خواست خود انجام دهد و در انتخاب و گزینش آزاد باشد. بنابراین، کارهایی که انسان انجام می دهد، از روی اختیار خود اوست و اوست که مسئول فرجام عمال و جزای کارهای خویش است.
خداوند کتابهای آسمانی را برای هدایت انسانها فرستاده و به انسانها عقل موهبت کرده است واز همین روست که انسان دارای اختیار و آزادی است و باید بر اساس تعالیم دینی و هدایتهای عقلی راه درست را برگزیند و برای رضای خداوند و انجام وظایف بندگی گام بردارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا انسان در جامعه، بر سرنوشت خویش حاکم است، یا جامعه بر او حاکم است؟انسان، چه از لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی، می تواند بر سرنوشت خود حاکم باشد. ولی گاه با انتخاب خود به گروه یا جامعه ای در می آید و آن را انتخاب می کند. این انتخاب و درآمدن به آن گروه در او تاثیر می گذارد.
بنابراین، انسان در انتخاب یک گروه آزاد است، امّا پس از گام گذاشتن در آن، سخت تحت تاثیر قرار می گیرد. از این رو، در اسلام بر دوری از جوامع و گروههای ناسالم و شرکت در اجتماعات اهل علم و ایمان و صلاح بسیار سفارش شده است.
با این همه، انسان اگر در بدترین گروهها نیز باشد، می تواند به مدد نیروی تفکّر، تعقل، وجدان و آزادی خود علیه همه باورها و ارزشهای پذیرفته شده آن بشورد و حتّی به تشکیل اجتماعات کوچک سالم و گاه تغییر جامعه نیز دست زند؛ چیزی که در تاریخ نمونه هایی بسیار دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
نقش انسان در پیش آمدن و حوادث زندگی چیست؟برخی از وقایع زندگی در اثر عملکرد انسان رخ می دهند و بدین سان در محدوده اختیار و قدرت اویند. برخی از وقایع نیز خارج از گستره توان و عمل انسانند به گونه ای که گاه انسان تمامی تلاش خود را برای رسیدن به هدفی به کار می بندد، ولی کوچکترین نتیجه ای از آن نمی گیرد.
مهم این است که انسان بنابر وظایف خود عمل کند و تمامی تلاش خود را به کار گیرد، به خدا توکلّ کند و برای رسیدن به مقصود خود، از حدود و ضوابط الهی پای بیرون نگذارد. اگر تلاش او به نتیجه نرسد، به یقین امری بوده که خداوند برای او مقدّر کرده و بی گمان صلاحش در این بوده است. تقدیر الهی جز به این معنا نیست: «ولله عاقبة الامور».
اما در بُعد اجتماعی، وقایع و تحوّلات، در اثر عملکرد افراد اجتماع رخ می دهند؛ همچنان که در قرآن کریم آمده است: «انّ الله لایغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی(و ملّتی) را تغییر نمی دهد. مگر آن که آنان خود تغییر دهند»(3)
بنابراین، رخ نمودن وقایع و تحّولات اجتماعی، در اثر عملکرد انسانهاست. اگر مردم در خود تحوّلی سازنده پدید آورند، خداوند نیز در سرنوشت اجتماعی آنان تحوّلی مثبت پدید می آورد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
3) سوره رعد، آیه 11.
اگر انسان آزاد آفریده شده و در دین، اجباری نیست، پس چرا در برابر کارهای زشت خویش باید کیفر شود؟معنای انسان آزاد آفریده شده، این است که انسان دارای اختیار و آزادی است در برابر کسانی که می گویند انسان در کارهایی که انجام می دهد مجبور است و اختیاری ندارد در دین اکراه و اجباری نیست، معنایش این است که پیروی از دین(عقاید و اخلاق و اعمال شایسته) از روی تحمیل و اجبار صورت نمی گیرد بلکه از روی تفکر و اندیشه و انتخاب است، زیرا هر انسان خردمندی چون به آیین حق توجّه کند، درستی و اصالت و حقّانیت آن را درمی یابد و با بینش صحیح از تعلیماتش پیروی می کند و اساساً اکراه در دین معنایی ندارد.
روشن است که این حقیقت منافاتی با این ندارد که راه کژی و گناه بپیماید و سرکشی کند، باید کیفر بیند. درست است که انسان دارای اختیار و آزادی است، ولی نباید از این آزادی به بدی استفاده کند و کیفر و عقوبت، چه در این جهان(مانند حدود و قصاص) و چه در جهان دیگر(مانند عذابهای دوزخ) برای کسانی است که از آزادی در راه نادرست بهره می جویند.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی