ملحقات مبحث فضائل اخلاقی

پرسشپاسخ
در حالی که ائمه«علیهم السلام» برای امرار معاش کار می کردند چرا روحانیون برای امرار معاش کار نمی کنند؟این صحیح است که امامان ما«علیهم السلام» کار می کرده اند؛ ولی باید توجّه داشت که اگر روحانیون بخواهند به تحصیل و اشتغالات علمی و دینی بپردازند امکان اینکه بتوانند به کارهای اقتصادی نیز اشتغال داشته باشند وجود ندارد. امامان چون از علوم لدنّی برخوردار بوده اند و برای علوم خویش به تحصیل نیاز نداشته اند می توانستند به کار اشتغال داشته باشند.
توجّه به این نکته نیز لازم است، که به عنوان مثال امام علی«علیه السلام» زمانی به کار پرداخت و زمین را شخم زد که از کار کردن بر روی استعداد انسان ها، که کار اصلی پیامبران«علیهم السلام» و پیروان سیره آنهاست، ممنوع و محروم شده بود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چگونه می توان صاحب قلب سلیم که در قرآن تنها سرمایه آدمی در قیامت نامیده شده، بشویم؟قلب سلیم قلبی است که از ظلم و تاریکی شرک و گناه سالم باشد(1) برای اینکه قلب دارای چنین اوصافی باشد، باید مورد مراقبت قرار گیرد و صادرات و واردات آن کنترل شود. از علی«علیه السلام» پرسیدند:«با چه چیزی به این مقام رسید؟» فرمودند:«کنت بوّباً علی باب قلبی؛ من پاسدار قلبم بودم».
یعنی همان طور که برای آب صافی می گذارند، تا آشغال وارد نشود، آن حضرت نیز مراقب قلب خود، بود تا هر چیزی وارد آن نشود. هر کینه، هر محبت و هر احساسی داخل آن نگردد.
و نیز از آن حضرت نقل شده:«القلب مصحف البصر؛ قلب کتاب چشم است». یعنی چشم با وارداتش محتوای قلب را تشکیل می دهد. اگر چشم، عبرت، پاکی و آیات را به قلب منتقل کند، قلب به سلامت می رسد و اگر شهوات و امور حرام را تحویل دهد قلب بیمار می شود.
در حدیثی دیگر می خوانیم:«قلبها سه دسته هستند: 1. قلبی مشغول به دنیا و مادیات است، که گرفتار فشار و رنج است. 2. قلبی مشغول به امر آخرت است و برایش درجاتی بلند است. 3. قلبی مشغول به مولی و خدای خویش است، پس برای اوست دنیا و عقبی و مولای او.
قلب دوم و سوم همان قلب سلیم است البته قلب سوم با قلب سلیم هماهنگ تر است. چنین احساسی، تلاشی جدّی را می طلبد، تا قلب به حیات و نشاط برسد. توبه، توسل و نیایش و خیرخواهی زمینه ساز چنین قلبی است.(2) در پایان یادآور می شویم که از امام«صلی الله علیه وآله» در باره قلب سلیم سؤال شد، فرمودند«آن قلب کسی است که پروردگار خود را ملاقات کند، در حالی که در قلبش جز خدا نباشد و قلبی که در آن شک و شرک باشد، ساقط است. سفارشهای بسیار در زمینه زهد به خاطر فراغت دلها[از دنیا و میل به ]آخرت است».(3)

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) تفسیر المیزان، جلد 15.
2) به مناجات خمس عشر، مناجات تائبین مراجعه شود.
3) اصول کافی، جلد 2، ص 16.
اگر امانتی به مدت زیادی هم در دست انسان ماند، باید رد شود؟چیزی که امانت باشد باید آن را به صاحبش باز گرداند. قرآن مجید در این زمینه می فرماید:«ان الله یامرکم ان تؤدو الامانات الی اهلها؛ به درستی که خداوند شما را فرمان می دهد که امانتها را به صاحبان آنها باز گردانید». و فرق نمی کند که مدت امانت طولانی یا کوتاه باشد. آنچه که در عرف به نام قانون مرور زمان وجود دارد، شرعی نیست و شامل امانت نمی شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
ادب برخورد با بیمار از جانب پزشک چیست؟ریشه نام طبیب در احادیث«طیب نفس» است؛ که با پزشک انسان به خشنودی می رسد. در روشهای معالجه نیز تلقین و برخورد مناسب، نیاز مریض محسوب می شود و بهبودی را نزدیک تر می کند. در احادیث امامان«علیهم السلام» از بیماری به نوعی حبس تعبیر شده و در حقیقت بیمار، پزشک را رها کننده خویش از این زندان می داند. و چه زشت است که طبیب برخوردی سودمدارانه داشته باشد.
شروع کار با نام خدا و امیدواری دادن به بیمار و پرس و جوی کافی آدابی سازنده است. راهنمایی بیمار برای انجام فرایض شرعی در بیمارستان که بسیاری از بیماران آگاه بدان نیستند و گمان می کنند که وظایف از آنان ساقط می شود، از اهم امور است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا نام در سعادت یا شقاوت و به طور کلی در وضعیت روحی انسان تأثیر دارد؟اولاً، در نامهایی که از شخصیتها انتخاب می شود به طور معمول معنی و مفهوم لغوی مورد نظر نیست، بلکه انتساب نام با شخصیت، مورد توجه است؛ به عنوان مثال آسیه همسر فرعون یکی از بانوان گرامی و مورد تمجید قرآن مجید و اسوه ی صبر و مقاومت است و انتخاب این نام بسیار شایسته و مطلوب است هر چند آسیه، همسر فرعون، اگر کلمه ای عربی باشد، به معنای زن اندوهگین است. و ممکن است آسیه کلمه ای عبری باشد.
ثانیاً، شخصیت انسان با تلاش و اراده خود انسان ساخته می شود و وجود یک نام در انسان نمی تواند حاکی از چیزی باشد. سعادت یا شقاوت معیارهایی دارد که اسم و لفظ در آن دخالت ندارد. انسان باید تلاش کند که با ایمان و عمل صالح سرنوشتی شایسته برای خود فراهم آورد و در آن صورت منشایی برای نگرانی وجود ندارد البته در اسلام تأکید شده است که نام خوب برگزیده شود. انسانی که با خدا ارتباط دارد و وظایف دینی را به طور کامل انجام می دهد و با نیایش و استعانت از خدا و توسل به پیامبر و امامان، مخصوصاً امام زمان«علیه السلام» همواره به زندگی خویش معنویت و روح می بخشد، انسانی سعادتمند است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آداب عمومی سلام چیست؟سلام کردن مستحب و جواب آن واجب است. پیامبر«صلی الله علیه وآله» فرمودند:« عابر به نشستگاه، وارد شونده در خانه بر افراد داخل منزل، و سواره به پیاده سلام کند».
گرچه کوچک ترها باید حرمت بزرگترها را پاس دارند، اما سلام بزرگان بر کوچک ترها، حتی کودکان سنت پیامبر«صلی الله علیه وآله» است. ترک نمودن سلام مردان به زنان جوان و نامحرم بهتر و به نجات نزدیک تر است.علی«علیه السلام» فرموده اند« من به زنان جوان ابتدا به سلام نمی کنم. شاید غیر از آن ثوابی که خواسته ام،نتیجه بگیرم.
ابتداء به سلام و اول سلام کردن تکبر را از وجود انسان می شوید. ثواب سلام کننده بیشتر از جواب دهنده آن است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آرزوهای انسان در چه مواردی مستحسن و در چه مواردی مذموم است؟آرزوهای انسان بر دو گونه است: 1. آرزوهایی که به زندگی مادی انسان بستگی دارد. 2. آرزوهایی که در رابطه با زندگی روحی و معنوی انسان است.
در آرزوهای مادی، انسان باید از آنچه در احادیث به«طول امل»، یعنی آرزوهای دور و دراز تعبیر شده، بپرهیزد و تنها به آنچه که زندگی جسمی و مادی وی در حد لزوم به آنها وابسته است، بسنده کند. چرا که تنها دنبال کردن آرزوهای مادی، بدون در نظر داشتن اهداف معنوی، باعث انحراف از هدف اصیل آفرینش انسان است.
و در آروزهایی که با زندگی معنوی و روحی انسان ارتباط دارد، خداست و تلاش و فعالیت بیشتر مطلوب و ارزش است. چه اینکه این گونه آرمانها متعالی است. و انسان برای دست یافتن به چنین آرمانهای مقدس و بزرگی آفریده شده است.
در باره آرزوهای نوع اول، یعنی آرزوهای بلند پروازانه و به دور از معیار، روایت زیبایی از علی«علیه السلام» نقل شده است. ایشان می فرماید:«برای شما از دو چیز نگرانم: آرزوهای بلند و پیروی از هوی. اما آرزوهای بی حساب شما را از آخرت غافل می کند و پیروی از هوی آدمی را از حق باز می دارد».

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا امور مادّی مثل تغذیه نیز در کسب ارزشهای اخلاقی، مؤثّر است؟همچنان که در آیات و روایات تصریح شده است، عوامل مادّی هم می تواند در صفات اخلاقی آیاتی مانند: «کلوا من الطیبات و اعملوا صالحاً؛(4) از پاکیزه ها بخورید و عمل صالح انجام دهید». این آیه کریمه رابطه تغذیه پاک را با عمل صالح نشان می دهد.
و نیز در احادیث آمده است که خوردن فلان غذا رقت قلب می آورد، یا خوردن کدو در قوای عقلانی مؤثّر است.
امروزه بهداشت تغذیه رابطه تغذیه خوب را با نشاط روحی و روانی و بهره هوشی نشان داده است. امّا همان طور که گذشت اینها مؤثّرند، نه کافی. شرط اساسی همانا سنجشها و باز نمودن دروازه دل به سوی آموزشهای انبیا و اولیای الهی است.

« بخش پاسخ به سؤالات »

4) سوره مؤمنون، آیه 51.
به چه دلیل در فرهنگ اسلامی، به غیرمسلمانی که در نبرد با دشمنان خدا کشته می شود، شهید اطلاق نمی گردد؟هر فرهنگی، معیارها و قانون های خاصّ خود را دارد، و واژه ها نیز بر همین اساس، استعمال می شوند. مثلاً همین لغت شهید از چنین بار فرهنگی برخوردار است.
از آنجا که کار دین، انقلاب در انگیزه ها بوده است، پس بهترین انگیزه برای کارها و نیز، شرط قبولی اعمال را همین ایمان به خدا دانسته است. در قرآن آمده است:«من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیوة طیّبه؛(5) هر مرد و زنی که عملی نیکو انجام دهد و(به شرط آنکه) مؤمن باشد، به او زندگی طیب عطا می کنیم».
و این روشن است که کار با هدف و انگیزه برتر، است. و امّا شهید کسی که به خویشتن و ارزش خویش واقف و شاهد شده و در بازار خریداران، عمر خود را به بهترین کس سپرده است. پس مدال شهید به او اعطا می شود. و نه به دیگری؛ زیرا اوست که به این ندای خداوند پاسخ داده که می فرماید:«ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنهة؛(6) خداوند جان و مال مؤمنان را در ازاء بهشت، از آنان خریده است». و این شهید است که حتی غسل ندارد(7) و با لباس خویش به خاک سپرده می شود. البته در دیدگاه وسیع قرآن، نیکوکاران با بدکاران مساوی نیستند، امّا هر عملی با میزان های ویژه سنجیده می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »

5) سوره نحل، آیه 97.
6) سوره توبه، آیه 111.
7) اگر در معرکه جنگ شهید شود.
چگونه می توان به علوم و دانش هایی که آموخته ایم، عمل کنیم؟1. علمی که با عشق و ایمان و یا حتی بغض و نفرت ترکیب شود، به عمل می پیوندد. اگر بدانیم پشت در کسی هست (علم) ، احساسی در ما زنده نمی شود، اما اگر بدانیم آن شخص، دوست و یا دشمن است، احساس محبت و شتاب برای باز کردن در و یا نفرت و گریز در ما برانگیخته می شود.
2. باید سود و زیان آن موضوعات مورد عمل، مثل نماز و یا ترک آن را بررسی کنیم.
3. تمرین از کارهای کوچک، توفیق در کارهای دیگر را می آورد.
4. تذکر دائمی این که فرصت ها از دست می رود با مطالعه حالات انسان های موفق، قرآن و کتب مفید لازم است.
5. توفیق عمل با دعا و توسل به نتیجه دست می یابد. در دعاها جلوه عجز را می بینیم که چگونه از خداوند راه رسیدن به مرحله عمل را می طلبد و از او استعانت می جوید.«الهی هب لی علماً فی استعمال؛ خدایا! علمی که به آن عمل شود، عطا فرما.(8)

« بخش پاسخ به سؤالات »

8) دعای مکارم الاخلاق.
مراد از عمل طبیعی و عمل اخلاقی چیست؟این اصطلاح مربوط به فلسفه اخلاق است. در فلسفه اخلاق چند کلمه به چشم می خورد که مفاهیم آن از این قرار است.
اخلاق نظری: مباحث مقدماتی در تعریف خوب و بدهای اخلاقی.
اخلاق عملی: بررسی فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی .
اخلاق طبیعی: اخلاقی که مستقل از دین بوده، پایه اخلاق را در طبیعت انسان جستجو می کند. انگیزه های اجتماعی، خود پرستی، غریزه حفظ نوع و حفظ ذات، به طور قوی و ضعیف در انسان موجود است. این مبنا نتایج نادرستی خواهد داد. اخلاقی که از دین استقلال یافته باشد، پایه های متزلزلی دارد.
عمل طبیعی: عملی است مثل آنچه به طور طبیعی در ساختمان بدن انسان انجام می شود، کار معده، قلب و گردش خون چنین جریانی دارد. عمل طبیعی، براساس فرمان طبیعت آدمی است.
عمل اخلاقی: عملی است که رعایت اصول و قواعد اخلاقی در آن شده باشد. مثلاً انسان گرسنه به طور طبیعی نیاز به غذا دارد و تأمین آن را هم از هر راهی جایز می داند، امّا براساس معیارهای اخلاقی باید از راه صحیحی به تأمین نیاز طبیعی خود بپردازد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اعمال و کرداری که موجب رفعت و حرّیت روحی آدمی می شوند، کدامند؟از برخی احادیث رهبران راستین استفاده می شود که اگر انسان بخواهد از پستی و فرومایگی و زبونی خاصّی یابد و به بزرگی و عزّت بگراید، باید از دستورات الهی اطاعت کرده، از معصیّت و نافرمانی خداوند بپرهیزد؛ زیرا لازمه معصیّت و گناه، اسارت و ذلّت است، بدین لحاظ که انگیزه نافرمانی خدا، پیروی از تمایلات نفسانی و وسوسه های شیطانی است. و متقابلاً لازمه اطاعت خدا، بزرگ منشی و آزادی از اسارت خواهش نفسانی و تسلیم در برابر خواسته های الهی است. بر این اساس، تنها اطاعت از دستورات الهی است که انسان را از زبونی و ذلت نجات می دهد. قرآن کریم صریحاً به مواردی که سبب رشد، مقبولیت، محبوبیّت آدمی می شود؛ از قبیل شکر در نماز شب، عمل صالح و... اشاره کرده است. «لئن شکرتم لازیدنکم(9)؛ اگر خداوند را شکر کنید بر وجود شما می افزاید و توسعه(بزرگی می یابید».
«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن وداً(10)؛ آنان که ایمان آورده و اعمال صالح انجام می دهند، بزودی خداوند رحمان، برای آنان محبّتی(در دل ها) قرار می دهد».

« بخش پاسخ به سؤالات »

9) سوره ابراهیم، آیه 7.
10) سوره مریم، آیه 96.
کسی که در رابطه با ایمان به خدا دچار بحران روحی می شود چگونه به خود پاسخ دهد تا از پریشانی فکری نجات یابد؟مسأله خدا و ایمان به او آن چنان روشن است که پریشانی ندارد. این ندای درونی انسان است فقط باید مقداری شفاف تر شود. و از آنجا که ما با موضوع برخوردی نامنظم داریم پریشانی و بحران دست می دهد.
علی«علیه السلام» فرموده اند: وقتی پاسخ ها زیاد می شوند حقیقت و صواب پنهان می ماند. حقیقت این است که ما خود و جهانی را احساس می کنیم که آفریننده آن نیستیم.
پس کیست؟!
اگر مادّه باشد، ترکیب دارد، اجزاء دارد و این شاهد نیاز و وابستگی است پس باید کسی برتر باشد او در قرآن چنین توصیف شده است:
احمد = بی ترکیب
صمد = بی نیاز
لم یلد و... = نامحدود
و لم یکن له کفو = بی مانند
این وجود بی نیاز و نامحدود می تواند تحلیل آفریدگار و آفرینش باشد. در سوره حمد نیز ویژگهایی مطرح می شود که اشتیاق و محبّت انسان را به خداوند برمی انگیزد مثل رحمت و مهربانی و پرورش(رب) او. به راههای فرعی نباید وارد شد. یک وجود بی نهایت و نامحدود قابل تصوّر در ذهن محدود ما نیست و همین لطف موضوع است. اندیشه بیشتر، خواندن حالات مؤمنین و خاطرات ایمانی آنان قرائت قرآن به ثبات و آرامش می انجامد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
ثبات قلبی چگونه ایجاد می شود؟قلب کانون احساس و عاطفه است، بنابراین همانطور که ذهن و تفکّر با مواد مستدل به توانمندی می رسد قلب نیز نیاز به تغذیه دارد. در روایات ما این عوامل عبارتند از موعظه شنیدن چنانکه علی«علیه السلام» می فرماید: أَحی قلبَک بالموعظه(11)؛ قلب خویش را با موعظه زنده نگهدار».
مورد دوّم توکل بر خداوند است که باز همان گرامی می فرماید: «اصل قوة القلب التوکل علی اللَّه(12)؛ ریشه توانمندی قلب با تکیه و اعتماد بر خداست».
مورد سوّم؛ یقین است که قلب را قدرت می بخشد قرائت قرآن و دعا و توسّل و زیارات سهم و افری دارند. البته بعضی موارد مثل یقین، تقویت معارف و شناخت ها است که نیاز به کار فکری و تعمیق مبانی را لازم می کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »

11) نهج البلاغه.
12) غررالحکم.
برای رشد اخلاق و به ویژه اخلاق اسلامی چه راهی را پیشنهاد می کنید؟اخلاق مرحله عملی مکتب است و قبل از آن دو مرحله احساس و شناخت لازم است. یعنی معرفت ظ ایمان ظعمل و شاید به همین خاطر خُلق و اخلاق به آن ویژگیهای تثبیت شدن گفته می شود. چون ریشه در احساس و معرفت آدمی دارد. بنابراین برای تنظیم اخلاق. نیاز به شناخت ارزشها برای مرحله احساس و ثبات و کسب اخلاقهای خوب، کاملاً احساس می شود و شما در کتب اخلاقی حتی کتاب قدیمی و با ارزش ملااحمد نراقی (معراج السعاده) مقدمه ای در این باره می بینید. لذا توصیه می شود کتابهایی در این باره مثل اخلاق اسلامی (از نشریات مؤسسه) و کتابهای مفید و ساده مرحوم دستغیب را مطالعه بفرمائید. اما در مرحله عمل، تمرین و استمرار لازم است و بلندترین راه ها با قدم اول برداشته می شود. در این مسیر از نقش دعا، توسل، زیارت ائمه«علیه السلام»نباید غفلت بشود در قرآن می خوانیم اگر فضل و رحمت خداوند نبود ما زکی منکر من احدً یعنی هیچکدام از تزکیه نمی شوید.
شما در مناجات شعبانیه نیز مشاهده می کنید: الهی بک علیک الا الحقتنی بمحل طاعتک خدایا بر تو و به کمک توست که می توانیم به مرحله اطاعت برسم. و سرانجام در زیارت حضرت فاطمه«علیها السلام» روز یکشنبه (مفاتیح) می خوانیم بِأَنا فرطهرنا بولایتکم ما با ولایت و سرپرستی شما تطهیر می شویم. زندگی انسانهای نمونه در اسلام و انسانهایی که در این زمینه موفق بوده اند مقصد را نزدیک کند و به انسان روحیه و نشاط رفتن ببخشد. بعد از این مرحله تنظیم اعمال است که باید با سه معیار همراه باشد .
01 هماهنگی با سنت
02 اخلاص در نیت
03 رعایت اهمیت ها در عمل
چون دین فقط عمل نمی خواهد بلکه محرّکها و مطابقت با مکتب و رعایت اولویت ها مهم است. با این طرح اصلی هر کتاب که به رشد اخلاق کمک کند خوب است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
برای سحرخیزی چه کنیم؟سحرخیزی مشکل است، امّا با تصمیم قاطع آسان می شود. اگر مثلاً مسافرتی با دوستان همدل پیش آید و وقت حرکت، سحر باشد، سحرخیزی آسان و حتّی شوق انگیز است. اگر بد اندیشیدیم که سحرخیزی و نماز شب چه موهبت سرشاری است، در این صورت مقدّمات سحرخیزی مانند خواب و بیداری سر وقت و خواندن آیه آخر سوره کهف و یاری از خدا را از یاد نبریم. البته انجام این کارها در آغاز مقداری سخت است ولی با صرف همّت و گذشت زمان آسان می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
گاهی فکر می کنم دین و تکالیف دینی مربوط به آدمهای ثروتمند است و من که فقیر هستم باید به دنبال گرفتاری خودم باشم آیا این تفکر صحیح است ؟در پاسخ به سؤالی که مطرح کردید یادآور می شویم که خداوند متعال براساس لطفی که داشته انسانها را آفریده و آنان را به انجام تکالیف و وظائف دستور داده است بنابراین هر انسانی وظیفه دارد دستوراتی که به او متوجه شده به آنها عمل کند تا از این رهگذر به رشد و کمال انسانی دست یابد و در این مسئله افراد تنگدست و غیر تنگدست فرقی ندارند و چنین نیست که مثلاً افرادی که دارای ثروت هستند حق داشته باشند نماز و روزه انجام دهند و دیگران این حق را نداشته باشند خیر بلکه انجام تکالیف لطفی است که به همه انسانها متوجه است در این رابطه تذکر چند نکته اساسی لازم است:
1. شخصیت انسانی به امکانات و تعیّنات ظاهری نیست یعنی چنین نیست که هر کسی در جنبه های مادی و امکانات زندگی پیشرفت داشته باشد شخصیت او نزد خدا والاتر و گرامی تر باشد ممکن است کسی باشد که تنگدست و مستمند باشد اما در اثر اطاعت خدا به مقامی والا و ارزشمند دست یافته باشد قرآن مجید می فرماید: ان اکرمکم عندالله اتقیکم ترجمه: همانا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست .
بر این اساس ما شما را به پاکی و تقوی توصیه می کنیم شما از اینکه وضع زندگی شما بطور مطلوب نیست نگران نباشید.
نکته دوم اینکه شما به دعا و نیایش و ارتباط با خدا و توسل به پیامبر و امامان «علیهم السلام»اهمیت بدهید نماز و سایر فرائض واجبات دینی را باشرایط آن انجام دهید و سعی کنید دامن خویش را از گناه و معصیت برکنار بدارید یاس و ناامیدی نداشته باشید در کنار دعا و نیایش فعالیت هم داشته باشید از خدا می خواهیم تلاش شما را موفق و پیروز قرار دهد، و نابسامانیهای زندگی شما را به فضل و کرم خویش سازمان بخشد.
نکته سوم: آنکه دنیا در فکر دینی محل امتحان است فقیر باصبرش امتحان می شود و غنی با شکر و کمک کردن. باز این به معنی سکوت نباشد شما باید تلاش خویش را بنمائید و روزی به دست خداست و هرگز عبادت در نماز و روزه خلاصه نمی شود و کار شما هم عبادت است در ضمن یقین داشته باشید هر کس تقوی پیشه کند در بن بست نمی ماند سوره مبارکه که طلاق را مطالعه کنید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آرزوهای آدمی در چه مواردی جایز و چه مواردی مذموم است؟آرزوهای انسان بر دو گونه است آرزوهایی که به زندگی مادی و جسمی انسان بستگی دارد و آرزوهایی که در رابطه با زندگی روحی و معنوی انسان است و در آرزوهای مادی، انسان باید از آنچه در احادیث به «طول امل» یعنی آرزوهای دور و دراز تعبیر شده بپرهیزد و تنها از مسائل تعقیب کند که قوام زندگی جسمی و مادی وی در حد لزوم به آنها وابسته است چه اینکه دنبال کردن بیشتر باعث انحراف از هدف اصیل آفرینش است.
و در آرزوهایی که با زندگی معنوی و روحی انسان وابسته است هر چه انسان بالا برود و تلاش و فعالیت بیشتری داشته باشد، ارزش دارد چه اینکه اینگونه آرمانها متعالی است و انسان برای دست یافتن به چنین آرمانهای مقدس و بزرگی آفریده شده است.
در باره نوع اول، یعنی آرزوهای بلند پروازانه و به دور از معیار، روایت زیبایی داریم که علی«علیه السلام» می فرماید: برای شما از دو چیز نگرانم آرزوهای بلند و پیروی از هوی.
اما آرزوهای بی حساب شما را از آخرت غافل می کند و پیروی از هوی آدمی را از حق باز می دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
صفات متقین چیست؟در ابتدای سوره بقره(13) می خوانیم که متقین:
1. ایمان به غیب دارند.
2. نماز را بپا می دارند.
3. انفاق می کنند.
4. ایمان به آنچه پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله» و پیامبران گذشته نازل شده دارند.
5. به قیامت یقین دارند.
در دیگر آیات قرآنی چنین کلیاتی آمده است اما به طور گسترده می توان به نهج البلاغه(14) خطبه مشهور صفات متقین که شخصی به نام همّام از امام«علیه السلام» سؤال نمود/ رجوع نمود. آن خطبه چنین شروع می شود:
متقین اهل فضیلت ها هستند.گفتارشان درست و بی نقص است / رفتارشان متواضعانه، و منشی میانه رو و به دور از افراط و تفریط دارند.چشمهایشان را از آنچه خداوند حرام نموده بسته اند و گوش به علم مفید سپرده اند و...

« بخش پاسخ به سؤالات »

13) سوره بقره آیات 4-2.
14) خطبه همّام در بخش خطبه ها.
استفاده از دنیا و امکانات آن از نظر دینی ممنوعیتی دارد؟در مورد استفاده از زینتهای دنیوی به شرط اینکه سبب غفلت از خدا، آخرت نشود و مانع رشد و کمال انسانی و تقرب به خدای متعال نباشد، قرآن مجید می فرماید: بگو چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند( اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند، ولی در قیامت خالص برای مؤمنان) خواهد بود: اینگونه آیات(خود) را برای کسانی که آگاهند شرح می دهیم آنچه در اسلام حرام است اسراف است و تبذیر و مؤمن آنها را مرتکب نمی شود و نیز مؤمن ساده زیستی را بر می گزیند تا آنچه دارد بهتر در راه خدا انفاق کند. آنچه در دین تأکید می شود این است که دنیا برای ماست نه ما برای او، و با ما نخواهند ماند پس مربی با استفاده از دنیا برای رفع ضروریات معقول و مشروع زندگی، اهداف بلند خویش را می جوید و اسیر نمی شود. قناعت به زندگی دنیوی، رکود می آورد و رکود مساوی با خسران است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آداب عمومی سلام چیست؟سلام کردن مستحب و جواب آن مستحب است پیامبر«صلی الله علیه وآله» فرمودند عابر به نشستگان ، وارد شوند بر افراد داخل منزل، و سواره به یاد سلام کند.
گرچه کوچک ترها باید حرمت بزرگترها را پاس دارند اما سالم بزرگان بر کوچک ترها و حتی کودکان سنت پیامبر«صلی الله علیه وآله» است. سلام مردان به زنان جوان و نامحرم، ترک نمودنش بهتر و به نجات نزدیک تر است. علی«علیه السلام» فرموده اند من به زنان جوان ابتدا به سلام نمی کنم، شاید غیر از آن ثوابی که خواسته ام نتیجه بگیرم.
ابتداء به سلام و اول سلام کردن تکبر را از وجود انسان می شوید.
ثواب سلام کننده بیشتر از جواب دهنده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
؟« بخش پاسخ به سؤالات »

...................) Anotates (.................

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی