جوان و مشکلات شخصی

اشتغال

پرسشپاسخ
روشن است که انسان فقیر گرفتار است، رهنمود دین برای نجات از فقر چیست؟فقر مساوی با نیازمندی است و نیاز وقتی برطرف نگردد ممکن است انسان را از راه صحیح بیرون کند. امّا فقر دو نوع است:
فقر اجباری.
فقر اختیاری.
فقر اختیاری همانست که اولیاء دین و انسان های وارسته با بخشش و ایثار مال خویش خود را در سطح فقراء نگه می دارند.
امّا فقر اجباری علل متفاوتی دارند ممکن است استعمار و سلطه طلبان جامعه ای را استثمار کنند و منابع آنان را غارت نمایند که دچار فقر شوند و ممکن است گاهی به خاطر عدم تلاش باشد. تلاش برای زندگی آن چیزی است که در دین عزّت است حتّی اگر انسان دارا باشد در حدیثی آمده است وقتی یکی از یاران امام صادق«علیه السلام» به خاطر بی نیازی از کار دست کشیده و فقط به عبادت پرداخته بود فرمود به عزّت خویش باز گرد و نیازی را از دیگری برآورده کن.
امّا بعد از تلاش، البته رهنمودهایی در دین برای گسترش روزی آمده است که از جمله، دوام وضو - قرائت سوره واقعه بعد از نماز عشاء و بعضی دعاهای دیگر که البته اینها هرگز با اصل تلاش منافاتی ندارند.
صورت دیگری نیز ممکن است تصوّر شود و آن امتحانی است که سنّت لازم زندگی انسان مؤمن است هر جند فقیر با صبر و شکیبایی امتحان می شود. امّا امتحان انبیاء نیز هست که شکر انبیاء برطرف کردن نیاز فقر است. و نردبانی برای کمال هر دو حساب می شود. در قرآن از این سنّت با عنوان بلاء در سوره بقره و سوره دیگر یاد شده است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
برای انتخاب شغل به چه معیارهایی توجه کنیم؟با توجّه به شرایطی خود سعی در برتر دارد. در انتخاب شغل آنچه معمولاً مورد توجه است، گذران معیشت مادی است انسان دوست دارد شغلی را که زحمت و درآمد بیشتر داشته باشد برگزیند. اما در این باره باید به نیاز جامعه نیز توجه کرد. بی تردید در جامعه نیازهای بسیاری هست که باید برآورده شود و شغل های متنوّع پاسخگوی این نیازها است.
برای انتخاب شغل بهتر باید دید کدام نیاز مهم تر است؛ طبعاً شخصی که پاسخگوی این نیاز باشد، ارزشمندتر خواهد بود. نیازهای روحی و معنوی انسان مهم تر از سایر نیازها است؛ بنابراین شغلی که پاسخگوی نیازهای معنوی باشد ارزشمندتر است. از این رو آموزگاران شغل ارزشمندتری دارند. همچنین تعلیم علومی که سهم بیشتری در تکامل انسان دارند، از اهمیت بیشتری برخوردارند علم دین که سبب تکامل انسان در این جهان و جهان دیگر است، دارای ارج بیشتری است؛ بنابراین کسی که بتواند با تحصیل علم دین، نیازهای معنوی مردم تأمین کند، ارزش اجتماعی بیشتری دارد.
هر شغلی همچنین با نیت کسب رضای خدا ارزش می یابد؛ مثلاً تاجری که از درآمد خویش برای یاری محرومان و مستمندان و اداره حوزه های عملیه استفاده می کند، حرفه ای ارزشمند دارد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

معاشرت ها

پرسشپاسخ
روابط صمیمانه و گفت و شنودهای آزاد بین دختر و پسر فامیل - به ویژه در مهمانیها - آزاد است. آیا این ارتباط از لحاظ شرعی اشکالی دارد؟این گونه روابط مستلزم انجام کارهایی است که در اسلام حرام و گناه شمرده شده است و وظیفه هر فردی است که خویشان و بستگان خود را از این گونه معاشرت ها شدیداً پرهیز دهند تا علاوه بر حفظ کیان و شخصیّت خانوادگی، به عفت و بهبود اجتماعی نیز کمک شایانی کرده باشند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا گفتگو و مکالمه زنان و مردان در صورت نیاز اشکالی دارد؟صحبت کردن زنان با مردان در صورت نیاز اشکالی ندارد؛ امّا اگر ضرورتی نباشد باید حتّی المقدور سعی کنند که کمتر با مردان صحبت نمایند. و در هر دو صورت، باید در صحبت کردن کمال متانت و حدود عفت را رعایت نمایند؛ یعنی بنابر قرآن، زنان در آهنگ کلمات خویش کنترل داشته، نرمش به خرج ندهند و همچنین مردان از شوخی و گفتارهای غیرضروری خودداری کنند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا معاشرت دختر و پسر برای استفاده های درسی مجاز است؟محدودیّت ها در دین مبین اسلام براساس مقدار حساسیّت های موضوع، برقرار می گردند. از آنجا که زن و مرد به خاطر نیاز به یکدیگر و مطلوبیّت و جذابیّت رابطه، گاهی در کمترین برخورد امکان انحراف دارند، این نیاز بستر خاصّی پیدا کرده است(1).
مادامی که این حساسیّت وجود دارد. محدودیّت در ارتباط لازم است. معاشرت و گفتگوی درسی می تواند از طریق هم جنسان صورت پذیرد؛ امّا علّت اصرار بعضی افراد بر این موضوع - که این گفتگو از جنس مخالف باشد - همان تمایل و کشش درونی است که زمینه ساز برخوردهای صمیمانه تر و ارتباطات نامشروع می گردد.
البته اگر معاشرت در حدّ خاصّی صورت می گیرد مثل گرفتن و یا دادن جزوه ای و یا پرسشی کوتاه، منعی نیست؛ ولی چنین نخواهد ماند و گواه ما مسائل موجود و واقعیّت هایی است که در محیطهای آموزشی کاملاً نمایان است. از این رو، در آزمایش جدیدی که در کشور آلمان انجام گرفت، دانشجویانی که از جنس مخالف جدا شده بودند، در وضعیّت بهتری از نظر درسی قرار گرفتند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) در رساله ها به احکام نگاه به نامحرم و وجود دو نامحرم در زیر یک سقف مراجعه کنید.
اختلاط دختر و پسر در محیطهای آموزشی و غیره چه محذوری در پی خواهد داشت؟معیار این اختلاط به محیطها بسته نیست، بلکه حساسیّت موضوع چنین اقتضا دارد که حتّی الامکان ارتباطها محدودتر باشد. امّا براساس تست ها و آزمایش های جدید در کشور آلمان، بعد از جدا سازی دختران و پسران در محیط آموزشی بهره وری بیشتری مشاهده شده است.
این موارد نشان می دهد که اختلاط، بستر مناسبی برای معاشرت های صمیمانه تر و ازدیاد گناه باشد.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا ارتباط تلفنی با فرد نامحرم اشکالی دارد؟نامه نگاری یا ارتباط تلفنی با افراد مباح بوده و حرمت شرعی ندارد. لکن ممکن است به سببی مهر کراهت و حرام بودن بر آن بخورد، مثل مزاحمت، مسایل منافی با اخلاق اسلامی، هتک حرمت، آبروریزی، غیبت، سخنان شهوی و... این قبیل موارد، که همراه با مفسده است، سبب می شود که نامه نگاری یا ارتباط تلفنی حکم حرمت و احیاناً کراهت شدیده پیدا کند. در ضمن این مقدّمه، معمولاً به نتایج بدی ختم شده است. چنانچه درباره فکر معصیّت آمده است: اندیشه معصیّت به عمل به معصیّت کشانده می شود اینجا هم مصداق دارد و گفتگو به جذبه و ارتباط و... کشیده می شود.

« بخش پاسخ به سؤالات »
در چه شرایطی انسان می تواند راز خویش را با دوستی در میان بگذارد؟در صورتی که شخص با دوست خود صمیمی باشد و او را باور کند و اعتماد داشته باشد که سِرّش در نزد دوستش حفظ خواهد شد. مشکلش را مطرح خواهد کرد.
البته در حدیث آمده است که همه اسرارت را با دوستت در میان مگذار! زیرا ممکن است روزی دشمن تو گردد و با دشمن هم کاملاً قطع رابطه نکن و همه راه ها را قطع نکن، شاید که روزی دوست تو گردد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

آینده

پرسشپاسخ
ترس از آینده چگونه سامان می یابد و به آرامش در انسان مبدل می شود؟1. شخص در اثر نداشتن نظم و انضباط صحیح در زندگی، و نبود برنامه دقیق برای حال و آینده و تلاش نکردن، تن به رنج و زحمت ندادن، راحت طلبی و تنبلی نگران آینده خود هست این نگرانی واقعی و یک امر طبیعی است. و باید هم نگران باشد و دارای حالت اضطراب، ترس و هیجان، برای نابودی و ریشه کن ساختن این ترس و اضطراب لازم است. با تفکّر به حال و آینده با وجود شرایط و امکانات موجود و مشورت با اشخاص فهمیده هدفش را تعیین کند، برنامه ای منظم شده را طرح کند و به دنبال فعّالیّت و تلاش و پشت کار داشته باشد.
2. عامل ترس از آینده ممکن است وسواس، و هم و خیالات باشد. یعنی شخص با نظم و تلاش و برنامه حرکت می کند و در عین حال ترس دارد. این ترس امری وهمی است. و به امور وهمی نباید توجّه داشته باشیم. انسان موجودی واقعیّت گراست، و از امور وهمی جدا باید پرهیز کند و خداوند متعال به پیامبرش حضرت محمد«صلی الله علیه وآله» می فرماید: «نادا عزمت فتوکل علی الله؛ آن هنگام عزم راسخ پیدا کردی پس به خدا توکّل کن(و به فعّالیّت و تلاش پی گیر بپرداز).»
3. یکی از راههای مؤثّر در راحتی خیال نسبت به آینده، تن به قضا دادن است. در قرآن این امر به عنوان یک عامل دلگرم کننده و جلوگیر از ترس مطرح است. باید به این امر دل بست که امری را که خداوند امضاء نکند موجب صدمه و آسیبی نخواهد شد «قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولینا و علی الله فلیتوکل المؤمنون؛(1) بگو هرگز مصیبتی به ما نخواهد رسید مگر آنچه خداوند بر ما نوشته است او مولای ماست و مؤمنان باید به خداوند توکل کنند.»
4. ذهنیت درباره دنیا نیز باید عوض شود: حضرت علی«علیه السلام» می فرماید: «الدنیا دار ممرّ الادار مقرّ؛(2) دنیا جای عبور است نه محل استقرار.» با این احساس فقط باید تلاشی کرد و توشه ای برداشت و از این پل عبور کرد. کسانی که روی موج خانه می سازند نگران هستند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) سوره، توبه، آیه 51.
2) نهج البلاغه، کلمات قصار.
علت ناکامیها در اهداف چیست؟عدم موفقیت برخی در کارها و آنچه طلب می کنند، نه بدان است که بگوئیم از ابتداء تقدیرشان چنین بوده و نباید به خواسته های مشروع خود برسند. بلکه بدان جهت است که احیاناً بدون برنامه صحیح و تدبیر درست اقدام به انجام می کنند. اینها باید به جستجوی علت عدم موفقیت باشند. اگر علت خارج بودن عمل از عهده شخص است. طبیعی است که مواجه با شکست خواهد شد. ضعف فکری، بدنی و سلامت جسمانی باعث فائق نیامدن بر مشکلات است. انتظار فرد اگر بیش از توانایی او در ابعاد مختلف باشد و هرگز به سعادت نمی رسد. گاهی شخص قدرت فکری بدنی دارد. لکن مانع خارجی وجود دارد مثل این که پدر و مادر دختر موافق با ازدواجش با فلان جوان نیستند. و یا فقر مالی سبب رسیدن به آرزوها و خواسته ها هست. و یا این که که پیگیر و جدّی در رسیدن به خواسته اش نیست.
بنابراین شخصی که از رسیدن به خواسته اش محروم شده، پس از علت یابی باید ارزیابی بکند. اگر قادر است. علت و مانع را از میان بردارد، هر چند با زحمت و تلاش و زمان طولانی باشد باید اقدام کند. و اگر به هیچ وجه قادر نیست، خواسته و هدف دیگری را جانشین آن کند. و یا اگر در یک هنر موفق نمی شود هنر دیگری را جانشین آن کند. و در هنگام رفع موانع آرامش روحی و اطمینان به نفس را حفظ کند.
و صبر را که رأس ایمان است، ابزار کارش قرار دهد.
ابوبصیر می گوید: شنیدم امام صادق«علیه السلام» فرمود : آزاد مرد در همه احوال آزاد مرد است، اگر گرفتاری برایش پیش آید، صبر کند و اگر مصیبتها بر سرش ریزد، او را شکسته نکند، اگر چه اسیر شود و مغلوب گردد و سختی جایگزین آسایشش شود. چنانکه یوسف صدیق امین «صلی الله علیه وآله» را بردگی و مغلوبیت و اسارت زیان نبخشید، و تاریکی و ترس چاه و آنچه بر سرش آمد زیانش نزد تا خدا بر او منت گذارد و ستمگر سرکش را بنده او کرد، بعد از آن که مالک او بود، خدا او را به رسالت فرستاد و به سبب او به امتی رحم کرد. صبر این چنین است و خیر در پی دارد، پس شکیبا باشید و دل به شکیبائی دهید تا پاداش ببینید.
نکته لازم و آخر آنکه اساساً این جهان بینی درست نیست که ما برای کامیابی آمده ایم . قرآن می فرماید آیا انسان به هر تمنا و خواهش باید دست یابد؟ (سوره نجم آیه 23) خیر ! خداوند نا محدود و انسان محدود و نقد طلب است . خداوند قصد تربیت و رشد آدمی را دارد. بنابراین محرومیت چند فایده دارد. گاه به اشتباهات آگاهی می دهد، گاهی از بت ها و وابستگی ها جدا می کند و گاهی در آینده مصلحت های برتر را نشان می دهد.

« بخش پاسخ به سؤالات »

مشاوره

پرسشپاسخ
اگر انسان به خاطر نقصی در بدن(مثل کوتاهی قد) مورد تمسخر دیگران واقع گردد، چگونه باید مقاومت کند؟کسانی که به تمسخر دیگران می پردازند، بزرگ ترین عیب اخلاقی را پیشه خود ساخته اند و این گونه افراد در خور قضاوت آدمی نیستند؛ از این رو، ذکر نکاتی ضروری به نظر می رسد.
1. بعضی از خصوصیّات اصلاً عیب شمرده نمی شود؛ زیرا خلقت های گوناگون در رنگ، قد و چهره خود آیتی از آیات خداوند هستند و عامل شناسایی اقوام و گروههای انسانی به شمار می روند.
2. تفاوت ها معیار افتخار نیست، بلکه چه بسا در نظام آفرینش یک نیاز محسوب شود؛ چنانکه در یک مجموعه مفید همه اعضا نمی تواند مساوی باشد.
3. با توجّه به دو نکته فوق، دین مبین اسلام تقوا را معیار ارزش های الهی و انسانی قرار داده است؛ چنانکه قرآن می فرماید: «همانا بهترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».
4. انسان باید به سبب سلامت و صحّت جسم و روح خویش پیوسته خداوند را سپاس بگوید و خویشتن را با کسانی که از داشتن عنصری محروم هستند مقایسه کند.
5. انسان شاکر و فهیم بر فرض داشتن نقص باید با شجاعت تمام در صحنه ها حضور یابد و هیچ گاه احساس ضعف نکند؛ چنانکه امام صادق«علیه السلام» به یکی از یاران خویش فرود: «حبیب نجار در دستهایش نقص داشت و نه تنها آن را نهان نمی کرد، بلکه دعوت خویش به خدا را با اشارت های همان دست انجام می داد». این است آن روحیه با نشاط و شکوفایی که دین اعطاء می کند.

« بخش پاسخ به سؤالات »
رمز موفقیّت چیست؟دو چیز کلید موفّقیّت انسان در زندگی است:
1. قاطعیّت در تصمیم گیری؛
2. برنامه ریزی.
این دو امر، در تمام لحظات زندگی هر کسی، به ویژه برای کسی که مشغول تحصیل است و تحصیل نقش مهمی در ترقّی و پیشرفت او دارد سازنده و مفید است.
قاطعیّت می تواند جلو تضعیف اراده انسان را بگیرد. وقتی انسان نمی تواند درست تصمیم بگیرد، اتّفاقات مختلفی که در زندگی پیش می آید انسان را سرگرم می سازد؛ ولی اگر انسان مصمم باشد می تواند به موقع برای هر کاری تصمیم بگیرد و آن را انجام دهد.
و از جمله عواملی که زمینه را برای ضعف اراده فراهم می کند، نداشتن برنامه درست است. وقتی ساعات کارهای انسان منظم باشد، همیشه انسان می داند چه کاری باید بکند و تصمیم گیری هم برای او راحت تر و آسان تر خواهد بود؛ مثلاً کس که دوستانی دارد برای ملاقات با آنان باید ساعتی مشخص کند، نه اینکه هر ساعتی که هوس کرد با آنان رفت و آمد کند. پراکندگیِ کار، معاشرت ها و دیگر امور زندگی انسان را نابسامان می کند و او را در رسیدن به اهدافی که دارد ناتوان می سازد.
در هر حال باید از خداوند هم مدد خواست و برای عبادت و دعا و نیایش و توسّل هم زمان مناسبی تعیین کند، چرا که از جمله محاسن این امور یکی هم کمک به انسان در پیشرفت و تکامل است.
شاید بتوانیم موارد فوق را در چند کلمه خلاصه کنیم: فهم(شناخت)، عزم، نظم، برنامه ریزی و پی گیری.
امام علی«علیه السلام» فرموده اند: هر کسی چیزی را طالب بود به همه یا قسمتی از آن دست یافت.

« بخش پاسخ به سؤالات »
تصمیم قاطعانه چگونه شکل می گیرد؟برای اتّخاذ تصمیمی قاطع، باید چند چیز را مراعات کرد:
1. آگاهی از سود و زیان کار و علاقه به هدف آن و توکّل به خداوند و درخواست کمک از او با کمال خلوص و توجّه و توسّل به پیامبر و خاندان گرامی وی و امامان معصومین«علیهم السلام» مخصوصاً امام زمان«علیه السلام» که ولی نعمت انسان هاست.
2. تلقین به خویش برای استمرار و دوام تصمیم لازم است؛ یعنی وقتی انسان اصل تصمیم را گرفت، باید به استمرار آن باشد و بداند خداوند او را طوری آفریده است که می تواند اراده و تصمیم خویش را عملی سازد.
3. تدوین و اجرای برنامه هایی عملی برای تقویت اراده؛ مثلاً تصمیم بگیرد همیشه اوّل وقت نماز بخواند و اگر گاهی نتوانست این کار را انجام دهد، ناامید نشود و مجدداً ادامه دهد.
4. با وظایف شرعی خود آشنا و در مراعات آنها کوشا باشد و سعی کند برای توفیق بیشتر، بعضی مستحبات را هم به جا آورد و از کارهای مکروه هم صرفنظر نماید.

« بخش پاسخ به سؤالات »
چه کنیم که در راه رشد و تکامل استقامت داشته باشیم؟برای استفاده از استعداد در مسیر درست و جلوگیری از هدر رفتن آن باید استعداد خود را با اندیشه صحیح ارزیابی کنیم؛ یعنی ببینیم در چه رشته ای می توانیم رشد کنیم، آن گاه برنامه ریزی کنیم. عمل به برنامه های دینی نیز چنین است؛ مثلاً می توانیم تصمیم بگیریم نماز را در اوّل وقت و با حضور قلب و با شرایط کامل بخوانیم. این کار باعث تقویت اراده می شود؛ زیرا عمل به برنامه ای منظّم و مستمر هم مانع خیالات واهی است و هم اراده را در مسیر درست به کار می اندازد و آن را ورزیده می کند.
دعا و توسّل به پیامبر و امامان«علیهم السلام» مخصوصاً توسّل به امام زمان«علیه السلام» نیز در دستیابی به اهداف عالی لازم است.

« بخش پاسخ به سؤالات »
آیا محور مشورت، کوچک و بزرگی و زیادی سنّ است؟معیار مشورت همانا:
1. آگاهی به موضوع.
2. دلسوزی.
3. دارای قوّه ارزیابی(عقل).
4. ایمان.
5. تجربه.
6. کارشناسی می باشد.
امّا از آنجا که به طور طبیعی، کسانی که سنّ بیشتری دارند، تجربه زیادتری هم خواهند داشت، اعتماد به سن نیز می تواند یکی از معیار باشد ولی تمامی مطلب نمی باشد. البته در روایتی از علی«علیه السلام» آمده است رأی پیران را بر جنب و جوش جوانان ترجیح می دهم(1).

« بخش پاسخ به سؤالات »
1) نهج البلاغه، کلمات قصار.
مهم ترین موضوع دوران جوانی و تکلیف این دوران چیست؟پاسخ را یا یک رهنمود ارزشمند شروع می کنیم اما صادق«علیه السلام» فرموده اند در پنده های لقمان به فرزندش چنین آمده است که فردا (آینده ابدی) آنگاه که در پیشگاه خدا حاضر شدی از سه چیز از تو پرسش می شود.
1. از جوانی که در چه راه تمام و مصرف نمودی
2. از عمرت که در چه کار فانی نمودی
3. از ثروت که چگونه بدست آوردی و در چه راه صرف کردی؟
بنابراین توضیحی مختصر می دهیم که جوان می تواند از اندیشه آماده خویش و تجربه ها و هدایت ها بهره گیرد و بهترین مصرف خویش با بیاید.
در این سنین هیجانات، بحران خواسته، و گرایشات و دعوتهای گوناگون هست.
اگر شتابزده جواب دهید زیان خواهید کرد. باید به این پرسش پاسخ داد . من سرانجام خود را مصرف چیزی خواهم کرد و این سرمایه شور و نشاط را خرج خواهم کرد. کجا بهترین مصرف است؟
اگر یک عمر برای شیطان و هواهای دل خود و دیگران دویدم به من چه خواهند داد؟ مطالعه سوره عصر و تفسیر آن به این مقصد کمک می کند. بنابراین شناخت ارزش خویش و مصرف برتر و یافتن الگوهای سازنده مهم ترین وظیفه جوان است. با ما مکاتبه داشته باشید و در ضمن کتابهای جوان و احساسات مرحوم فلسفی و با جوانان وطنم نوشته سیدمهدی شجاعی را بخوانید.

« بخش پاسخ به سؤالات »

logo new موسسه در راه حق، نشر و ترویج معارف اسلامی