اسلام و دیگران

پرسشپاسخ
ویژگی حکومت اسلامی چیست؟همان گونه که اسلام در دیگر زمینه دارای ویژکیهای خاص به خود است حکومت اسلامی نیز در مقایسه با نظامهای سیاسی دیگر ویژگیهای خاص به خود دارد. با حاکمیت این نظام، قسط و عدل در جامعه انسانی مستقر می شود. گرچه واژه عدل واژه ای زیبا است که همه از آن دم می زنند، ولی روشن است که در هیچ نظامی جز اسلام امکان اینکه به عدالت، به مفهوم واقعی، عمل شود و قسط در ابعاد وسیع و گسترده ی آن در شؤون زندگی انسان پیاده شود ممکن نیست، زیرا عدالت در مرحله نخست براساس ارزیابی نیازهای انسانی است که آگاهی از آن برای کسی جز خداوند که علمش غیرمحدود است و به انسانها و نیازهای انسان احاطه کامل دارد، امکان پذیر نمی باشد ثانیاً احتیاج به آگاهی او از قوانینی دارد که بتواند به طور کامل پاسخگوی آن نیازها باشد. که این امر نیز برای انسانها با توجه به محدودیت آگاهی آنان به طور کامل ممکن نیست. این نظام اسلامی است که قوانین آن از علم الهی سرچشمه می گیرد و در نتیجه تنها اسلا می تواند قوانین عادلانه که از هر جهت جامع و کامل است مطرح و اجرا کند.
مهمترین ثمره حاکمیت این قوانین رسیدن انسانها به سعادت مطلوب و رستگاری آنان در تمام ابعاد زندگی است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
آیا اسلام قادر به حلّ مشکلات و نابسامانیهای عصر حاضر هست؟با توجه به اینکه در اسلام، مصالح و مفاسد انسانها در تمام شؤون مختلف زندگی از دیدگاه وحی مورد نظر قرار گرفته است، اسلام پاسخگوی تمام نیازهای زندگی بشر می باشد.
بدیهی است که نارسایی قانون و ناتوانی آن از پاسخگویی به مشکلات، معلول احاطه نداشتن قانون گذار به تمام نیازها و مشکلات حیات بشری است و از آنجا که در اسلام قانون گذار خداوند جهان است، که هیچ ذره ای از علم غیرمتناهی او بیرون نیست، تمامی شؤون زندگی بشر - اعم از امور اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی - را در نظر گرفته و قوانین شایسته ای برای آن وضع کرده است.
بر این اساس، برای پایان یافتن نابسامانیها و مشکلات کنونی باید به قوانین و دستورات اسلامی عمل شود. که همه مشکلاتی که گریبانگیر مسلمانان است در اثر عمل نکردن به دستورات اسلامی است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
اینکه خداوند از آغاز دین اسلام را، که دین کامل است، نفرستاد دلیلی بر این نیست که علم و قدرت خدا بتدریج تکامل یافته است؟اینکه خداوند از آغاز، اسلام را با تعالیم ویژه ای که در شریعت پیامبر اسلام هست نفرستاد دلیل تکامل یافتن علم وی نیست؛ زیرا زیرا دینی که خداوند در هر عصری برای بشر فرستاده متناسب با استعدادها و قابلیت های مردم در آن عصر و منطبق با محیط آنان بوده است. بشریت، در ابتدا استعداد و قابلیت پذیرش تعالیم کامل اسلام را نداشته است و دین متناسب با استعداد آنان همان دینی بوده که توسط پیامبرآنان برایشان ابلاغ می شده است. همچنانکه برنامه های عالی کلاسهای دانشگاهی برای بچه هایی که در کلاس اول گام نهاده اند، سنگین است و برنامه آنان باید باید متناسب با استعدادشان مقرر گردد. با این توضیح روشن می شود که دین، نزد خداوند همواره کامل بوده است و نقص و تکامل تدریجی در جامعه انسانی در طول تاریخ بوده است.
در علم خدا تحول و تکامل راه ندارد. علم خدا عین ذات او و نامحدود است. معقول نیست که در ذات وی تغییر و تحول راه پیدا کند. علم خداوند محدود به حدی نبوده و آینده و گذشته در حیطه علم گسترده ی وی یکسان است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
با اینکه در قرآن آمده است: «لااکراه فی الدین...؛ در دین اکراهی نیست». چگونه در برخی آیات دیگر آمده است که هر که جز اسلام دینی را بپذیرد از وی پذیرفته نمی شود؟منظور از آیه لااکراه فی الدین با توجه به جمله ی بعد از آن :«قد تبین الرشد من الغی؛ به تحقیق راه رشد از راه گمراهی جدا شده است». این است که در دین اکراهی نیست؛ چون راه درست از نادرست روشن و جدا است؛ یعنی آیین اسلام؛ آیینی است که از فطرت انسان سرچشمه می گیرد و عقل انسان بدان رهنمون می شود و چنان نیست که مطالبش برخلاف عقل باشد، تا پذیرش آن برای افراد جنبه تحمیلی داشته باشد. و از آنجا که سعادت افراد و رستگاری همه جانبه ی انسان ها بدان بستگی دارد اگر افراد آن را نپذیرند و دین دیگری را - دراعتقاد و عمل - جایگزین آن سازند، از آنان پذیرفته نمی شود و در آخر زیانکار خواهند بود؛ با این توضیح دو آیه ی مذکور به هیچوجه با یکدیگر منافات نخواهند داشت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
آیا تمایل به اسلام فطری است؟اگر انسانها به فطرت خود واگذاشته شوند و مانعی بر سر راه تمایل و درک فطری آنان پدید نیاید، به اسلام گرایش پیدا می کنند و مجذوب معارف والای آن می گردند. آری شرط گرایش، آگاهی از تعالیم اسلام است. به هر میزان که آگاهی تقویت شود تمایل مذکور قوت پیدا می کند، لیکن استعمار و ایادی آن فرهنگ اسلامی را از جامعه های اسلامی زدودند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی حرکت فرهنگی به طور چشمگیری آغاز شد و جوانان به اسلام گرایش بیشتری پیدا کردند و در چند سال اخیر ایثار و فداکاری و از خود گذشتگی های بسیاری از خود نشان دادند و در برابر تمامی دشمنی ها و دسیسه های وی به مقابله برخاستند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
آیا اسلام برترین دین است؟چنانچه منظور از ادیان دیگر ادیان غیر الهی است سخن گفتن از برتری درست نیست؛ زیرا تنها آیین اسلام بر حق است و ادیان دیگر باطل و انحرافی است. همه پیامبران الهی مردم را به اسلام دعوت می کردند؛ بنابراین کسانی که از آیین پیامبر زمان خود پیروی کرده باشد، بر حق و افراد دیگر بر باطل بوده اند.
چنانچه منظور از ادیان دیگر ادیان قبل از پیامبر اسلام باشد معلوم است که اسلام از همه ادیان الهی برتر است؛ زیرا شریعت پیامبر خاتم از همه شرایع آسمانی کاملتر است. مانند کلاسهای مراحل عالی تحصیلات که مشتمل بر آموزشها و علومی است که نسبت به آموزشها و علوم مراحل ابتدایی و متوسط کاملتر به حساب می آید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
دلیل عدم گسترش اسلام در غرب چیست؟عدم گسترش اسلام در غرب دلایل مختلفی دارد. یکی از آن دلایل، ضعف تشکیلات تبلیغی مسلمانان و نبودن امکانات و سیع تبلیغی بوده است. دلیل دیگر که مهمتر از دلیل اول است، نفوذ قدرتهای استعمارگر از طریق گسترش برنامه های تبلیغی مسیحیت و تلاش برای جلوگیری از نفوذ اسلام است. چرا که آنان به خوبی می دانند اسلام یگانه مدافع توده ها و تنها حامی حقوق ملتها است و اگر فرصتی برای طرح تعالیم اسلام و گسترش آن پدید آید، زمینه چپاولگری و غارت آنان از بین خواهد رفت. آنان همواره سعی می کنند چهره ی حقیقی اسلام راستین به دنیا باز شناسانده نشود. با این وجود، نفوذ اسلام در غرب روزافزون است و توجه افراد به اسلام جلب شده است. انقلاب اسلامی ایران، که به رهبری حضرت امام خمینی صورت گرفت. در معرفی اسلام نقش مهمی را ایفا کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
چگونه برخی از مکاتب انحرافی در میان ملتها از پیشرفت برخوردارند؟پیشرفت یک مکتب دلیل بر حقانیت آن نیست. حقانیت یک مکتب براساس دلیل و برهان است. اسلام دارای براهین و دلائل قاطعی است که هر شخص خردمند و منصفی آن را تصدیق کرده، به آن ایمان می آورد؛ لیکن خداوند چنین اراده نکرده که آیین خویش را جبری پیش ببرد و در جوامع حاکم سازد. این انسانها هستند که وظیفه دارند در باره اسلام تحقیق کنند و با اختیار و آگاهی آن را بپذیرند و در ترویج و اشاعه آن اقدام نمایند.
از آنجا که خداوند در این جهان به اجبار جلوی پیشرفت مکتبهای باطل و انحرافی را نیز نمی گیرد، ممکن است آیین و مسلکی انحرافی هر چند بر خلاف عقل و فطرت انسانی باشد در میان انسان ها منتشر شود.که اگر انسانها تعقل کنند و به فطرت خویش باز گردند، جز اسلام آیین دیگری را بر حق نخواهند یافت. شاهد آن این است که در چند سال گذشته که مردم مسلمان ایران به تلاش در راه پیشرفت اسلام برخاستند و در جهت روشنگری ملتهای تحت ستم اقدام نمودند، فطرت های ملل جهان متوجه اسلام گشته است و عده ای کثیر که جویای حقیقت بودند، اسلام را منطبق با فطرت و عقل سلیم یافته و به آن گرویده اند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
آیا تعالیم اسلام با گذشت زمان می تواند تازگی خود را حفظ کند؟اسلام دینی است که تعالیم آن بر مبنای علم و عقل استوار گشته و قوانین و دستورات آن براساس مصالح و مفاسد وضع شده است. همان طور که قوانین طبیعی، که بر جهان آفرینش حکومت می کند، کهنگی ندارد، مانند قانون جاذبه عمومی که با گذشت سالها و قرنها همچنان ثابت و حاکم بر کرات است، قوانین اسلام هم، که بر پایه مصالح و مفاسد قرار داده شده، چنین است؛ مثلاً یکی از اموری که عقل به خوبی و نیکی آن حکم می کند احسان به مردم و عدالت است. همچنین خرد به زشتی و ظلم و تجاوز حکم می کند.
در قرآن کریم آمده است: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی؛(1)همانا خداوند به دادگری و نیکوکاری و دستگیری از خویشان تهیدست فرمان داده و از کارهای زشت و رفتارهای ناهنجار و ستمگری نهی نموده است». و تعالیم دیگر دین نیز همین گونه است.
در مواردی که انسان حکمت احکام اسلام را درک نمی کند، از کوتاهی و نارسایی دانش اوست. هر چه سطح دانش بشر بالاتر رود، جامعیت و کامل بودن تعالیم اسلام واضحتر می گردد؛ چرا که قوانین و دستورات اسلامی براساس وحی و از علم نامحدود و بی انتهای پروردگار جهان، که بر همه مصالح و مفاسد احاطه دارد، سرچشمه گرفته است؛ بنابراین در تعالیم اسلام کهنگی راه نخواهد داشت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
1) سوره نحل، آیه 90.
چرا اسلام با معجزه پیشرفت نمی کند و به کوشش مسلمانان احتیاج دارد؟مزیت یک دین به این نیست که از طریق اعجاز و بدون تلاش و کوشش پیروان آن پیشرفت نماید؛ بلکه امتیاز یک دین به جامعیت تعالیم آن و انطباق آن با عقل و فطرت انسان و توانایی پاسخگویی به نیازهای انسان، در تمام شؤون زندگی، است. این امر با این مطلب که برای پیشرفت، نیاز به تلاش و مجاهدت و فداکاری نیز باشد منافاتی ندارد، چرا که این جهان، جهان عوامل و اسباب است و نباید انتظار داشت که یک آیین، هر چند از جامعیت و کمال برخوردار باشد، بدون فداکاری و مجاهدت پیشرفت و گسترش یابد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
چگونه می توان به برتری اسلام را بر مکاتب و مذاهب دیگر پی برد؟از دو راه می توان به برتری اسلام نسبت به همه ی ادیان و مذاهب دست یافت. نخست اینکه از طریق معجزه بودن قرآن و دلیلهای قطعی ای که درباره رسالت پیامبر«صلی الله علیه وآله» و ابدی بودن تعلیمات اسلام وجود دارد به این امر پی ببریم؛ چرا که براساس آن دلیلها هیچ آیینی بجز اسلام نمی تواند در پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی انسان موفق باشد.
راه دوم مقایسه بین تعالیم و قوانین ادیان است. هنگامی که در عقاید و قوانین مکاتب و ادیان مقایسه به عمل آید، تنها آیینی که منطبق بر موازین عقلی و فطری است آیین اسلام است. فرق این دو راه این است که در راه اول به طور اجمال برای افراد حقانیت اسلام ثابت شده اجمالاً اصالت و جامعیت تعالیم اسلامی روشن می شود؛ ولی در راه دوم، که برای متفکران و دانشمندان است، با تعمق و اندیشیدن در مکتبها و ارزیابی ایدئولوژیها روشن می شود که تنها اسلام آیین راستین است و دیگر مکتبها انحرافی و به دور از حقیقت هستند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
چه گروهی در برابر اسلام به مقابله بر می خاستند و چه کسانی آن را قبول می کردند؟پذیرش حق و آیین صحیح نیاز به آمادگی زمینه دارد اگر در کسی این آمادگی وجود داشته باشد، وقتی که در برابر دعوت پیامبران و مصلحان دینی قرار گیرد دعوت آنان را می پذیرد، که به طور معمول آمادگی مذکور در مستضعفان و محرومان جامعه بیشتر بوده و آنان دعوت پیامبران را لبیک می گفتند. در مقابل اینان مستکبران هستند، که در قرآن مجید از آنان با تعبیرات مختلفی یاد شده است. گاه تحت عنوان «مترف»؛ یعنی: ثروتمندان عیاش و گاهی با عنوان«ملأ»؛ یعنی: افرادی که دارای پول و دیگر امکانات سرشار می باشند و در پاره ای موارد از آنها به عنوان«مستکبران» از آنان یاد شده است. اینان همواره در برابر پیامبران و دعوت آنان مقاومت کرده، با آن مخالفت می کردند، چرا که دعوت انبیا و حرکت آنان باعث نابودی قدرت طاغوتی آنان می شده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
چرا اسلام، که از همه ی دینها کاملتر است، آخرین دین است؟به دلیل همین کامل بودن اسلام نسبت به سایر ادیان آسمانی است که اسلام آخرین دین است. تمام ادیان آسمانی هر یک مطابق ظرفیت و شرایط زمان خویش بوده اند به هر اندازه که مردم از نظر استعداد کاملتر می شدند قوانین و مقررات مناسب با آن برایشان فرستاده می شد. چون مردم در زمان ظهور اسلام دارای استعداد بیشتری نسبت به انسانهای زمانهای پیش بودند، خداوند شریعتی کامل تر ، یعنی اسلام را برای آنان قرارداد: اسلام صلاحیت دارد که تا ابد دستور زندگی برای انسانها باشد و بدین ترتیب آخرین دین قرار داده شده است. اگر تعالیم انبیا و پیامبران الهی را به کلاسهای درس تشبیه کنیم، کودکی که کلاس اول را آغاز می کند استعداد این را که در کلاسهای دیگر گام بگذارد پیدا نکرده است. اگر او کلاس اول را پشت سر گذارد، برای کلاسهای بالاتر آمادگی پیدا می کند.
درباره ادیان و شرایع هم می توان گفت که بشریت در آغاز، این استعداد و ظرفیت را نداشت که از تعالیم پیامبر خاتم بهره گیری کند از این رو پیامبران آمدند و امتهای خویش را راهنمایی کردند، تا اینکه انسانیت به تدریج به مرحله ی بلوغ فکری رسید و آمادگی پیدا کرد که اسلام بر وی ابلاغ شود و برای همیشه دستور زندگی او باشد. با این توضیح روشن می شود که شرایع و ادیان تمام انبیای الهی برای پیروان آنها حجت و عمل بدانها لازم بوده است. هرکدام از آنها که به شرایع پیامبرشان عمل کردند شایسته پاداش بوده و هرکدام که از آن دستورات تخلف کردند مستحق کیفر الهی گردیده اند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
چرا خداوند مردم ادیان دیگر را امر فرمود که پیرو دین اسلام و پیامبر اسلام باشند؟چون دین اسلام کاملترین ادیان آسمانی است که به توسط آخرین پیامبر الهی حضرت محمدبن عبدالله«صلی الله علیه وآله» فرستاده شده خداوند سبحان برای ترقی و تکامل بیشتر و رسیدن به کمال سعادت انسان ها همه را به پیروی از دین اسلام امر فرمود و قرآن مجید هم می فریماید: «ان الدین عندالله الاسلام؛(2) دین پسندیده در نزد خدا اسلام است و هرکس پیروی از غیر اسلام بکند از او پذیرفته نیست و در آخرت از زیانکاران می باشد»
صرفنظر از این تکامل همه جانبه ای که در اسلام است ادیان قبلی دستخوش تحریف گردیده است و به هیچ وجه به آنها نمی شود اعتماد کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
2) سوره آل عمران، آیه 85.
حقیقت اسلام چیست و پیروی از آن چگونه ممکن است؟حقیقت اسلام، تسلیم شدن در برابر خداوند متعال است؛ به گونه ای که انسان به تعالیم آن پایبند باشد؛ اصول اعتقادی آن را با دلیلهای محکم بیاموزد، اخلاق اسلامی را آموخته، سعی کند نفس خویش را به فضایل اخلاقی بیاراید. و از رذائل و ناپاکیها پاک سازد و اعمال خویش را با احکام و مقرراتی که وظیفه ی وی عمل به آنهاست ، منطبق سازد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
چگونه اسلام به وسیله اعراب در ایران رواج پیدا کرد؟رواج اسلام در ایران مدیون دو امر بود: اول، جامعیت و کمال اسلام . دوم، استعداد ارزشمند روح حقیقت جو ایرانیان، اعراب تنها وسیله ای برای انتقال این حقیقت (اسلام) بودند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
E
نقش اسلام و مسلمین در پیشرفت صنعت چه بود؟اگر با کمی دقت قوانین و دستورات نورانی اسلام را مطالعه کنیم خواهیم دید که دین اسلام در جمیع شؤون، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی، کشاورزی و نظامی و غیر آنها، دارای بهترین قانونها است، اسلام و تعالیم عالیه ی قرآن در گذشته نشان داد که چگونه می تواند پست ترین طبقات را به اوج عظمت و عزت برساند.
آری در آنروزی که اسلام و احکام قرآن عملاً اجرا می گردید به خوبی نشان داد و اثبات کرد که چگونه می تواند از عقب افتاده ترین ملتها نیرومندترین حکومت ها و متمدن ترین ملتها را به وجود آورد. روزیکه مسلمین در بغداد و اسپانیا بزرگترین دانشگاهها را دارا بودند جهال و خرافات بر سراسر جهان مغرب(اروپا و آمریکا) حکومت می کرد و حتی چندین قرن بعد از آن رجال و شخصیت های علمی را که تازه در مغرب زمین ظهور کرده بودند به جرم داشتن عقاید علمی زنده در آتش می سوزانیدند.
در اینجا مناسب است مقداری از نقش اسلام و مسلمین در تمدن را از زبان دانشمندان مغرب برای شما بازگو کنیم.
1. دکتر گوستاولوبون، مستشرق و وزیر سابق فرانسوی می نویسد کتابهای پزشکی محمد زکریا رازی در دانشکده های پزشکی اروپا تا مدت زیادی جزء کتابهای درسی بود و می گوید کتابهای بوعلی به تمام زبانهای دنیا ترجمه شده و تا مدت شش قرن اصول و مبانی طب شناخته می شد.
2. مسیوسدیو، مورخ مشهور فرانسوی می نویسد ترقی تمدن امروز اروپا مرهون دانشهایی است که اسلام در سراسر شرق و غرب منتشر ساخت و حقیقتاً باید اعتراف کرد که مسلمین استادان اولیه ملل اروپا بوده اند.
E
3. دنبورت می گوید باید اعتراف کرد که علوم طبیعی، فلکی، فلسفه، ریاضیات که در قرن دهم اروپا را زنده نمود از قرآن گرفته شده بلکه اروپا رهین ملت اسلام است.
اگر بخواهیم در این جهت وارد شویم سخن به درازا می کشد و از باب نمونه همین قدر کفایت می کند.
آری، سیادت و آقائی و پیشتازی تمدن و انقلابات علمی و صنعتی تا آن هنگام منحصراً در اختیار مسلمانان بود که فقط قرآن بر آنها حکومت می کرد نه چیز دیگر.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا در بعضی از موارد بین اسلام و علم، تضاد وجود دارد؟میان اسلام و علم هیچگاه تضاد نمی تواند وجود داشته باشد. مطلبی که ثابت شده از اسلام اخذ شده است، امکان ندارد علم برخلاف آن باشد؛ زیرا علم، کشف قوانین طبیعت است و طبیعت را خداوند - که قانونگزار در اسلام است - آفریده و خداوند دارای علم، نامحدود و گسترده است و هیچ بر او پوشیده نیست.
اگر در موردی چنین به نظر رسد که مطلبی از تعالیم اسلام برخلاف علم است، یا این مطلب از اسلام اخذ شده است یا علم، مطابق با واقع و در حقیقت علم نیست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
قرآن کریم می فرماید:« اسلام نوری است که خداوند در دل مؤمن می گذارد». علامت و نشانه آن نور چیست؟در این باره قرآن چنین می فرماید: «افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه ...(3)؛ آیا کسی که خدا سینه اش را بر اسلام گشوده است پس او قرین نوری از پروردگار خویش است».
آری کسی که قرین با نور پروردگار خویش باشد، دل او نورانی است و با آن نور حق را از باطل، و هدایت را از ضلالت تشخیص می دهد. شیخ مفید(ره) روایتی از رسول خدا«صلی الله علیه وآله» نقل کرده است که حضرت پس از آنکه این آیه را قرائت کردند، فرمودند:« نور زمانی که در قلب واقع شود، گشوده می گردد». اصحاب گفتند.« ای رسول خدا! آیا برای این امر نشانه ای هست، که با آن شناخته شود؟». آن حضرت فرمود:« دل کندن از دار غرور (دنیا)». علامتها و نشانه های مذکور در روایات درباره مؤمن و متقی از نشانه های همین نور است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
3) سوره زمز، آیه 21.
آیا دین، امری لازم و ضروری است؟انسان موجودی اجتماعی؛ است یعنی برای رفع نیازمندیهای خود به کمک، همکاری دیگران احتیاج دارد. این همکاری و نیاز به اجتماع همان گونه که بساری از مشکلات را حل می کند، در عین حال مشکلاتی را هم به وجود می آورد؛ زیرا افراد اجتماع به اقتضای غریزه خودخواهی و نفع طلبی در هریک از شؤون اجتماع نصیب بیشتری از نصیب دیگران می خواهد از همین جا کشمکش و درگیری بین افراد شروع می شود؛ به طوریکه هر زورمندی سعی می کند دیگران را از ابتدایی ترین حقوق محروم سازد. در نتیجه به جای حق و عدالت زور و استبداد بر مردم تحمیل می شود. بدیهی است در چنین اجتماعی عدالت حاکم نخواهد بود. آنچه که می تواند به هرج و مرج در اجتماع خاتمه داده، سروسامانی به آن بخشد، قانون است. البته قانونی که بر پایه عدالت استوار باشد. قانونی که بر اساس سعادت حقیقی بشر و مصالح واقعی او تنظیم شود. مسلم است این قانون نمی تواند از سوی بشر وضع گردد بشری که در شناخت خود و جهانی که در آن زندگی می کند، اعتراف به عجز می کند. انسان به رموز و اسرار جهان آفرینش آگاه نیست؛ بنابراین نمی توان با علم محدود و ناقص خود قانونی تنظیم کند که سعادت واقعی انسانها را تأمین نماید. این جاست که بنابر حکم عقل باید این قانون فقط از طرف خدا تنظیم شود؛ خدایی که این جهان را از روی نهایت علم و حکمت و قدرت آفریده و به تمام اسرار و رموز آن آگاهی کامل دارد، خدایی که دانش و بینش او بی انتهاست، باید قانون را وضع کند و به وسیله ی رسولان و پیامبران برگزیده ی خویش به مردم برساند.
خداوند تعالی پیامبران خویش را برای هدایت انسانها فرستاد، که اولین آنها حضرت آدم«علیه السلام» و خاتم آنها پیامبر ما حضرت محمدبن عبدالله«صلی الله علیه وآله» است، که دین او اسلام ناسخ همه ادیان و تا روز قیامت باقی است.
دین مقدس اسلام، دارای معارف مختلفی است. برخی از این معارف اصول معرفتی است، مانند شناخت خداوند و اقرار به وحدانیت، عدل ، حمت، قدرت و سایر صفات کمال او، و ایمان به پیامبران و امامان «علیهم السلام» و اعتقاد به معا. و برخی از این معارف احمام و قوانین است؛ مانند احمامی از قبیل نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد و...

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا پیامبران دیگر هم به اسلام دعوت می کرده اند؟باید توجه داشت که اساس تمام ادیان الهی و شرایع آسمانی یکی است و تنها در قسمتی از احکام و مقرراتی که با اختلاف شرایط و استعداد انسانها تغییر می یافته. اختلاف وجود دارد.
از آیات قرآن استفاده می شود که اسلام واقعی - که خداوند جز آن را از کسی نمی پذیرد - مربوط به «دین» پیامبر هر زمان است. هر پیامبری که بر امت خویش مبعوث می شد، اساس«دین» پیش از خود را امضا می کرد. اما در عین حال پاره ای از احمام آن «شریعت» را نسخ می کرد، مسلمانان که در زندگی از دین و شریعت حضرت محمدبن عبدالله«صلی الله علیه وآله» الهام می گیرند بر اسلام هستند. در آیین اسلام بهترین تعالیم و قوانین برای بشریت به ارمغان آورده شده است. احمام و قوانین جهانی است و قابل نسخ نمی باشد.
بنابراین، دین مجموعه ای از اعتقادات اصولی است که در بعثت انبیاء در طول تاریخ مشترک بوده است؛ مانند توحید، عدل، معاد، اخلاق و... لیکن شرایع انبیای الهی به دلیل شرایط مختلف و اختلاف استعداد بشریت در تلقی شریعت و احکام در دوره های مختلف، تفاوتهایی با یکدیگر داشته است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا میان اسلام و مذهب فرقی هست یا نه؟مذهب حقیقی(تشیع) همان حقیقت اسلام است، نبابراین تشیّع به عنوان یک مذهب همان اسلام راستین است. لیکن، غالباً واژه ی اسم از نظر مفهوم، در معنایی عامتر از مذهب به کار می رود؛ یعنی: تمامی مذاهب اسلامی جزو اسلام هستند. به عنوان مثال امامت از مسائل مذهبی است؛ بنابراین مذهب، روش و طریقه ی خاصی است که در درون اسلام وجود دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
علل گرایش ایرانیان به اسلام و تشیّع چه بوده است؟علل پذیرش اسلام و تشیّع از سوی ایرانیان این بود که روح ایرانی که حق طلب بود، اسلام را با خواسته روحی و خود سازگار دید و گم گشته ی خویش را در آن یافت؛ از این رو مردم ایران که مردمی با هوش بودند و صاحب فرهنگ و تمدن نیز بودند، به اسلام شیفتگی نشان دادند و پس از پذیرفتن آن بدان خدمات بسیاری کردند. همین توجه آنان به روح اسلام موجب شد که به اهل بیت پیامبر عشق بورزند، چرا که اسلام راستین را نزد خاندان رسالت می یافتند.
در واقع آنچه که بیش از همه روح تشنه ایرانی را به سوی اسلام می کشید، عدل و مساوات اسلامی بود. ایرانی قرنها از این نظر محرومت کشیده بود و مشتاق عدالت و مساوات بود. ایرانیان می دیدند کسانی که بدون هیچ گونه تعصب قومی خواهان اجرای عدل و مساوات اسلامی هستند و نسبت به آن بی نهایت حساسیت دارند، خاندان رسالت اند.
درپاره ای از روایات، حق جویی ایرانیان مورد ستایش و تمجید قرار گرفته است. و نیز در برخی از روایات گفته شده است:«لوکان العلم فی الثریا لنا له رجال من فارس؛(4) اگر دانش در ثریا(یکی از ستارگان دوردست) باشد، مردانی از قوم فارس (ایرانیان) برای تحصیل آن برمی خیزند و فعالیت می کنند».

« بخش پاسخ به سؤالات »
4) سفینه البحار، جلد 7، ص 61.
با اینکه احکام اسلام، الهی است، چرا گاهی در اجرا با موانع برخورد می کند؟دستورات و تعلیمات اسلام به گونه ای است که با عمل کردن به آن ثروت با توزیع در میان افراد جامعه، به حالت اعتدال در می آید و اختلاف عظیم طبقاتی از میان می رود؛ ولی باید به این نکته اساسی توجّه داشت که این جهان محل تکلیف و آزمایش است و خداوند به اجبار انسانها را به راه راست هدایت نمی کند، بلکه آنان را آزاد و مختار خلق کرده، تا براساس خرد و رهنمودهای رهبران دینی و پیشوایان الهی، راه زندگی صحیح را برگزینند و از پیروی هوای نفس و تمایلات نفسانی و پیمودن راههای انحرافی خودداری نمایند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
عامل شکست اسلام در طول تاریخ چه بوده است؟باید دانست که اسلام به تعالیم و احکامی گفته می شود که خداوند برای انسانها مقرر فرموده است به این معنی اسلام هیچگاه دستخوش شکست قرار نمی گیرد و اگر انسانها به دستورات آن عمل کنند، هیچگاه شکست نمی خورند. اگر در تاریخ شکستهایی برای مسلمانان مشاهده می شود یا شکست ظاهری و از دید ناقص و محدود ماست و یا اگر شکست واقعی باشد در اثر تخلف از اسلام و مراعات نکردن معیار و حدود آن است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
علل گسترش اسلام چه بوده است؟گسترش اسلام در اثر عواملی بوده است: یکی از این عوامل، پایداری و استقامت پیامبر بزرگوار اسلام و فداکاری آن گرامی در راه تبلیغ احکام اسلام بود. عامل دیگر مجاهدت و فداکاری مسلمانان برجسته ی صدر اسلام - که در رأس آنان امیرالمومنین علی بن ابی طالب «علیه السلام» قرار داشت - بود.
یادآوری این نکته نیز لازم است که اسلام به دلیل جامعیت تعالیم خود اقتضای پیشرفت و گسترش را داشته است. بر این اساس گسترش اسلام را یک امر طبیعی می توان دانست؛ ولی عواملی در تاریخ اسلام به وجود آمد که مانع گسترش بیشتر تعالیم اسلام گردید.
اگر امامان«علیهم السلام» به رهبری جامعه انتخاب می شدند و حق آنان غصب نمی شد در مدت کوتاهی اسلام در تمامی جهان گسترش می یفات و جهان به تعالیم اسلام گرایش پیدا می کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا جامعیت قوانین اسلام برای گسترش آن کفایت می کند؟هر چند اسلام از جامعترین قوانین برای تامین نیازهای زندگی انسان برخوردار است، ولی برای پیشرفت و گسترش اسلام در وهله اول نیاز به تبلیغ وسیع هست؛ زیرا بدون تبلیغ افراد نمی توانند به حقانیت آن آگاهی پیدا کنند و به آن ایمان آورند. ثانیاً دست استعمار و ابرقدرتها همواره مانع از پیشرفت و گسترش اسلام بوده است؛ زیرا اسلام با منافع آنان ناسازگار است و با حاکمیت اسلام، دیگر مجالی برای غارتگری و استثمار باقی نمی ماند. با این وصف پیشرفت اسلام روزافزون است به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران عظمت اسلام در جهان تجلی خاصی پیدا کرده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چگونه اسلام کاملترین دین است؟می دانیم ادیان آسمانی براساس وحی الهی است که بر پیامبران فرود آمده است. خداوند متعال که علمش غیر محدود است، متناسب با نیازهای مردم در هر زمان قوانین و مقرراتی برای آنان تشریع فرموده است. با توجه به اینکه بشر از نظر فرهنگ و علم رو به کمال است و جوامع بعدی از جوامع گذشته از این نظر رو به کمال و پیشرفت دارند باید تعالیم دینی از تعلیمات و قوانین گذشته کاملتر باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا ممکن است اعتقاد به دینی غیر از اسلام، مورد پذیرش خداوند باشد؟با تعثت حضرت محمدبن عبدالله «صلی الله علیه وآله» هر مکتب و آیینی غیر از اسلام مورد پذیرش خداوند نیست. قرآن مجید می فرماید: «و من یتبع غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین؛(5) کسی که جز اسلام آیین دیگری را دنبال کند از او پذیرفته نمی شود و او آخرت از زیانکاران خواهد بود».

« بخش پاسخ به سؤالات »
5) سوره آل عمران، آیه 85.
جدا نمودن آیین مقدس اسلام از سنتهای باطل چگونه است؟اگر منظور این است که مسلمانان از نظر عملی تنها به سنن اسلامی عمل نمی کنند و از سنتهای باطل نیز پیروی کنند، برای اینکه تنها به سنن اسلامی عمل شود این است که نخست مردم را با سسن اسلامی به طور کامل آشنا کرد و سنتهای خرافی را برای آنان تشریح نمود و آنان را توصیه کرد تا به سنتهای اصیل اسلامی عمل نمایند.
اگر منظور این است که تعالیم اسلام با خرافات همراه شده، به گونه ای که اسلام اصیل تشخیص داده نمی شود، باید گفت که تعالیم اسلام روشن است و اعتقاد گروهی ناآگاه را نباید به حساب تعالیم اسلام گذاشت.
یادآوری این نکته لازم است که در زمینه ی تعالیم اسلام همواره باید به متخصصان آن - که دانشمندان و فقهای بزرگ می باشند- مراجعه کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا امروز دانشمندان یهود و نصاری می دانند اسلام برحق است یا نه و اگر می دانند چرا نمی پذیرند؟پذیرش حقایق نیاز به آمادگی زمینه دارد و عواملی مانند حب جاه و تعصب و تقلید می تواند مانع انسان از ایمان و تسلیم در برابر حقایق گردد بنابراین ممکن است در این زمان هم دانشمندانی باشند که با آگاه بودن از حقانیت پیامبر بخاطر حب جاه و ریاست بدان ایمان نیاورند.
درباره قوم یهود یادآور می شویم که اینان از همان آغاز (از زمان حضرت موسی«علیه السلام»دارای روح لجاجت و سرکشی بودند. و درباره حضرت موسی«علیه السلام» به لجاجت می پرداختند وقتی این گروه با پیامبر خود این چنین باشند طبیعی است که امروز با مسلمانان چگونه رفتار خواهند کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
علت روی آوردن بیگانگان به دین اسلام چیست؟عاملی که نقش موثر دارد آگاهی آنان از اسلام است زیرا قبلاً چهره اسلام برای مردم دنیا روشن نبود و یا اگر اسلام مطرح بود بعنوان یک دین عقب افتاده که موجب رکود و عقب افتادگی است مطرح بود و به هر نسبت که مردم جهان بهتر و گسترده تر به تعالیم مترقی و حیات بخش اسلام توجه پیدا کنند بیشتر به اسلام گرایش خواهند یافت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا بعد از بعثت پیامبرر خاتم«صلی الله علیه وآله»فقط مسلمانان به بهشت می روند؟خداوند در قرآن مجید می فرماید:(6) کسی که جز اسلام دینی را بپذیرد از او پذیرفته نخواهد شد و در جهان دیگر از زیانکاران خواهد بود براین اساس تنها کسانی به بهشت می روند که مسلمان باشند و افراد غیرمسلمان چنانچه مستضعف باشند یعنی در زمینه پی جویی از دین حق تقصیری مرتکب نشده باشند مانند آن که احتمال باطل بودن آیین خود را نمی داده اند و یا به هیچ وجه دسترسی به تحقیق و پی جویی در آیین دیگر را نداشته اند خداوند آنها را عذاب نخواهد کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
6) سوره آل عمران، آیه 85.
اسلام تا چه اندازه می تواند منشاء انقلاب شود؟این مسأله را می توان با مطالعه انقلاب اسلامی ایران تحلیل کرد. بدین لحاظ که ماهیت انقلاب ما بی شک اسلامی است و انقلاب اسلامی ما در مبارزه با رژیم طاغوت گذشته و در نفی استعمار پیروز شد. پس از آن نیز با تکیه بر اسلام به اداره جامعه، در تمامی شؤون آن، پرداخت و در این زمینه به کارهای بزرگی دست زد و پیروزیهای چشمگیر و غیر قابل انکاری به دست آورد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر همه ادیان الهی کاملند چگونه دین پیامبر ما«صلی الله علیه وآله» کاملترین دین است؟تمام ادیان الهی در زمان خود کامل و متناسب با وضع زمان خود بوده اند. این امر با این حقیقت که شریعت پیامبر کاملترین شریعت است منافاتی ندارد زیرا امت پیامبر از نظر ظرفیت و استعداد از تمام امتها بالاتر و پیامبر اسلام هم از تمامی پیامبران افضل می باشد. از همین رو تعلیمات او برتر و کاملتر از همه ادیان می باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا همه کسانی که اسلام را نپذیرفته اند مستحق کیفر خداوند می باشند؟هر کسی که دین واقعی را که اسلام راستین است، نپذیرد، مستحق کیفر خداوند است؛ مگر اینکه مستضعف فکری و قاصر باشد. به این معنی که در تحقیق و پی جویی حق هیچ گونه تقصیر و کوتاهی نکرده باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیین کامل چه آیینی است؟ و چرا بعضی ادیان نسبت به بعضی دیگر کاملترند؟آیین کامل در هر زمان آیینی بوده که بر پیامبرآن عصر نازل شده است و بر مردم آن زمان لازم بوده به آن عمل کنند. این آیین از هر جهت منطبق با ظرفیت و شرایط اجتماعی پاسخگوی نیازهای آنان بوده است. آیین بعدی در اثر بالاتر بودن سطح استعداد مردم زمان خود، کاملتر از آیین قبلی بوده است. مانند درسهای یک رتبه تحصیلی که برای دانش آموزان آن رتبه از هر جهت مفید و سودمند و کامل بوده است، اما در مقایسه با رتبه های بعدی پایین تر و ناقص شمرده شود.
به این نکته نیز باید توجه داشت که کسانی که در زمان کنونی که باید از اسلام پیروی کرد، از یهودیت و مسیحیت تحریف شده پیروی کنند کافر بوده و در صورتی که عذری نداشته باشند شایسته ی کیفر و عقوبت خواهند بود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
جهان شمولی قوانین اسلام به چه معنی است؟معنای جهان شمولی قوانین اسلام این است که تعالیم آن ویژه منطقه و زمان خاصی نیست؛ بلکه پاسخگوی همه نیازهای انسانها، در همه زمانها و مکانها است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا آیین اسلام که مدعی است کاملترین ادیان است، در میان اعراب جاهلی ظهور کرد؟وقتی می خواهیم ظهور اسلام و پذیرش مردم را نسبت به آن ارزیابی کنیم، نباید تنها قلمرو محدود عربستان را در نظر گرفته تنها وضع نابسامان آن نواحی را مقیاس قرار دهیم. آیین اسلام تنها برای اعراب نیامد. این آیین، آیین جهانی و ابدی است و برای نجات بشریت و هدایت او به سوی ارزشهای متعالی آمده است.
بنابراین، همان گونه که اسلام برای نجات اعراب آمد، هدفش نجات ایران و دیگر ملل جهان نیز بود. روشن است که استعداد پذیرش اسلام و ارتقاء در پرتو قوانین زندگی آفرین آن در سطح جهانی وجود داشت و اینکه اعراب از لحاظ علمی و فرهنگی در سطحی نازل بودند منافاتی با مستعد بودن آنان و دیگر انسانها برای پذیرش دین کامل ندارد، بلکه این امر خود، بهترین مشاهد بر بلوغ بشریت، حتی در سرزمین عقب افتاده حجاز، است.
یادآوری این نکته هم لازم است که تنها صلاحیت اسلام برای نجات دادن انسانها کافی نیست تا تعالیم اسلام در سطح جهان پیاده شود؛ بلکه تلاش و فداکاری نیز برای تبلیغ اسلام و پیاده کردن آن لازم است، که اگر همهی افراد آن چنانکه رهبران راستین اسلام تلاش کردند، در این زمینه فداکاری می کردند،نفوذ اسلام در تمام جهان گسترش می یافت و تعالیم آن در همه جا پیاده می شد؛ ولی افسوس که در همان آغاز پس از درگذشت پیامر«صلی الله علیه وآله»، اکثریت مسلمانان از راه راست ولایت منحرف شدند در قرون بعد هم دستهای استعمار از طرفی و قصور و کوتاهی مسلمانان از سوی دیگر، مجال نداد تا اسلام چنانکه باید در سطح جهان پیشرفت کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
قوانین اسلام که برآورنده نیازهای انسان در 14قرن قبل بوده است، چگونه می تواند پاسخگوی نیازهای بشر امروزی باشد؟واضع قوانین اسلام خدای متعال است؛ خدایی که انسان را آفریده است و به تمامی نیازهای او و آنچه نیازهای وی را برطرف می سازد، علم و احاطه کامل دارد. با توجه به این حقیقت این گفته که قوانین اسلام مطابق نیازهای انسان امروزی نیست اینکه این قوانین به 1400سال قبل تعلق دارد، صحیح نیست؛ زیرا ارزش و اعتبار یک قانون اگر شرایطی که قانون در آن وضع شده تغییر نکرده باشد با گذشت زمان از بین نمی رود. در غیر این صورت به این می ماند که کسی بگوید: چون میلیونها سال از قانون جاذبه گذشته است، این قانون دیگر اعتباری ندارد در حالی که قانون جاذبه یک قانون ثابت طبیعی است و از بین رفتن آن به معنی درهم ریختن موجودات و کرات آسمانی است. قوانین اسلام را همان خدایی مقرر فرموده است که دیگر قوانین آفرینش را مقرر داشته است. این قوانین چون بر اساس عقل و فطرت انسانی پایه ریزی شده است ، ثابت و جاودانی است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر اسلام کاملترین دین است، چرا همه ملل دنیا از آن پیروی نمی نمایند؟اسلام کاملترین دین آسمانی است و این با این امر که بسیاری از انسانها به ادیان و مذاهب انحرافی توجه کرده، اسلام را نپذیرند؛ زیرا پذیرش آیین صحیح نیاز به آمادگی زمینه و تواضع و تسلیم در برابر حق دارد. همچنین ممکن است افراد بسیاری به خاطر نا آگاهی از گرایش به اسلام دور مانده باشند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
معارف اسلامی چه مراتبی دارد؟در تقسیم بندی معارف اسلامی، ابتدا اصول عقاید و پس از آن اخلاق و به دنبال آن احکام عملی قرار دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چگونه می توان به باطل بودن عقاید ادیان دیگر پی برد؟کسی که یک دوره عقاید اسلامی را از طریق مطالعه یا آموزش فرا بگیرد به باطل بودن ادیان دیگر آگاهی خواهد یافت. مثلاً کسی که در خداشناسی تحقیق کند و صفات کامل خداوند را بشناسد،پی می برد که انسان که مخلوق و آفریده و محدود است نمی تواند خدا باشد و نیز کسی که براساس استدلال به حقانیت پیامبر اسلام و جامعیت اسلام آگاهی پیدا کرده باشد، باطل بودن مسیحیت کنونی را خواهد فهمید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا کسانی که به وجود آیینی به نام اسلام پی برده اند ولی به آن معتقد نمی باشند، مستحق کیفرند؟اسلام دینی جهانی است و همه انسانها نسبت به پذیرش آن مکلف هستند. افرادی که بر آنان اتمام حجت شده باشد، اما در پذیرش حق سرباز بزنند، شایسته عقوبت و کیفر خداوند می باشند. همین که وجود دینی به نام اسلام که ادعای کامل بودن و خاتمیت دارد به گوش آنان برسد و احتمال بدهند که اسلام آیین بر حق باشد باید تفحص و تحقیق نمایند و اگر پی جویی نکنند، مقصّر بوده، و مستحق کیفر خداوند خواهند بود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا تربیت زیر بنای اسلام است یا عقیده؟در اسلام، عقیده به خدا زیربنا است و فضائل و ارزشهای اخلاقی در پرتو این می لیند و پیامیر اسلام هم از عقیده شروع کرد.
نخست با ارائه ای دلیلهای محکم مردم را معتقد و مؤمن ساخت آنگاه به تربیت آنان براساس پرداخت و شعار «لااله الاالله» که در آغاز از ناحیه ی پیامیر مطرح می شد اساس عقیده ی یک مسلمان است

« بخش پاسخ به سؤالات »
با اینکه در اسلام تبعیض نژادی نیست پس این جمله روایت چه معنی دارد؟ «علیکم بالوجوه الملاح و الحدق السود»؟انکار تبعیض نژادی در اسلام معنایش این نیست که واقعیّات زندگی هم نادیده گرفته شود، شکی نیست که سلامتی و شادابی جسم در سلامتی روح اثر دارد و افراد زیبا صورت و خوش قدم و قامت قطعاً بر اثر داشتن بنیه ای نیرومندتر از نظر جسمی در شئون اجتماعی و معاشرتی خوش برخوردتر و با نشاطترند و این مطلب مسلم است که طبع هر انسانی به کامل هر چیزی تمایل بیشتری دارد تا به ناقص آن و اصولاً انسانی که از نظر زیبائی و ملاحت بهره یی کافی دارد جاذبه ی بیشتری خواهد داشت.
و روایت هم گویا در مقام ارشاد به همین واقعیّت است که هر انسانی قطرتاً به آن تمایل دارد و اصلاً در مقام بیان برتری افراد از نظر جنبه های ایمانی نیست تا گفته شود برنامه اسلام در مقام بربری فقط زیبائیهای ظاهری و جسمی توجّه ندارد بلکه مسلّم است که زیباترین افراد هم اگر از نظر معنویت فاسد باشد دارای ایمان و تقوی نباشد از زشت ترین فردی که با ایان و تقوی باشد پست تر است، همان که خود پیامبر گرامی اسلام«صلی الله علیه وآله» برخی از افراد زشت و سیاه که دلشان مملو از نور خدا و ایمان بود بر ثروتمندترین و زیباترین افراد غیر مسلمان و مسلمانان کم تقوی ترجیح می داد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا تعالیم مسیحیت با معارف اسلام قابل مقایسه است؟مسیحیت با اسلام در هیچ زمینه ای قابل مقایسه نیست. مسیحیت کنونی عبارت از مشتی خرافات و افکار غلط و بدون دلیل است؛چه در زمینه ی عقاید که اساس آن بر پایه ی تثلیث (سه گانه پرستی) باطل و غیر منطقی استوار است، و چه در زمینه ی آداب مذهبی که آن نیز مشتمل بر بسیاری از تعالیم نادرست است. البته این امر مربوط به مسیحیت کنونی است و گرنه مسیحیت راستین که آورنده ی آن حضرت عیسی«علیه السلام»بوده است، منزه از این گونه اباطیل و خرافات بوده است.
در هر حال همین که هر دو دین دارای قانون هستند و هر دو به فضایل اخلاقی دعوت می کنند دلیل هم طراز بودن آنها نیست؛ بلکه باید دید قوانین آنها چگونه قوانینی هستند و اخلاقی که به آن دعوت می کنند بر چه بنیانی قرار دارد؛ مثلاً در اسلام مشروبات الکلی شدیداً منع شده است؛ در حالی که در مسینحیت کنونی چنین منعی وجود ندارد. در اسلام مقابله ی با ستمگر و قصاص تجویز شده است؛ بلکه در موار بسیاری ضروری به شمار آمده است؛ در حالی که در تعالیم مسیحیت کنونی هست که: اگر کسی به گونه ی راستت سیلی زد، گونه ی چپ را نیز پیش ببر. هر چند که گذشت و عفو در بسیاری موارد نیکو است و در اسلام نیز بدان سفارش شده است، ولی عفو و گذشت نمی تواند یک حکم همیشگی و کلی باشد؛ بلکه گاهی قصاص و جلوگیری از ظلم و ستم یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. در زمینه اخلاق، مسیحیت با تلقین مسأله (فدا) و اینکه حضرت مسیح«علیه السلام» در راه اخلاص انسان از گناه قربانی شده است، در پیروان خویش روح بی بندوباری و عدم مسؤولیت اخلاقی به جود می آورد. در صورتی که اسلام با اصل « انّ لیس للانسان الاماسعی»(7) و « کل امرء بما کسب رهین»(8) آینده انسان و سعادت جهان ابدی را در گرو اعمال شخص می داند و انسان را مسؤول کارهای نیک و بد خود معرفی می کند. گذشته از این امور وسعت و عمومیت نظامها و قوانین اسلام با مسیحیت قابل مقایسه نیست. اسلام در تمام شؤون زندگی انسان قانون دارد: در زمینه ی امور عبادی، اقتصادی، سیاسی، هنری و... در صورتی که قوانین مسیحیت به اعتراف خود مسیحیان بسیار محدود است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
7) سوره النجم، آیه 39.
8) سوره الطور، آیه 21.
چرا اسلام که دین کاملی است، جهانگیر نمی شود؟اسلام آیین فصرت و عقل است؛ و لی جهانگیر شدن و گسترش آن در پهنه جهان به دو عامل مهم و اساسی نیازمند است: نخست این که برنامه های تبلیغی گسترده و عمیقی وجود داشته باشد که اسلام را به جهانیان معرفی کند. عامل دوم رفع موانع است. با تبلیغات وسیع و گسترده، زمینه ی آگاهی انسانها از اسلام حقیقی فراهم می گردد و چهره ی واقعی اسلام به دنیا معرفی می شود.
در این صورت، فطرت انسانها از این دین حنیف استقبال خواهد کرد؛ لیکن ابرقدرتها و استعمارگران مانع پیشرفت اسلام می باشند؛ چرا که اسلام با منافع آنان در تضاد است و گسترش اسلام به معنای از بین رفتن غارتگری ها و استثمارگریهای آنان است؛ از این رو آنان تمامی نیروی خویش را علیه اسلام بسیج کرده، مانع رشد اسلام و نفوذ آن می شوند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
مسلمان شدن چگونه محقق می گردد؟اعتقاد به اسلام و مسلمان شدن به اجرای برنامه خاصی نیاز ندارد. اصول اعتقادی پنج گانه ی که هر مسلمان باید به آن ایمان داشته باشد، عبارتست از: اقرار به یگانگی خدا؛ و اینکه او عادل است و ساحت مقدس او از ظلم به دور است؛ و اینکه خداوند برای هدایت انسانها به سوی کمال پیامبرانی فرستاده، که اولین آنها حضرت آدم«علیه السلام» و آخرین آنان حضرت محمدبن عبدالله «صلی الله علیه وآله» است؛ و اینکه پیامبر گرامی اسلام و پس از خود 12نفر جانشین معرفی فرمود، که اولین آنها حضرت علی بن ابی طالب «علیه السلام» و دوازدهمین آنان حضرت مهدی حجةبن الحسن «عج» است؛ و بالاخره اقرار به معاد و روز آخرت و اینکه پس از این عالم، خداوند همه را با قدرت خویش زنده می گرداند و به حساب آنان رسیدگی می نماید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا اسلام بیدار کننده ی افکار است یا بزعم برخی مادیون تخدیر کننده آن است؟براساس دلیلها و براهین روشن وجود خدا و علم و توانائی محدود و کسترده او، تعالیم اسلام از علم بی پایان الهی سرچشمه گرفته است. قوانین حیاب بخش و زندگی آفرین اسلام منطبق بر نیازهای فطری انسان و در نتیجه بیدار کننده ی افکار و مایه ی تکامل انسان در تمامی ابعاد است. کسانی که اسلام را مخدر می دانند دلیل های روشنی را که بر وجود خدا دلالت دارد، نادیده می گیرند و می گویند که دین افیون ملتها است و طبقه قدرتمند آن را برای تخدیر طبقات ضعیف و آرام کردن آنها به وجود آوردند. این مطلب گذشته از اینکه برخلاف فطرت دین گرای انسان و برخلاف دلیل های روشن عقلی است، دلایل قطعی تاریخ نیز در ردّ آن وجود دارد و آن اینکه به طور کلی پیامبران از میان توده ی محروم برخاسته و مخالفان آنان افراد مرفه و زورمند[مترفین و ملاء ]بوده اند که با پیامبران مبارزه می کرده اند نه اینکه به تأیید و ترویج دعوت آنان می پرداخته اند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
با اینکه تعالیم اسلام برپایه ی آزادی عقیده و عمل است، چرا آزادی کسانی را که برخلاف اسلام باشند، سلب می کند؟در اسلام اکراه و تحمیلی نیست. بدین معنی که تعالیم آن براساس عقل و منطق و فطرت سلیم است و گرایش به اسلام در سرشت انسان هست؛ بنابراین وقتی اسلام اصیل برای کسی روشن شود، فطرت وی از آن استقبال می کند و نیاز به تحمیل و اکراه ندارد.
و اینکه اسلام براساس آزادی عقیده است نه بدین معنی که هر کس هر عقیده ای خواسته برگزیند و هر عملی را انجام داد، هیچ کس متعرض وی نشود، چرا که هدف از آفرینش انسان، تکامل معنوی او است و این جز با پیمودن صراط مستقیم اسلام میسّر نیست؛ از این رو اسلام برای اینکه همه ی افراد به رستگاری برسند، برنامه هایی قرارداد، تا از آن طریق افراد همواره در این صراط مستقیم بوده، از آن منحرف نشوند. امر به معروف و نهی از منکر و جهاد در همین راستا است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا اسلام از ادیان گذشته کاملتر است؟همیشه قلمرو زمانی ادیان سابق محدود و تا آمدن پیامبر بعدی بوده است در غیر این صورت نیازی به آمدن شریعت بعدی نمی بود. ممکن است سؤال شود چرا از ابتدا دینی کامل آورده نشد؟ پاسخ این است که بشر ابتدایی استعداد لازم را برای دریافت دین کامل نداشت، بدیهی است که با مرور زمان انسانها استعداد بیشتری برای دریافت دین کاملتر بدست می آوردند از آنجا که شریعت حضرت رسول اکرم محمدبن عبداللّه «صلی الله علیه وآله» ختم شرایع و آن حضرت خاتم پیامبران و قرآن آخرین کتب آسمانی است و قلمرو این شریعت تا دامنه قیامت گسترده است، باید این شریعت هیچ گونه نقص و کاستی نداشته و کال و تام باشد و پاسخگوی همه استعدادهای کمال یافته بشر تا قیامت باشد.
در واقع با واقعه غدیر و ولایت حضرت امیرالمؤمنین «علیه السلام» دین اسلام به کمال خود رسید و شائبه هر گونه تکامل احتمالی را در دین اسلام در آینده منتفی است.
آری بعضی تعالیم ناگفته و مکتوم با ظهور مبارک حضرت ولی عصر«عج» - ارواحنا لمقدمه الفداء- آشکار می گردد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا مردم روز بروز با اسلام نزدیکترمی شوند یا دورتر؟تحقیق و بررسی در ادیان و مذاهب این حقیقت را روشن می سازد که تنها دینی که بر اساس فطرت استوار گشته و می تواند پاسخگوی نیازمندیهای بشر باشد، دین اسلام است؛ از این رو تعالیم اسلام بر پایه دانش و خرد استوار گشته، بالا آمدن سطح دانش و فرهنگ نه تنها از ارج و عظمت قوانین و احکام پر فروغ اسلام نمی کاهد، بلکه بر اهمیت و شکوه آن می افزاید.
قرآن مجید کتاب آسمانی مسلمانان جهان است. چنانچه مقایسه ای بین این کتاب آسمانی که اساس و منبع احکام اسلامی است، با کتب دیگر، مانند تورات و انجیل کنونی به عمل آید بآسمانی این حقیقت آشکار می گردد که فقط قرآن می تواند در این عصر - که عصر فضا و پیشرفت علم است - راهنمای انسان باشد.
تورات و انجیل کنونی که در دست پیروان آن است، دارای خرافات و موهوماتی است که عقل هیچ خردمندی - در صورتی که در باره آنها بیاندیشد - نمی تواند آنها را بپذیرد؛ چه رسد که بخواهد آنها را ضامن سعادت بشر بداند.
از این رو، روز به روز در دینای غرب و در نقاط دیگر جهان گرایش به اسلام بیشتر شده و تجلی و فروغ اسلام همچنان روز افزون می گردد. برای نمونه علت اسلام آوردن یکی از کسانی را که در غرب مسلمان شده است از زبان خودش نقل می کنیم.
« مسلمان شدن من سه دلیل داشت:
1. اینکه اسلام دینی عملی است. دینی است خالی از اسرار و خرافات. دینی است که بسهولت می توان آن را فهمید. دیانتی است که چیزی برخلاف عقل ندارد و از پیچیدگیهای فلسفه الوهیت انباشته نشده است.
2. دینی است که به امور اساسی و اصل می پردازد. سروکار آن با قوانین اصلی طبیعی و فطری است. بین دین و علم فاصله ای نمی بیند و عقیده دارد که علم دین بالاترین علم هاست زیرا علم نیکی و زندگی موفقیت آمیز است.
3. درباره همه ابعاد زندگی بشر دستورات کامل و رهنمودهای گرانقدر می دهد و در تمام زمینه های اجتماعی، نظامی، سیاسی و عبادی دارای راهنماییهای عملی ارزشمندی است».
با کمال تأسف پیشرفت تمدن و علم با وجود کمک به زندگی مادی بشر، مفاسد فراوانی را نیز با خود به همراه آورد. بسا برنامه های ضد اخلاق و منافی با شؤون انسانی که سیل آسا از مغرب زمین سرازیر می شود و عفت و اخلاق عمومی را در جامعه بکلی از بین می برد. بدیهی است که اینها مانع پیشرفت تعالیم دینی است. اگر تبلیغات اسلامی گسترش بیشتری پیدا می کرد و موانع مذکور جلو پیشرفت احکام را نمی گرفت، اسلام چهره واقعی خویش را به دنیا عرضه می کرد و به طور مسلم هیچ انسان منصفی نبود که با آن برخورد کند و تحت تاثیر آن قرار نگیرد.
و سرانجام روزی فرا خواهد رسید که مردم از مفاسد دنیای کنونی به ستوه آیند و از دل و جان پذیرای حکومت عدل اسلامی شوند و خداوند حکومت عدل جهانی اسلام را به دست امام زمان«عج» در جهان مستقر سازد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
بُعد اجتماعی نظامها و قوانین اسلامی چگونه است؟اسلام زندگی اجتماعی انسانها را از جنبه های گوناگون آن مورد توجّه قرار داده است. بخش عمده ای از احکان و نظامهای اسلام، اجتماعی است؛ از قبیل تعیین امام و رهبر، جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهی از منکر، احکام مربوط به اقتصاد و مانند اینها. وجود چنین نظامها و احکامی در اسلام بدان جهت است که انسان بدون اجتماع و همکاری با یکدیگر نمی تواند به سعادت برسد، همان گونه که انسان در زندگی فردی خویش نیاز به راهنمایی الهی دارد در زمینه ی زندگی اجتماعی نیز نیاز به وحی الهی دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
ادیان پیشین با چه عنوانی ظهور اسلام را خبر داده بودند و آیا اسلام قبل از پیامبر«صلی الله علیه وآله» وجود داشته است؟از برخی از آیات قرآن مجید استفاده می شود که تورات و انجیل ظهور پیامبر اسلام را نوید داده بودند. این بشارت ها به اندازه ای روشن و قطعی بود، که عده ای از یهود و نصاری را بر آن داشت به سرزمین حجاز که از روی نشانه ها دریافته بودند که محل ظهور اسلام خواهد بود، کوچ کنند و در انتظار ظهور اسلام باشند. بشارت تورات و انجیل و نیز پیامبران دیگر چنین بود که پیامبری خواهد آمد که پیامبری به او ختم خواهد شد. حتی از نام مبارک حضرت«صلی الله علیه وآله» هم در این بشارتها یاد شده بود.(9)
در پاسخ به بخش دوم پرسش باید گفت که اسلام با تمام خصوصیات و احکام آن قبل از ظهور پیامبر اسلام وجود نداشته است؛ ولی در اصول اساسی اسلام مانند توحید و پرستش خدای یگانه و اعتقاد به معاد هیچ اختلافی میان ادیان الهی وجود نداشته است.
در قرآن کریم در این باره چنین آمده است:« همان آیینی را فرا روی شما قرار داد که به نوح فرمان داده بود و آنچه بر تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی فرمودیم که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید».(10)

« بخش پاسخ به سؤالات »
9) سوره صف، آیه 6.
10) سوره نوح، آیه 13.
اسلام استعماری یعنی چه؟اسلام استعماری، یعنی اسلامی که دولت های بزرگ استعماری و استعمار طلب می پسندند؛ اسلامی که روح قوانین متعالی اسلامی در آن مرده باشد؛ اسلامی که تحرک و جنب و جوش در آن نباشد؛ اسلامی که جها، امر به معروف و نهی از منکر، اتحاد، برابری، یگانگی و ... از میان آن رخت بر بسته باشد. چنین اسلامی مورد پسند استعمارگران است و اگر مسلمانها به چنین اسلام خشک و بی روحی اعتقاد داشته باشند، به آسانی می توان از آنها بهره گیری کرد و منافع مادی و معنوی آنان را به یغما و چپاول برد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا اسلامی که در ممالک اسلامی پیاده شده است می تواند پاسخگوی مشکلات جامعه بشری در عصر حاضر باشد؟به طور حتم هنوز اسلام با همه گستردگی و ابعادش به دلیل نبود مقتضیات و با وجود موانع به طور کامل پیاده نشده است. البته در زمان پیامبر گرامی اسلام«صلی الله علیه وآله» و در زمان حکومت امیرالمومین «علیه السلام» تا حدی قوانین اسلام اجرا می شد؛ ولی موانع به اندازه ای زیاد بود، که پس از شهادت حضرت به همان نحو ادامه پیدا نکرد. در هر حال اسلام در هر زمانی پاسخگوی تمام نیازها و مشکلات مادی و معنوی بشر است. اگر مسلمانان اسلام راستین را بشناسند و به وظایف اسلامی خود - آنچنان که سزاوار است - عمل کنند، دنیا برای آنان به منزله مدینه فاضله شده، در آخرت هم سعادتمند و خوشبخت خواهند بود.
ترقی و پیشرفت شگفت انگیز صنعت در عصر حاضر و رشد زندگی ماشینی و سقوط معنویت و اخلاق، بشریت را با مشکلاتی روبرو ساخته است که حّل آنها به سادگی ممکن نیست؛ اختلاف طبقاتی، تبعیض نژادی، اشاعه فحشا و منکرات، افزایش آمار جنگ، شیوع بیماریهای روانی، اختلافات داخلی و خارجی حکومتها و به دنبال آن نا امنیها و جنگهای دامنه دار و وحشت زا از مشکلات دنیای کنونی است، که شرق و غرب بدان مبتلا هستند. اسلام دارای سلسله قوانینی در زمینه سیاست، اقتصا و فرهنگ و اخلاق است که در سایه عمل کردن به آنها می توان بر تمامی مشکلات فائق آمد.
اگر مسلمانان قوانین اسلام را بخوبی بشناسند و بدان عمل کنند و حکومت عدل اسلامی را تشکیل دهند، جامعه ای به وجود خواهد آمد که در آن فقیر پیدا نمی شود؛ امتیاز فقط بر مبنای تقوا و فضایل معنوی است؛ انسانها با ایمان قوی و عزم راسخ از گناهان پرهیز می کنند؛ مرتکب جنایات نمی شوند و صلح کامل در میان آنها حکومت می کند؛ در آخرت هم از لطف و نعمتهای خدا برخوردار و در بهشت جاویدان به سر خواهند برد؛ بنابراین اسلام ضامن سعادت دنیا و آخرت جامعه انسانی است. و انحطاط مسلمانان کنونی با کثرت جمعیتی که دارند به این علت است که بیشتر آنان خود را به نام مسلمان بودن دلخوش کرده، از حقایق اسلامی بی خبرند و آنچنان که سزاوار است به احکام اسلام عمل نمی کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
این که اسلام در طول تاریخ تنها در زمان پیامبر عملی شد و امروز نیز در کشورهای اسلامی فقط نام اسلام هست، نمی تواند دلیلی بر این باشد که اسلام قابل پیاده شدن نیست؟اینکه اسلام تنها در زمان پیامبر عملی شده دلیل این نیست که اسلام قابل پیاده شدن نیست که اگر چنین بود، در زمان پیامبر هم نباید قابل پیاده شدن باشد. اگر مسلمانان تلاش و فداکاری کافی برای پیاده کردن اسلام از خود نشان ندادند یا در اثر ستم قدرتهای طاغوتی تعلیمات اسلام پیاده نشد، این را نمی توان ناشی از نقص اسلام دانست.
اسلام آیینی است که خداوند جهان که آفریدگار انسان است، برای اداره زندگی انسانها مقرر فرموده است. خداوند که دارای علمی گسترده و غیرمحدود است، آیینی را مقرر می فرماید که از هر جهت قابل اجرا باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
هدف اسلام چیست؟هدف اسلام سعادت انسان در دنیا و آخرت به وسیله کسب مقام عالی انسانیت می باشد که این غرض، حاکمیت قوانین اسلام و اجرای دستورات آن عملی میگردد. و انسان مقرّب درگاه الهی محصول این حاکمیت مبارک و میمون است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
دین اسلام چیست؟دین اسلام مجموعه تعالیم و قوانینی است که از طرف قرآن به وسیله پیامبرگرامی اسلام و سیره آن حضرت و امامان معصوم«علیهم السلام» به انسانها عرضه شده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر اسلام دینی قابل اجراست، چرا اجراء نشد و نتوانست بر مردم حکومت کند؟معنای اینکه تعالیم اسلام در تمام جهان قابل اجراست، این است که اگر انسانها تعالیم آن را به کار بندند و به دستورات آن عمل کنند، با اجرای این قوانین حیات بخش و زندگی ساز مدینه ی فاضله وجود خواهد آمد. در تعلیمات دین برای اداره ی تمامی شؤون زندگی هیچ گونه نقصی وجود ندارد. این سخن به این معنانیست که اگر در مردم پذیرش نباشد، اسلام به طور ناخودآگاه جای خویش را در زندگی اجتماعی آنان باز می کند. خداوند انسان را آزاد خلق کرده، تا براساس اختیار و آزادی خویش سرنوشت خود را تعیین کند. و از سوی دیگر تمامی آنچه که انسان در تکامل بدان نیاز داشته - چه در جنبه های فردی و چه در زمینه های اجتماعی - برای وی تشریع نموده است.
بر این اساس، اگر مردم به دین و دستورات دینی پشت پا بزنند و تسلیم حکومت الهی نشوند و برای تحقق آن تلاشی انجام ندهند، خداوند به قهر و زور احکام خویش را بر آنان تنفیذ نخواهد نمود و آنان را به حال خود که در اثر سوء اختیار خویش برای خود پیش آورده اند، وا می گذارد. با این توضیح روشن شد که اگر انسانها در مسیر فطرت حرکت کنند و از قوانین فطری پیروی نمایند، اسلام بهترین راه برای پاسخگویی به نیازهای فطری است؛ اما اگر برخلاف مسیر فطرت خویش گام بردارند، اسلام به اجبار آنان را به مسیر فطری باز نخواهد گرداند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
معنای اسلام چیست؟اسلام به معنای تسلیم بودن در مقابل احکام و دستورات پروردگار جهان، است. و مسلمان کامل کسی است که به خدا و روز قیامت و پیامبری محمد«صلی الله علیه وآله» ایمان داشته باشد در اعمال و گفتار و به طور کلی در زندگی خود تسلیم اوامر و دستورات خداوند بزرگ باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
فرق بین اسلام، یهودیت و مسیحیت چیست؟تمام ادیان آسمانی در اصول دعوت انسانها به توحید و معاد و راهنمایی آنها به مکارم اخلاقی و ارزشهای انسانی یکسان هستند و هیچ گونه تفاوتی میان آنها نیست. چیزی که هست در هر زمان شرایط و استعدادهای جامعه بشری ایجاب می کرده است که خداوند تعالی به دلیل حکمت و علم بی انتهای خود، قوانین خاصی به وسیله پیامبرانی ارسال دارد. پس از آن که استعداد انسانها رو به تکامل رفت و احتیاج به قوانین کامل تری پیدا کردند، خداوند پیامبری جدید با قوانین کامل تری می فرستاد تا اینکه رسول اکرم حضرت محمدبن عبداللّه«صلی الله علیه وآله» مبعوث می شود؛ که آخرین پیامبر و شریعت او، اسلام کاملترین دین است،

« بخش پاسخ به سؤالات »
مذهبی را که پیامبر و امامان«علیهم السلام» نتوانستند پیاده کنند و پس از تحریفهای زیادی که در آن صورت گرفته به دست مارسیده، چگونه می توانیم پیاده نماییم؟در پاسخ این سؤال چند نکته را باید یادآور شویم. نخست اینکه، این تصور که مذهب اسلام قابل پیاده شدن نیست، در اثر نداشتن بینش صحیح از مکتب اسلام است. کسی که اصول اعتقادی اسلام را بر پایه استدلال و برهان آموخته باشد و به این حقیقت رسیده باشد که اسلام دینی است که خداوند با علم نامحدود و با آگاهی از تمامی نیازهای انسان در تمامی شؤون نازل کرده است، در می یابد که دین دارای کاملترین دستوراتی است که می تواند بر جوامع انسانی حاکم شود و انسانیت را در تمامی شؤون اداره کند.
نکته دیگر اینکه، وقتی گفته می شود اسلام تنها آیین جامع و کاملی است که می تواند در جامعه پیاده شود، با اینکه این آیین در بیشتر مقاطع تاریخ در جامعه حاکمیت پیدا نکرده باشد منافات ندارد؛ زیرا حاکمیت دین شرایطی را می طلبد که ممکن است در تمام زمانها وجود نداشته باشد؛ مثلاً وجود نیرو و افراد صالح برای مقابله با حکومتهای جائر و مستبد یکی از شرایط حاکمیت اسلام است. شرایت حاکمیت اسلام درزمان امامان«علیهم السلام» وجود نداشته است و رهبران الهی مامور بوده اند که با وجود عدّه وعدّه حاکمیت اسلام را ایجاد کنند. سوم اینکه، باید به این نکته توجّه کرد که در تعالیم اسلامی کیفیت مقابله با حکومتهای جائر مهم است. پیامبران و امامان«علیهم السلام» بهترین و کاملترین شیوه ها را برای مقابله با زمامداران جائر داشته و براساس آنها عمل می کردند. به گونه ای که در حفظ دین و مؤمنان موفق بوده اند، گرچه حکومت را به دست نگرفته باشند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
نظر مارکسیسم در مورد اسلام و نظر اسلام درباره مارکسیسم چیست؟مارکسیستها دین را عامل تخدیر توده ها می دانند و برای آن اصالتی قائل نیستند. و از آنجا که آنان به مبداء و حقایق ماورای طبیعی کافر هستند، از نظر اسلام کافر و شایسته ی عذاب دایم و هلاکت ابدی هستند. اگر آنان به درستی درباره ی دین مطالعه می کردند و منصفانه و خردمندانه با آن برخورد می نمودند، تصدیق می کردند که نه تنها دین عامل تخدیر توده ها نیست، بلکه دین عامل آگاهی مبارزه با ستم و ظلم است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا جمعیت مسیحیان بیشتر از مسلمانان است؟واقعیت این است که معمولاً در همه زمانها حق طلبان در اقلیت بوده اند و باطل در اکثریت. در برخی از آیات قرآن مجید هم اکثریت محکوم شده است. در آیه ای می فرماید.« وقلیل من عبادی الشکور؛ گروه کمی از بندگان من سپاسگذارند». و در آیه ی دیگر می فرماید.« وان تطع اکثر من فی الارض یضلّوک عن سبیل الله...؛ اگر بیشتر مردم زمین را اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه می سازند».
در ضمن باید توجّه نمود که امکانات بسیار تبلیغی مسیحی ها و برنامه های دقیق و حساب شده آنان بخصوص در جهان سوم، و هماهنگی خواسته های دولت های مقتدر و متجاوز با مسیحیت تحریف شده، باعث گشته که این آیین با نقاب دروغین صلح و نوع دوستی عمل کند. به تعبیر یکی از اندیشمندان آفریقایی :« آن زمان که فرستاده های کلیسا و پاپ به سرزمین ما آمدند و دست آنها کتاب مقدس انجیل بود و در دست ما ثروت وافر سرزمین آفریقا. اما زمانی که فرستاده های پاپ از سرزمین ما بیرون می رفتند در دست ما انجیل بود و در دست آنها ثروت به یغما رفته این قاره سیاه!» در حالی که هیچ گاه نخواسته برای پیشرفت خویش از هر وسیله خوب یا بدی استفاده کند. در منطق اسلام هدف وسیله را توجیه نمی نماید. و برای رسیدن به هدفی متعالی و پاک باید از روشی صحیح و انسانی نیز کمک گرفت. از همین رو برای اسلام کثرت جمعیت و کمیت، کمال نیست؛ بلکه معرفت و آگاهی و فهم(کیفیت) اهمیّت دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
ادیان برای هدایت و رستگار انسانها آمده و انسانها هم طالب سعادت و رستگاری خویش می باشند. پس چرا انسانها روز به روز از دین فاصله می گیرند؟اینکه ادیان برای سعادت و آرامش روحی انسانها است، به تنهایی کافی نیست تا انسانها آن را بپذیرند، بلکه انسانها هم باید تشخیص دهند که سعادت و رستگاری آنان در گرو پیروی از تعالیم دینی است. اگر انسانها این را تشخیص دهند و بر طبق این تشخیص خود عمل نمایند، سعادت و آرامش روحی که گمشده ی آنان است، برایشان فراهم خواهد شد، اما امروزه بسیاری از مردم در تشخیص سعادت خویش دستخوش اشتباه و انحراف گشته و آرامش و رستگاری خویش را در مسایل دیگر، پیروی از دین، جستجو می کنند. اینان هر چه تلاش کنند، گمشده ی خویش را در غیر دین پیدا نخواهند کرد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا اسلام پس از رحلت پیامبر«صلی الله علیه وآله» از موقعیت ممتاز اولیه خود برخوردار نبود؟متاسفانه پس از درگذشت پیامبر اکثریت مسلمانان از طرفداری و حمایت پیشوای برحق پیامبر سرباز زدند و بی تفاوتی از خویش نشان دادند. این وضع در زمان دیگر امامان«علیهم السلام» نیز ادامه یافت. آن بزرگوران گرچه با خلفای غاصب درگیر بودند، ولی از کمک و یاری نیروهای مردم برخوردار نبودند، از این رو مجاهدتها و مبارزات آنان نمی توانست به نابودی حکومت غاصبانه ی ستمگران بیانجامد.
ولی شهاد شهیدان اسلام، بویژه حضرت امام حسین«علیه السلام»که سالار شهیدان است، چهره حقیقت را همچنان روشن زنده نگه داشت و نقشه های خائنانه طاغوتهای زمان را که خویشتن را به دروغ خلیفه پیامبر می نامیدند و به جنایات خویش رنگ قانون می داند، نقش بر آب ساخت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
با اینکه اسلام دینی فطری است، چرا همه انسانها مسلمان نمی شوند؟انسان از روزی که خود را می شناسد، به مقضای فطرت و سرشت خویش خود را مخلوق می بیند و از همان وقت برای پاسخ به این ندای فطرت که آفریدگاری دارد، به دنبال عقیده به آفریدگار می رود.
این آمادگی فطری اگر با راهنمایی انبیاء تؤام شود، بشر می تواند راه صحیح را بیابد؛ لیکن در اثر موانع ندای پیامبران به گوش همه ی انسانها نمی رسد. عده ای سودجو جلوی انتشار حقایق را می گیرند یا حقایق را مسخ کرده غیر واقعی نشان می دهند؛ به طوری که عده ای برای خود آفریدگار و خدایی خیالی تصور می کنند. این دسته از مردم که می توان گفت به ندای فطرت به سوی دین گراییده اند، در اثر نبودن راهنما و رهبری صحیح، دچار انحراف شده و از جاده ی توحید و خداشناسی دور افتاده اند.
همچنین پس از درگذشت یک پیامبر، گاه در اثر جهل و گاه در اثر سودجویی عده ای حاضر نمی شدند پیامبر بعدی را قبول نمایند. در اثر قبول نکردن پیامبر بعدی و پیروی از افراد نالایق، کم کم اصل دین و کتاب آنها مورد تحریف قرار می گرفت و به صورت مجموعه ای از خرافات و مطالب بی اساس در می آمد. اگر تبلیغات دین اصیل به توده ی مردم نرسد، دین تحریف شده در میان آنان حکومت می کند و آنان بر دین پدران و اجدادشان باقی می مانند و خود را به هیچ وجه منحرف نمی دانند، تا به فکر گرایش به اسلام بیافتند.
از مطالب فوق معلوم شد که علت اینکه همه ی مردم مسلمان نیستند این است که، از طرفی تبلیغ و ابلاغ اسلام هنوز درست گسترش پیدا نکرده، تا مردم با اسلام حقیقی آشنایی کامل پیدا کنند و از طرفی تقلید کورکورانه از پدران و از سوی دیگر تبلیغات دامه دار گروههای منحرف عده ای را از مسیر حقیقی فطری، یعنی اسلام منحرف می سازد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر تعالیم اسلام قابل پیاده شدن در جوامع بشری است، چرا تاکنون پیاده نشده است ؟اینکه اسلام و تعالیم حیات بخش و زندگی ساز آن قابل پیاده شدن است، مسأله ای تجربی نیست تا بگوییم چون تا به حال اسلام پیاده نشده، بعد از این هم نخواهد شد؛ بلکه کسی که شناخت اصولی نسبت به اسلام و معارف اسلامی داشته باشد، درک حقاینت اسلام و این که اسلام تنها آیین زندگی است، برای او مسأله ای روشن و ضروری است؛ زیرا خداوندی که دارای علم غیرمحدود و قدرت غیرمتناهی است، انسان را آفریده و ابعاد مختلف وجود انسان و جامعه انسانی مقصور اراده و مشیت او است. خداوند به تمام نیازهای وسیع و عمیق انسان اطلاع دارد و می داند که چه اسباب و عواملی نیازهای انسان را کاملاً تامین می کند، از این رو متناسب با این نیازها نظامها و قوانینی قرار داده است. با چنین بینشی کوچکترین تردیدی در قدرت اجرایی نظامها و احکام اسلام وجود ندارد. لیکن خداوند به انسانها آزادی و اختیار داده است و آیین خویش را به طور قهری و جبری در جوامع پیاده نمی کند. این انسانها هستند که باید با ختیار و اراده دین را با تمامی ابعاد آن در جامعه اجرا کنند. اگر انسانها در این راه درست عمل نکرده، تصور نمایند، خداوند تضمین نکرده است که تقصیرهای آنها را جبران کند؛ چرا که این جهان محل آزمایش و ابتلاء است و کشته شدن پیامبران و رهبران الهی و مسلط شدن طاغوتها بر همین اساس است.
نکته دیگر اینکه، هدف از اجرای تعالیم اسلام در جامعه تنها رسیدن به اهداف مادی نیست، بلکه هدف این است که در جامعه قسط اقامه شود و از این رهگذر انسانها بتوانند به نحو شایسته و مطلوب به هدف متعالی آفرینش دست یابند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا اسلام را از راه مطالعه تطبیقی می توان بهتر شناخت؟هر چه انسان بیشتر به بررسی ایدئولوژیها و مکتبهای دیگر بپردازد، نقاط ضعف و اشکال آنها بیشتر برای انسان روشن می شود و نقاط قوت و متعالی بودن دین بهتر آشکار می شود.
لازم به یادآوری است که تحقیق درباره مکتبها باید از طریق کتابهایی باشد که افراد متخصص در شناخت مکاتب و اسلام شناسان آگاه نوشته اند. در غیر این صورت ممکن است به حقیقت دست نیابد و دستخوش انحراف گردد. علاوره بر این امروز یک مسلمان آگاه باید به بررسی مکتبها و ایدئولوژیهای مختلف بپردازد، تا بتواند اشکالات و ایراداتی که از سوی صاحبان مکاتب مختلف می شود، پاسخ دهد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا اسلام علمی مکتبی است یا غیر علمی؟اسلام مکتبی است که به طور کامل با علم همدوش و هماهنگ است. و چنانچه درباره ای موارد به نظر برسد که حکمی از اسلام برخلاف علم است، یا برخی از اصول علمی مخالف اسلام است، یا در شناخت آن حکم اسلامی اشتباهی به عمل آمده و حقیقت مطلب روشن نشده است، یا آنچه اصل علمی پنداشته شده در واقع اصل علمی نبوده و به اشتباه به عنوان اصل علمی تلقی شده است.
دلیل اینکه اسلام با علم هماهنگ است، این است که علم، کشف رموز و اسرار طبیعت و آفرینش است و خداوندی که جهان طبیعت را ساخته و پرداخته و آن اسرار و رموز را در آن قرار داده، اسلام را به عنوان دین ضامن سعادت انسانها تشریع کرده است، بنابراین این هر دو با یکدیگر هماهنگ بوده و مخالفتی با یکدیگر ندارند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
معنای این گفته مرحوم شهید مطهری:«اسلام واقع گراست» چیست؟شاید منظور ایشان واقع گرایی در برابر ایده الیسم باشد.
رئالیسم به معنای اعتقاد به واقعیت داشتن موجودات خارجی است، در برابرآیده آلیسم که معتقد است در خارج ذهن واقعیتی در کار نیست. به این معنی که اسلام دینی نیست که در قلمرو دهن محصور گردد و معتقد باشد که هر چه هست ، ساخته و پرداخته ذهن انسان است؛ بلکه دین اهمیت دادن به ذهن، حقایق خارجی را نیز می پذیرد و به واقعیت داشتن آنها اعتقاد دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
معیار گزینش در اسلام چیست؟در اسلام گزینش در موارد مختلف، معیارهای مختلفی دارد. در انتخاب و گزینش برای رسالت یا امامت یک امت، خداوند انسانهایی کامل را که دارای مقام عصمت بوده و از نگاه و خطاء مصونیت داشته باشند، برمی گزیند. در مورد مرجعیت و قضاوت و ولایت فقیه عدالت و فقاهت معتبر است. و در گزینشهایی که در پستهای مختلف اجرایی و اداری صورت می گیرد می تواند معیارهای مختلفی وجود داشته باشد ، به هر حال درستی و امانت و گرایش نداشتن به گروههای مخالف و توانایی احراز پست مورد نظر با انقلاب از شرایط اساسی آن در شرایط حاضر است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
تفاوت مسیحیت و اسلام چیست؟اگر منظور از مسیحیت آیینی است که بر حضرت عیسی«علیه السلام»نازل شده است ، آیین حضرت مسیح«علیه السلام» از جانب خداوند بوده است و در آن زمان همه باید به آن ایمان می آوردند. آری وقتی پیامبر اسلام به رسالت مبعوث شد، همگان باید به وی ایمان بیاورند و شریعت اسلام برخلاف مسیحیت ابدی و جاودانی است.
با این توضیح روشن می شود که مسیحیت کنونی فاقد اعتبار است؛ زیرا حضرت مسیح«علیه السلام» خود در آن زمان فرموده است که وقتی پیامبر اسلام ظهور کرد و دعوت خویش را اظهار نمود، باید به وی ایمان آورند؛ بنابراین مسیحیت کنونی از دستور حضرت مسیح نیز تخلف کرده اند. و کتابهایی (اناجیل) را که دستخوش تحریف قرار گرفته و از اعتباری برخوردار نیست، دست آویز قرار داده اند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا اسلام و مارکسیسم هیچ نقطه مشترکی دارند، و می توان از طریق مارکسیسم به سعادت رسید؟انسان تنها از ناحیه پیروی مکتب اسلام به سعادت می رسد و هیچ مکتب و مسلکی نمی تواند نیازهای روحی و معنوی و انسانی وی را جز اسلام تأمین نماید و اسلام و مارکسیسم هیچ نقطه مشترکی ندارند چو ن مارکسیسم بر اساس انکار خدا و مسائل ماوراطبیعت است در حالی که تعالیم اسلام بر پایه اعتقاد بخدا و توحید استوار می باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
معنای بر حق بودن اسلام چیست؟تمام پیامبرانی که خداوند متعال برای هدایت و ارشاد انسانها فرستاده ادیان و شرایع آنان صحیح و اعتقاد به آنها لازم است ولی شریعت هر پیغمبری در زمان همان پیامبر و تا هنگامی که شریعت بعدی نیامده لازم الاجراء بوده است.
مثلاً حضرت موسی«علیه السلام» که به رسالت مبعوث گردید برای مردم آن زمان لازم بود که به شریعت حضرت موسی گریش پیدا کنند ولی این تا موقعی بود که حضرت عیسی آمد پس از بعثت حضرت عیسی بر مردم لازم بود که به حضرت عیسی بگروند و اگر کسی می گفت من به دین موسی باقی می باشم معنای آن انکار پیامبری حضرت عیسی و معتقد نبودن به شریعت ولی برای مردم آن زمان بود.
همچنین پس از اینکه خداوند پیامبر اسلام را برانگیخت لازم شد که تمام مردم به پیامبری ولی و کتاب آسمانی که او برای هدایت مردم آورده یعنی قرآن اعتقاد پیدا کنند در این صورت اگر کسی باز به شریعت موسی یا عیسی باقی باشد معتقد به دین صحیح و آیین واقعی نبوده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا امکان دارد اروپا در آینده دین اسلام را قبول کند یا نه؟تعالیم و مقررات اسلام به گونه یی است که هر انسان منصف و خردمندی درباره آن تصدیق خواهد کرد و اگر تبلیغات اسلامی بصورت گسترده یی در اروپا عملی می گشت زمینه ی مساعدی برای قبول اسلام در آنجا به وجود می آمد ولی کمبود تبلیغات اسلامی و وجود تبلیغات مسموم از ناحیه ی مسیحیت و کلیسا امکان پیشرفت اسلام را در غرب ضعیف ساخت با این وصف می بینیم پیشرفت اسلام در غرب روزافزون است و به تدریج افراد به اسلام و حقانیت آن توجّه کرده بدان گرایش پیدا می کنند.
و ما معتقدیم که سرانجام اسلام جهانگیر خواهد شد و حکومت عدل واحد اسلامی با ظهور مهدی(عج) در تمام جهان مستقر خواهد گشت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
اگر اسلام دین کاملی است چرا پس از روی کار آمدن معاویه عملی نگشت؟کامل بودن دین اسلام باین معنی است که برای انسان و رسیدن وی به سعادت و رستگاری همه جانبه وی تعلیمات جامع کاملی آورده است یکی از اساسی ترین ارکان اسلام این است که امام از جانب خدا است و حاکم باید از ناحیه خدا تعیین شود و بر مردم حکومت نماید در زمان معاویه حاکم الهی که مردم لازم بود حضرت علی«علیه السلام» و پس از ایشان امام حسین«علیه السلام» بود و اینکه معاویه حق آنان را غصب کرد موجب نمی شود که خداوند به اکراه و اجبار امام بر حق را بر مردم مسلط و امام غاصب را نابود سازد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
تفاوت اسلام و مارکسیسم چیست؟بین اسلام و مارکسیسم تفاوتها و اختلافهای اساسی وجود دارد هم در مسائل جهان بینی و هم اقتصاد، در اخلاق، حکومت و رهبری، جامعهشناسی، انسانشناسی، و بالاخره در کلیه مسائل فلسفی و علمی بین اسلام و مارکسیسم تفاوت عمیق و ریشه ای وجود دارد مهمترین آنها عبارتند از اینکه اسلام هستی را در هستی مادی خلاصه نمی کند و در بینش اسلام که تمام هستیها، تمام پدیده ها به یک هستی مطلق بنام خدا باز می گردد در حالیکه مارکسیسم اصالت را به ماده بی شعور می دهد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
رابطه اسلام و انقلاب ایران را چگونه می بینید؟اسلام و انقلاب از همان آغاز رابطه ی ناگسستنی داشته اند و اساساً ماهیت انقلاب ما اسلامی است و اسلام مهمترین انگیزه یی است که انقلاب را بوجود آورد و در نهایت هم همین عامل باعث پیروزی انقلاب شد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چرا اسلام دین برادری و برابری است مگر دینهای دیگر شامل این دستورات نبوده است؟تمام ادیان آسمانی شامل دستوراتی درباره برادری ایمانی و نوعدوستی بوده اند چه اینکه اینگونه دستورات دستوراتی نیست که ویژه ی یک دین باشد اینها دستوراتی است که از فطرت و سرشت پاک انسانی بر می خیزد و در اینگونه دستورات تمام ادیان یکسان می باشند.
لکن باید توجّه داشت که نمونه مساوات و برابری در دین کامل اسلام بهتر خودنمائی می کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »

چاپ

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی