حواس پنجگانه

پرسشپاسخ
حواس ظاهری که مورد قبول دانشمندان بوده است چند حس است؟آنچه در شماره حواس ظاهری انسان معروف است همان حس است. حس باصره، سامعه، شامّه، ذائقه و لامسه. ولی امروز دانشمندان وجود حواس دیگری را هم یادآور شده اند.
در کتاب اصول روانشناسی می گوید: سابقاً به پیروی از ارسطو می پنداشتند که آدمیان پنج حس دارند: بینائی، شنوائی، بویائی، چشائی و حس بسویدن(لمس).
امّا امروز می دانیم که بیش از پنج حس داریم. دو تا از مهم ترین این حسها، حس تعادل، حس حرکت یا حس عضلانی است. پوست بدن که پیش از این می پنداشتند آلت یک حس است. آلت چهار حس است یعنی حس درد، حس فشار، حس سرما، حس گرما.
از جمله حواس، حس های پیچیده و مبهمی است که ما را از گرسنگی و تشنگی آگاه می سازند.
امروزه حس ششم نیز به ادراکاتی فوق حواس اطلاق می شود که خارج از واقعیّت نمی باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا حواس پنجگانه در درک خود اشتباه نمی کنند؟ اگر اشتباه نمی کنند پس چرا موارد زیادی دیده می شود که خطا کرده اند؟ادراکات انسان منحصر به محسوسات نیست انسان دارای یک قسمت از ادراکات عقلی است که در سرشت انسان قرار دارد و بر انسان همانها است که خطای محسوسات را کشف می کند حواس انسان گرچه اغلب اشتباه نمی کنند ولی گاهی هم دستخوش اشتباه واقع می شوند مانند اینکه وقتی انسان سوار اتوبوس است و حرکت می کند و به زمینی که اتوبوس روی آن در حرکت است نظر می کند چنین می پندارد که زمین به سرعت در حال حرکت است و این از خطای باصره است عقل انسان است که اینگونه خطاها را برای انسان روشن می کند.
براساس آنچه گذشت می بینیم در قرآن آدمهایی که از قوای ادراکی ویژه انسان استفاده نمی کنند، مذمت می گردند: «إِنْ هْم کاالا نعام؛ آنان چهار یایانند بُلْ هُمْ أَضلَّ؛ بلکه گمراه تر...» چرا؟ چون حیوان فقط از حواس و غرایز برخوردار بوده و انتظاری از او نیست.

« بخش پاسخ به سؤالات »
حس ششم چیست؟آن طور که در کتابهای روانشناسی می نویسند حس ششم حس حرکات عضلانی است یعنی حس درک حرکات، وزن، مقاومت و حالت.
این حس بوسیله گیرنده های مخصوص تحریک می شود(انتهای اعصاب جداری) که در عضلات، پی ها و مفاصل وجود دارد.
البته جدا از تعریفی که گذشت، اکنون حس ششم به ادراکات فوق حسی، که گاه انسان به اموری واقف می شود، اطلاق می گردد. حسی که زمان و مکان آن را محدود نمی کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا ممکن است که حافظِ معلومات انسان سلولهای مغز باشد؟علم آن چنانکه در جای خودش ثابت شده و آن را یک امر مسلم ملاحظه می کنیم، امری مجرد است و به همین جهت محل پیدایش و حفظ آن باید یک امر مجرد باشد، نه مادی، زیرا آنجا که مظروف غیر مادی می باشد ظرفش هم باید غیر مادی باشد، و سنخیت با آن داشته باشد.
سلولهای امور مادی هستند و قابلیت ظرف و محل بودن برای فهم و علم را ندارد و حافظ آن هم نیستند. بلی سلولهای نقش ابزار را برای درک معلومات توسط نفس و روح دارند.
چنانکه زبان وسیله سخن گفتن است. ولی این روح است که ناطق است. گوش وسیله شنیدن است. ولی روح است که می شنود اگر زبان نقص پیدا کرد روح ابزار سخن گفتن را از دست می دهد. به همین جهت اگر سلولها و عصبهای وسیله ادراکی ضربه ببینند. روح وسیله ادراکی را در نظام طبیعت از دست می دهد، و تعلق روح به بدن از اموری است قابل بحث و توجه که توصیه می کنیم، برای فهم بسیاری از مسائل باید توجه به شناخت روح و بدن و تعلّق روح به بدن داشته باشید.

« بخش پاسخ به سؤالات »

چاپ

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی